نگاهی به ملاکهای انتخاب نواب اربعه

فارسی 2995 نمایش |

امامان معصوم علیهم السلام افراد گوناگونی را به عنوان وکیل خود برگزیده بودند. در زمان امام یازدهم علیه السلام ده ها نفر در «سازمان وکالت» فعالیت می کردند. از آن همه افراد خوب و مورد اعتماد چگونه شد که این 4 نفر به مقام نیابت خاصه، در دوره «غیبت صغری» نایل شدند؟ در پاسخ به این پرسش نخست باید گفت: امامان معصوم علیهم السلام براساس حکمت، رفتار می کنند و قطعا در این نصب ها یک سری معیارها و ملاک هایی وجود دارد، خواه به این ملاک ها دسترسی پیدا کنیم یا نه. از سویی می دایم که این ملاک ها در راستای ملاک های ارزشی اسلام است. ایمان، علم، تقوی و بندگی خداوند بزرگ در رأس همه ملاک ها قرار دارد، و هرکس به مقام وکالت امامان معصوم علیهم السلام می رسید وجود این شرایط یعنی ایمان و دانش لازم و تقوی و درایت، در آنان طبیعی بود. اما نواب خاص و سفیران چهارگانه که در عهد «غیبت صغری» از ناحیه مقدس به این مقام نایل شدند، همان شرایط مذکور را باید در حد بالاتری دارا می بودند. در این سمت با ارزش چند ملاک، افزون بر شرایط و ملاک های یاد شده، از اهمیت ویژه ای خوردار است:

1- تقیه و رازداری در حد بالا، بعنوان مثال: «حسین بن روح نوبختی» در حد بسیار بالایی از تقیه و رازداری در آن شرایط سخت و دشوار استفاده می کرد. به گونه ای که علمای مذاهب اسلامی هر یک «حسین بن روح» را به خود منتسب می کردند و این نبود جز رعایت تقیه و رازداری، آن هم در حد بسیار بالا. او در راستای رعایت و حفظ تقیه، یکی از خدمتگزاران خود را تنها به این دلیل که «معاویه» را لعن نمود عزل و اخراج کرد. «حسین بن روح» در مجلسی به جهت تقیه، نسبت به خلفای راشدین به نیکی یاد می کرد؛ این سخن موجب شگفتی یکی از دوستانش شد و ناخواسته از این سخن تبسمی کرد، «ابن روح» به این دوست اخطار کرد که چرا در مجلس خندیدی! چه بسا اینگونه برخورد کردن روش رعایت کامل تقیه را به خطر اندازد. سفیر اول امام مهدی (عج)، «عثمان بن سعید»، برای رعایت تقیه می کوشید تا خود را از بازرسی های رژیم عباسی دور نگه دارد. او بدین منظور در هیچ بحث و مجادله مذهبی و یا سیاسی به صورت آشکار درگیر نمی شد.

2- صبر و مقاومت بسیار عالی و ممتاز. از آنجا که کار سفیران بسیار مهم بود و دشمن در جهت دستیابی به امام مهدی (عج) می کوشید، هرگونه ضعف و سستی از سوی نایب و سفیر خاص امام (عج) موجب می شد که این حرکت واکنشی، با بن بست روبه رو شود. بنابراین باید سفیران امام (عج) از دیگران مقاومتر و بردبارتر باشند. عده ای از «ابوسهل نوبختی» پرسیدند: چرا تو نایب خاص حضرت نشدی و به  جای تو «ابوالقاسم حسین بن روح» از ناحیه مقدسه متصدی منصب سفارت شد؟ او در پاسخ گفت: آنان ] = امامان علیهم السلام[ بهتر از همه می دانند که چه کسی لایق این مقام است. من آدمی هستم که با دشمنان رفت و آمد دارم و با آنان مناظره می کنم. اگر آنچه را که «ابوالقاسم، حسین بن روح» درباره امام مهدی (عج) می داند، من می دانستم شاید در بحث هایم با دشمنان، آنگاه که جدال و لجاجت آنان را می دیدم، می کوشیدم تا دلایل بنیادی را بر وجود امام ارائه دهم و در نتیجه محل اقامت او را برملا سازم. اما اگر «ابوالقاسم، حسین بن روح» امام را زیر عبای خود پنهان داشته باشد، اگر بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند تا امام مهدی (عج) را نشان دهد، هرگز عبای خود را کنار نمی زند و امام را نشان نمی دهد. این جمله «ابوسهل نوبختی» به خوبی نشان می دهد که «حسین بن روح» تا چه حد صابر و مقام بود.

3- باید نسبت به دیگران فهمیده تر، عاقل تر و با درایت تر باشد. «شیخ طوسی» در کتاب گرانسنگ خود «الغیبة» ، روایاتی را نقل می کند که به خوبی دلالت دارد که سفیران و نائیان خاص حضرت حجت (عج) تا چه حدی زیرک، فهمیده و با درایت بودند.

4- امام مهدی (عج) در انتخاب نائبان خاص خود از افرادی استفاده می کرد که در دستگاه ظالمان عباسی نسبت به آنها حساسیتی نباشد چون نیابت خاص، کاری است بسیار مخفی و مهم، به تعبیر دیگر: بالاتر از محرمانه، سری و یا فوق سری، مثلا اولین سفیر حضرت «ابوعمرو، عثمان بن سعید عمری»، معروف به «زیارت» و «سمان» بود، «ابوعمرو» با روغن فروشی کارهای امام مهدی (عج) را انجام می داد و اصلا حکومت به خیالش نمی آمد که وی سفیر خاص حضرت باشد. دومین سفیر «ابوجعفر، محمدبن عثمان» هم به مانند پدرش «سمان» و روغن فروش بود و نایب سوم از خاندان «بنی نوبخت» بود و با دربار ارتباط داشت و از نفوذ خوبی بهره مند بود، آنان هرگز چنین تصوری نمی کردند که وی با امام مهدی (عج) در ارتباط باشد. از این رو است که به قول «سید محمد صدر» «مسأله سفارت در دوره «غیبت صغری» به کلی از «علویان» بریده شد و به دیگران واگذار گردید، با این که در آن روز در بین «علویان» افراد برجسته ای از نظر علم و فقاهت و عبادت وجود داشت سر این مطلب کاملا روشن است. به طوری که تاریخ زندگانی «علویان» از زمان نهضت امام حسین علیه السلام تا عصر و زمانی که درباره آن بحث می کنیم، مطلب را به خوبی روشن می سازد، زیرا در این مدت تاریخ، نهضت ها و سرکشی ها برضد فساد و ظلم و طغیان به دست «علویان» افتاد. از این رو، دید کلی دولت نسبت به «علویان» این بود که آنان از یک سو طرفدار ائمه علیهم السلام  هستند و از سوی دیگر پرچمداران مبارزه برضد ظلم و بیدادگری. به دیگر سخن؛ حکومت می دانست که تنها «علویان» بی پروا در پی مبارزه برضد آنانند. وقتی گروهی و یا شخصی در نظر حکومت چنین وانمود کند، او دائم تحت مراقبت شدید دولتی قرار می گیرد و نمی تواند در کار مهمی همانند سفارت ناحیه مقدسه را به خوبی عهده دار شود.»

منـابـع

پورسید آقایی، جباری، عاشوری و حکیم- تاریخ عصر غیبت– از صفحه301 تا 304

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها