نقش اوراد و اذکار در سیر و سلوک
فارسی 1804 نمایش |«ورد» را می شود به دو نوع تقسیم کرد، و یکی را «ذکر جلی» و دیگری را «ذکر خفی» نامید. اوراد خفیه، اگر با شرایط لازمه، و آنچنان که باید، انجام پذیرد، از آثار و برکات بسیار، و به یک نظر بی شمار برخوردار است. «ورد خفی» و به تعبیری «ذکر خفی» دل را که سالک اصلی راه است وارد میدانمی کند، و به صورت جدی تری آن را به راه می اندازد. با «ورد خفی» دل از حال پراکندگی به حال «جمعیت» برمی گردد، و به تدریج در این حال استقرار می یابد. منظور ما از «ورد خفی» یا «ذکر خفی» این است که لفظ ذکر را در حال توجه به خدای متعال و توجه به معنی آن در باطن تکرار کند، و بر قلب خویش مرور بدهد. پیداست که در این صورت، هرچه توجه دل به حضرت حق و به معنی آنچه می گوید بیشتر باشد، به همان اندازه از پراکندگی به «جمعیت» و «حضور» برمی گردد، و نیز، هرچه این امر ادامه پیدا کند، این بازگشت کاملتر می شود. مرور دادن ذکر بر دل، و تکرار آن در باطن، با حال توجه به حق، و با حال توجه به معنی ذکر و قصد آن، نه تنها تشتت و پراکندگی را کنار می زند، و جمعیت و حضور می آورد، بلکه، موجب شرح صدر، و فتح قلب نیز می گردد.
از آیه 22 سوره زمر که می فرماید «أفمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله اولئک فی ضلال مبین» می شود این حقیقت را که گفتیم استفاده نمود. جمله اول آیه از شرح صدر، و تجلی انوار ربوبی در دل، که همه هم از جانب خدای متعال و از عنایات خاصه او خواهد بود خبر می دهد، و جمله بعدی که می فرماید: «فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله» اشارت بر این دارد که این شرح صدر، و تجلی نور ربوبی در دل، بر اثر ذکر دل است که «ذکر خفی» یا «ورد خفی» از مصادیق بسیار روشن آن می باشد. کما اینکه، جمله آخر که می فرماید: «اولئک فی ضلال مبین» حاکی از این نکته است که ذکر دل، و آن جمله «ذکر خفی» سلوک در صراط مستقیم است، و انحراف از آن موجب از این خواهد بود.
«دحوالأرض» را شنیده ای، و دانسته ای که رحمت حق و برکات او بر اثر «دحو» بر زمین روی آورد، و زمین زنده گشت، و شد آنچه می بایست می شد؛ «و الارض بعد ذلک دحیها- أخرج منها مائها و مرعیها» ( سوره نازعات / آیات 31-30). حال، به این نکته توجه کن که ارض دل را نیز «دحو» هست تا بر اثر آن رحمت بر دل نازل، و برکات بر آن عاید، و حیات در آن ظاهر گردد، و بشود آنچه باید بشود. و این به ذکر دل، از آن جمله، به ذکر خقی یا به «ورد خفی» خواهد بود. این سخن را با آشنایان آن در میان می گذاریم که خطاب «الم نشرح لک صدرک- و وضعنا عنک وزرک – الذی انقض ظهرک» حکایت از این دارد که «وزر» سایه افکن بر دلها، و حجب و تیرگیهای محیط بر آن، چنان بر پشت انسان سنگینی می کند که کمر او را می شکند، و می کند آنچه می کند، و در مقام، شرح صدر، و برطرف نمودن «وزر» از دل، و کنار زدن حجابهای محیط بر آن، دل را آنچنان می کند، و عوالمی در آن پدید می آورد که اصلا به بیان نیاید و در وصف نگنجد. یعنی آنچه میشود، همه در یک اشاره خلاصه می گردد، تا صاحبدل خود بداند، و نامحرم از آن بی خبر بماند زیرا چاره ای، و یا راهی جز این نیست.
در هر صورت، اذکار یا اوراد خفیه را آثار و برکات بی شماری هست که با گفتن و نوشتن ادا نمی شود، و در جای خود برای اهل آن معلوم می گردد. البته هریک از اذکار و اوراد خفیه را، به لحاظ مختصات آن، و به لحاظ کیفیت ادای آن، و نیز، به لحاظ جهات دیگر، علاوه بر آنچه اشاره شد، آثار و برکات خاصی هم وجود دارد. در خصوص اذکار و اوراد خفیه و اهمیت آنها در بعضی روایات و دعاها اشارتهایی آمده است. از باب مثال: از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که به «ابوذر» فرمود «ای ابوذر، خدا را یاد کن به «ذکر خامل». ابوذر می گوید پرسیدم «خامل» چیست؟ فرمود «خفی» است.» لازم است توجه داشته باشیم که «خامل» در لغت به معنی «نهان»، «پنهان» و «نامعلوم» و شبیه اینهاست. در مناجات الذاکرین حضرت امام سجاد سلام الله علیه نیز این جمله را می بینیم که می گوید: «و آنستا بالذکر الخفی» ترجمه آزاد این جمله چنین می شود: « خدایا.... و با توفیق ما بر ذکر خفی، که از تو خواهد بود، مونس دل و أنیس جان ما باش.»
آنجا که حضرت ربوبی با عنایات خاصه و با هدایتهای مخصوص، بنده اش را موفق بر ذکر خفی یا «ورد خفی» می گرداند، در حقیقت، جناب او مونس دل و أنیس جان وی می گردد. البته این احتمال هم هست که منظور از «ذکر خامل» که در روایت مذکور آمده است، و همینطور، از «ذکر خفی» که در مناجات الذاکرین آمده است، ذکر نفسی باشد. ناگفته نماند که «ذکر نفسی» از آیه «و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه....» استفاده می شد، شامل ذکر خفی یا «ورد خفی» به معنایی که اینجا منظور ماست نیز می شود.
تذکر:
در اینجا تذکر نکته ای را لازم می بینیم و آن اینکه در بعضی اصطلاحات «ذکر خفی» را به «ذکر خفی قالبی» و «ذکر خقی نفسی» تقسیم می کنند. از اولی این معنا را در نظر می گیرند که لفظ ذکر را به زبان نیاورد، و آن را بر قلب خویش مرور بدهد، بدون اینکه به معنی آن توجه داشته باشد، و معنی آن را قصد بکند. و از دومی هم این معنا را در نظر می گیرند که لفظ ذکر را به زبان نیاورد، و آن را بر قلب مرور بدهد با حال توجه به معنی آن، و با قصد معنی. مقصود ما در اینجا از ذکر خفی یا «ورد خفی» این است که لفظ ذکر را به زبان نیاورد، و آن را بر قلب خویش مرور بدهد، در حال توجه به خدای متعال و قصد قرب او، و توجه به معنی ذکر و قصد آن. و در آخر سخن در این مقام به این موضوع باز تأکید می کنیم که در انتخاب «اوراد» چه «ورد جلی» باشد و چه «ورد خفی» باشد، نباید خودسرانه عمل کند، بلکه از تعلیم و راهنمایی کاملی که به معنی کلمه کامل است، و دقایق راه و اسرار آن و مناسبتها و عدم مناسبتها را می داند استفاده کند، تا مفید بیفتد و از انحرافها و لغزشها و گرفتاریهای احتمالی مصون بماند.
منـابـع
سیدمحمد شجاعی- مقالات (طریق عملی تزکیه) جلد 3 – از صفحه 270 تا 274
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها