بررسی گناه کبیره قذف
فارسی 1862 نمایش |یکی از گناهان کبیره، قذف است و آن نسبت زنا یا لواط به زن یا مرد مسلمان پاکدامن دادن است. در احادیث وارده از حضرت رسول (ص) و حضرت صادق(ع) و حضرت کاظم (ع) و حضرت رضا (ع) و حضرت جواد (ع) به کبیره بودنش تصریح شده و نیز در قرآن مجید بر آن وعده عذاب داده شده است، در سوره نور آیه 23 می فرماید: آنان که به زنان پاکدامن نسبت زنا می دهند که از آنچه به ایشان نسبت می دهند بی خبرند و اهل ایمانند، دور کرده شده اند در دنیا ( از نام نیک) و در آخرت (از رحمت) و برای ایشان شکنجه بزرگی است در روزی که زبانشان و دست و پایشان بر آنچه کرده اند گواهی دهند. یعنی کسانی که به زنان و مردان پاکدامن نسبت زنا می دهند در دنیا مطرود و ملعون و مردود بندگان و در آخرت ملعون و مورد غضب پروردگارند یا اینکه در دنیا به عقوبت حد و رد شهادت و در آخر ت به انواع و اقسام عذاب ها مبتلا خواهند بود.
از حضرت باقر (ع) مرویست که: «روز قیامت اعضای مومنین بر علیه او شهادت نمی دهند و گواهی جوارح بر ضرر صاحبش ویژه کسی است که سزاوار داخل شدن در آتش باشد و حال قذف کننده چنین است، یعنی چون سزاوار سوختن به آتش است از این جهت اعضایش به نص قرآن مجید بر ضدش شهادت می دهند. و نیز در سوره نور می فرماید: آنان که به زنان پاک دامن نسبت زنا می دهند سپس چهار نفر گواه بر آن نمی آورند پس آنها را هشتاد تازیانه بزنید و بعد از این در هیچ موردی گواهی آنها را قبول نکنید و ایشان فاسقانند ( سوره نور / آیه4). در این آیه شریفه برای قذف کننده سه حکم فرموده: یکی وجوب حد، دیگر پذیرفته نشدن گواهیش برای همیشه و سوم حکم به فاسق بودنش. و باید دانست که قذف مطلقا حرام و گناه کبیره است خواه راستگو باشد یا دروغگو، پس اگر به چشم خود ببیند زنا یا لواط دیگری و قذف کنند او را، شرعا دروغگو و فاسق و مستحق حد قذف است. بلی اگر چهار مرد عادل به چشم خود زنا یا لواط را دیده باشند می توانند با هم بر آن گواهی دهند و اگر از چهار نفر کمتر باشد نمی توانند آنچه را که دیده اند گواهی دهند و اگر گواهی دادند فاسق می شوند و هریک را هشتاد تاز یانه باید بزنند.
حضرت رسول (ص) فرمود: «کسی که نسبت زنا به مرد یا زن پاکدامن بدهد خداوند کردار نیکش را از بین می برد و روز قیامت هفتاد هزار ملک او را از پیش و پس تازیانه می زنند، پس او را به آتش می اندازند.»
حد قذف: آنچه از آیه شریفه و اخبار کثیره و اتفاق فقهاء استفاده می شود آن است که اجرای حد قذف که هشتاد تازیانه است مشروط به چند امر است:
1- قذف کننده بالغ و عاقل باشد، پس اگر طفل نابالغ یا دیوانه قذف کرد نباید او را حد زد و نیز با اختیار و قصد باشد پس اگر از روی سهو یا غفلت یا شوخی قذف کرده حد بر او جاری نمی شود.
2- قذف شده( دشنام داده شده) پنج شرط در او باشد، بلوغ، عقل، حریت، اسلام، پاکدامنی، یعنی متجاهر و متظاهر به عمل شنیع نباشد و از نسبت دادن زنا و لواط به او اباء و استنکاف داشته باشد، که اگر یکی از پنج شرط در او نباشد دشنام دهنده را حد نمی زنند.
3- دشنام به زنا یا لواط باشد و نسبت هم صریح باشد نه کنایه مثل اینکه به مرد مسلمان بگوید ای لواط کننده یا دهنده، یا ای زنا کننده، یا به زن مسلمانی بگو ید: ای زنا دهنده و هر لفظی که این معنی را صریحا بفهماند از هر زبانی که باشد، در این صورت دشنام داده شده حق دارد اجرای حد را برای دشنام دهنده بخواهد. در بعضی موارد حق مطالبه اجرای حد برای غیر مخاطب است یعنی مقذوف غیر از دشنام داده شده است مثل اینکه به کسی بگوید پدرت لواط می داده یا زنا می کرده در این صورت مقذوف، پدر مخاطب است و حق اجرای حد برای او است ولی مخاطب، چون هتک آبرویش شده حق تعریز دارد و تعیین مقدار تنبیه آن به نظر حاکم شرع است که از هشتاد تازیانه کمتر است. همچنین است اگر به کسی بگوید ای زنازاده یا نطفه زنا یا خواهر فلان یا مادر فلان، در تمام موارد حق اجرای قذف برای غیرمخاطب و حق تعزیز برای او است.
4- دشنام دهنده نتواند نسبتی را که داده اثبات کند و اثبات زنا یا لواط به آوردن چهار شاهد عادل مرد است که هریک وقوع این عمل شنیع را به مشاهده خود در یک مجلس و یک وقت، گواهی دهند در این صورت حد زنا یا لواط به دشنام داده شده زده می شود و اگر نتوانست چهار شاهد به طریق مزبور بیاورد او را حد قذف می زنند که هشتاد تازیانه است، و همچنین هر یک از دو یا سه نفر شاهدی که نسبت داده اند ( وقتی که از چهار نفر کمترند).سبب اینکه در شرع اسلام اثبات زنا یا لواط را مشروط به چهار شاهد به کیفیت مزبور فرموده که اگر کمتر از چهار نفر شاهد شدند هریک را هم حد قذف بزنند در حالی که در سایر موارد به دو نفر شاهد اکتفا فرموده برای این است که کسی جرأت نکند مسلمانی را رسوا نماید باشد که در آینده توبه کرده کردار زشت خود را تلافی نماید. به علاوه حتی الامکان این عمل شنیع فاش نشود تا رعب و اهمیت و بزرگی گناهش در نظر ها از بین نرود و به تعبیر دیگر هتک حرمات الهیه کمتر شود و مردم در این کار زشت جری نشوند. دیگر آنکه چون در بعضی از موارد زنا و لواط و همچنین لواط حدش کشتن و متضمن حکم شدیدی است لذا برای اثباتش چهار نفر باید باشد و نیز چون در بعض موارد زنا و لواط بر دو نفر فاعل و مفعول جاری می شود باید شهود آن چهار نفر باشند دو گواه برای فاعل و دو شاهد برای مفعول.
5- دشنام داده شد نسبت را انکار نموده و حد قذف را بر دشنام دهنده بخواهد پس اگر تصدیق کرد و اقرار به نسبت نمود یا اینکه دشنام دهنده را بخشید حد قذف ساقط می شود.
( وسائل الشیعه، کتاب الحدود): زنی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت یا رسول الله من به کنیزم گفتم ای زنا دهنده. رسول خدا (ص) فرمود آیا دیده بودی زنا دادن او را، گفت نه. رسول خدا(ص) فرمود آگاه باش روز قیامت از تو تلافی خواهد شد. پس زن آمد نزد کنیزش و تازیانه را به او داد و گفت مرا حد( هشتاد تازیانه) بزن، کنیز نپذیرفت، پس کنیز را آزاد کرد سپس نزد رسول خدا (ص) رفت و کار خود را به آن حضرت خبر داد. رسول خدا (ص) فرمود امید است به این کارت تلافی شده باشد یعنی در آخرت عذابی نداشته باشی.
توبه از قذف: کسی که نسبت زنا یا لواط به مسلمانی دهد باید بداند که قذف او از گناهانیست که دو جنبه دارد: حق الناس و حق الله. اما جهت اول چون آبروی مسلمان قذف شده را ریخته است مقذوف حق دارد که او را نزد حاکم شرع حاضر کند و پس از ثبوت قذف به اقرار قذف کننده یا به گواهی دو نفر عادل حاکم، او را هشتاد تازیانه بزند بنابراین باید قذف کننده خود را تسلیم مقذوف کند تا حد بر او جاری شود یا اینکه از مقذوف تقاضای عفو کند و رضایت او را بدست آورد تا او را ببخشد و از اجرای حد صرف نظر کند و اگر مقذوف او را عفو نکرد و حد هم جاری نشد تا اینکه مقذوف مرد این حق به ورثه مقذوف منتقل می شود و باید تسلیم آنها شود برای اجرای حد یا اینکه آنها او را ببخشند و عفو کنند.
سماعه گوید از امام صادق(ع) پرسیدم مردی نسبت دهد مردی را به زنا، پس مرد قذف شده قذف کننده را عفو کند و او را حلال نماید سپس از عفو خود پشیمان شود و بخواهد قذف کننده را حاضر سازد تا حد بر او جاری کند. امام (ع) فرمود پس از عفو حق او ساقط می شود دیگر برای او حد نیست. گفتم اگر آن مرد بگوید «یابن الزانیه»: ای پسر زنا دهنده، پس آن شخص قذف شده او را عفو کند و برای خدا از اجرای حد برای او صرفنظر کند. امام فرمود اگر مادر قذف شده زنده باشد نمی تواند او را عفو کند زیرا حق عفو کردن با مادر او است ( چون نسبت زنا به مادر او داده شده) هر وقت بخواهد می تواند حق خود را از قذف کننده مطالبه کند. بلی اگر مادرش بمیرد چون ولی امرش فرزند او است می تواند قاذف را عفو کند. و نیز پس از اجرای حد بر او یا عفو کردن مقذوف او را باید نزد حاکم و نزد مسلمانان خود را تکذیب کند یعنی اقرار به کذب خود نموده و بگوید نسبت زنا یا لواط که به فلان دادن دروغ گفته ام به طوری که با خبر شوند.
ابن سنان گوید از امام صادق پرسیدم از کسی که حد بر او جاری شده اگر توبه کند پس از آن، آیا شهادت او پذیرفته می شود یعنی دیگر فاسق نیست؟ امام فرمود زمانی که توبه کند و توبه اش به این است که از آنچه گفته برگردد و خود را تکذیب کند نزد امام و نزد مسلمانان، و چون چنین کند بر امام است که پس از این گواهی او را بپذیرد یعنی او را عادل بداند.
و چند روایت دیگر به این مضمون در تهذیب و کافی نقل شده است و بنابراین اگر به دروغ قذف کرده پس صحت تکذیب کردن آشکار است و اگر واقعا دیده بود زنا یا لواط را، پس حال که باید خود را تکذیب کند تردید نماید یعنی معنای صحیحی در نظر گیرد مانند اینکه قصد حکم ظاهری شرع اسلام را، زیرا کسی که قذف کند و چهار گواه عادل با او نباشد شرعا دروغگو است هرچند واقعا راست گفته باشد.
و شیخ در نهایة فرموده توبه قاذف به این است که در اجتماع مسلمانان در مکانی که قذف کرده حاضر شود و خود را تکذیب کند یعنی کسانی که قذف را از او شنیده اند تکذیب کردن او را نیز بشنوند و بدین وسیله سوء ظن مسلمانان قذف شده از بین برود و اما جهت حق الله آن چون خداوند در قرآن مجید قذف را تحریم فرموده و از آن به شدت نهی نموده پس قذف کننده مخالفت نهی خدا کرده و از این روی مستحق عقوبت و عذاب الهی است مگر اینکه به راستی از گناه خود به جهت مخالفت نهی خداوند سخت پشیمان شود و از پروردگار خود پوزش طلبد و استغفار کند چنانچه فرمود: «الا الذین تابوا من بعذ ذلک واصلحوا فان الله غفور رحیم» ( سوره نور/ آیه 5) مگر کسانی که بعد از گناه قذف به سوی پروردگار خود بازگشته و شایستگی گزیدند خداوند آمرزنده مهربانست. و در تعیین مراد از جمله «واصلحوا» که در آیه شریفه است بعضی از فقهاء گفته اند مراد استمرار بر توبه است به طوری که دیگر جز خیر و نیکی در گفتار و کردارش دیده نشود.
و شیخ در مبسوط فرموده پس از توبه باید عمل صالح از او دیده شود و اصلاح بین خود و پروردگار باید با مقذوف هم اصلاح کند، به اینکه طلب عفو از او کند یا تسلیم اجرای حد شود و نیز تکذیب کند خود را در آنچه گفته به تفصیلی که دانسته شد و پس از توبه و اصلاح، فاسق و کاذب نیست و شرعا عادل است و گواهی او در شهادت پذیرفته می شود.
منـابـع
شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 212 تا 218
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها