برداشتن موانع، یکی از راههای رسیدن به هدف
فارسی 1307 نمایش |بیشتر مردم پیش از دستیابی به اهدافشان و حتی در یک قدمی رسیدن به آن تسلیم شده و از حرکت باز می مانند. دلیل آنان وجود موانع، مشکلات و سدهایی است که به محض تصمیم گیری، سر راه انسان سبز می شود. مسأله این است که افراد موفق، بیشتر از دیگران شکست خورده اند. آنها خیلی چیزها را تجربه کرده، زمین خورده و دوباره برخاسته اند و بارها و بارها این کار را تکرار کردند تا سرانجام به پیروزی رسیدند. افراد ناموفق فقط در چند زمینه کوشش کرده و خیلی زود از ادامه راه باز مانده و به کاری که قبلا انجام می دادند، برگشتند.
پیروزی در پی شکست
شما باید انتظار شکست و ناکامی را قبل از رسیدن به اهدافتان داشته باشید. باید به شکست به عنوان بهایی که انسان برای رسیدن به موفقیت می پردازد نگاه کرد. وقتی تصمیم می گیرید به سمت هدفی حرکت کنید از خود بپرسید چه چیزی مرا از رسیدن به آن باز می دارد؟ چرا تا به حال به آنچه می خواستم نرسیدم؟ هر چیزی که می تواند حرکت شما را آهسته کرد یا مانعی در راهتان باشد، بنویسید.
به راه حل فکر کنید
به یاد داشته باشید شما همان چیزی می شوید که بیشتر اوقات به آن فکر می کنید. در زمان مشکلات و گرفتاری ها، افراد موفق شیوه خاصی دارند که به آن تمرکز بر راه حل می گوییم. آنها بیشتر راجع به راه حل فکر می کنند تا مشکل. در حالی که مردم، بیشتر اوقات در مورد گرفتاریها و مشکلات فکر می کنند. افرادی که راه حل مدار هستند، افکار خود را بر خروج از مشکلات و برداشتن موانع متمرکز می کنند. مشکل مدارها مرتب درباره مشکلات صبحت کرده و اینکه چه کسی باعث ایجاد آن شده و اینکه چقدر آنها بد شانس هستند که با این مسایل رو به رو شده اند. از سوی دیگر، راه حل مدارها از خود می پرسند. برای حل این مشکل چه باید کرد و چگونه می توان آن را از سر راه برداشت. باید توجه داشت که همواره بین شما و آنچه می خواهید موانع و مشکلاتی وجود دارد. به همین دلیل است که موفقیت را توانایی حل مشکلات تعریف کرده اند. زنان و مردانی به چیزهایی مهم زندگی شان رسیده اند که توانایی حل مشکلات را داشته اند.
حل مشکلات یک مهارت است
خوشبختانه، حل مشکلات یک مهارت است، مانند اسب سواری و ماشین نویسی. هرچه بیشتر بر راه حل تمرکز کنید، نتایجی بهتری می گیرید. هر چه نتایجی که می گیرید بهتر باشد، سریعتر به حل مشکلات نایل می آبید و می توانید مشکلات مهمتر و بزرگتر را هم حل کنید و حتی به جایی می رسید که قادر به حل مسایلی می شوید که برای دیگران یا خودتان پیامدهای مالی زیادی به همراه داشته است. نکته این است که شما توانایی حل مسایل و غلبه بر مشکلات را دارید و برای برطرف کردن هر مانعی توانمند هستید و این توانایی همین الان با شماست.
تئوری تنگنا و محدودیت
یکی از مهمترین مسایل در زندگی که همواره بین شما و آنچه می خواهید وجود دارد، تقیدات، فشارها و محدودیت هاست که سرعت شما را برای رسیدن به اهدافتان مشخص می کند. کار شما این است که این تنگناها را شناسایی کرده و سپس همه انرژی خود را برای کم کردن فشار آن متمرکز کنید. توانایی تان برای برطرف کردن این عوامل محدود کننده، شما را برای رسیدن به مراحل بعدی هدف تان یاری می دهد.
محدودیت های داخلی و بیرونی
هشتاد درصد عوامل محدود کننده درونی، و فقط بیست درصد آن بیرونی و ناشی از مردم یا شرایط است. به عبارت دیگر، این شما هستید که اصلی ترین موانع را سر راه موفقیت خود قرار می دهید. قبول این مسأله برای خیلی از مردم سخت است. اما افراد موفق بیشتر به این موضوع اهمیت می دهند که چه چیزی درست است نه اینکه چه کسی از آنها بیشتر درپی این هستند که مشکلات ایجاد شده را حل کنند.
به خودتان بنگرید
از خود بپرسید چه چیزی در من وجود دارد که مرا عقب می اندازد. دقیقا به درون خود نگاه کنید و محدودیتها و تنگناهای درونی تان را شناسایی نمایید. مهارتها، عادات، تجربه ها، معلومات و توانمندیهای که ممکن است شما را از اهدافی که برای خود تعیین کرده اید، عقب بیندازد. از خودتان سوال کنید، با خودتان رو راست و صادق باشید. ابتدایی ترین مانع بین شما و اهدافتان معمولا ذهن است. مسایل عاطفی و روحی. اینها در درون شماست، نه ناشی از شرایط بیرونی. اگر شما می خواهید به هر چیزی که می خواهید برسید، باید از این موانع شروع کنید.
دو مانع اساسی موفقیت
ترس و شک دو مانع اساسی در رسیدن به موفقیت و کامیابی است. اول از همه ترس از شکست، فقر، از دست دادن، خجالت یا طرد شدن است که مردم را از تلاش برای رسیدن به خواسته هایشان باز می دارد. برای همین است که افراد میانه، برای رسیدن به اهداف جدید تلاش نمی کنند. همن که در مورد یک هدف جدید فکر می کنند، ترس بر آنها غلبه کرده و مانند آب بر آتش، تمایل آنان در نطفه خاموش می شود. مانع دوم که خیلی به ترس نزدیک است، شک می باشد. ما نسبت به توانایی های خود شک داریم. خودمان را با دیگران مقایسه کرده و فکر می کنیم آنها از ما بهتر، باهوشتر و باصلاحیت تر هستند. فکر می کنیم «به اندازه کافی خوب نیستیم». برای رسیدن به اهداف بزرگی که می خواهیم، احساس کوچکی و فرومایگی می کنیم.
احساسات منفی را می توان از بین برد
خوشبختانه، اگر یک چیز خوب در رابطه با شک و ترس وجود دارد این است که هر دو آنها احساساتی هستند که انسان یاد گرفته است. آیا شما تا به حال نوزاد منفی دیده اید؟ بچه بدون هیچگونه شک و ترسی به دنیا می آید. هر چیزی را که یاد می گیرد می تواند دوباره با تمرین و تکرار از ذهن برد. ابتدایی ترین پادزهر برای شک و ترس تشویق و اعتماد بنفس است. هر چه شوق و اعتماد بنفس شما بیشتر باشد، شک و ترس تأثیر کمتری بر اعمال تان دارد.
کلید تشویق و اعتماد بنفس
راه افزایش اعتماد بنفس و اشتیاق، مهارت و معلومات است. بیشترین احساس ترس و شک، ناشی از حس بی کفایتی است. هر چه بیشتر چیزهایی را که لازم دارید بیاموزید، از یک سو احساس ترس و شک کمتری خواهید داشت و از سوی دیگر اعتماد بنفس شما افزایش می یابد.
قدرت در برابر ناتوانانی
دکتر مارتین سلیگمن از دانشگاه پنسیلوانیا بیش از بیست و پنج سال بر پدیده ای مطالعه و تحقیق کرد که آن را «آموزه بیچارگی» خواند. او پس از مصاحبه با هزاران نفر به این نتیجه رسید که بیش از هشتاد درصد مردم، از آموزه بیچارگی و ناتوانی رنج می برند. آنها احساس می کنند که نمی توانند به اهدافشان برسند یا زندگی خود را بهبود بخشند. عمومی ترین بیانیه آنها این جمله است: «من نمی توانم»، هر وقت به آنها فرصتی را پیشنهاد می کنی، می گویند: «نمی توانم»، سپس آنها به این سمت می روند که دلایلی را ارائه دهند که چرا نمی توانند به این اهداف برسند. من نمی توانم در کارم پیش بروم. من نمی توانم کار بهتر بگیرم. من نمی توانم وقتی را به مطالعه اختصاص دهم. من نمی توانم پول پس انداز کنم. من نمی توانم وزن کم کنم. من نمی توانم برای خودم کار کنم. من نمی توانم روابطم را با دیگران بهبود دهم. من نمی توانم کنترل وقتم را داشته باشم. آنها برای هر کاری دلایل خودمحدود کننده ای دارند که فوری بر توانایی ها و قابلیتهای خود می کوبند، در یک دایره بسته هستند که اجازه نمی دهند هیچ تغییری در آنها ایجاد شود. هنری فورد می گوید: «اگر باور دارید که نمی توانید یا می توانید کاری را انجام دهید. شما حتما درست می گویید». افراد خودمحدود کننده، غالبا از دوران کودکی و تجربیات منفی دوران رشد و شکستهایی که در بزرگسالی داشتند انتقاد تخریبی می کنند. راه نجات از این تمایل طبیعی که خودتان را ارزان می فروشید این است که خود هدف گذاری کرده و با برنامه به سمت آن پیش بروید. با این روش شما به مرور اعتماد بنفس پیدا می کنید، همانگونه که با بدنسازی می توان ماهیچه های قوی داشت. وقتی شما نسبت به خودتان و توانایی هایتان مطمئن شدید، می توانید اهداف بزرگتری بگذارید. با گذشت زمان، شک و ترس شما ضعیف شده، اعتماد بنفس تان رشد کرده و بر تفکرتان غالب می شود. بتدریج با داشتن سابقه موفقیتی که دارید به انسانی تبدیل می شوید که غیرقابل توقف است.
دام منطقه راحت
دومین مانع ذهنی که لازم است بر آن غلبه شود «منطقه راحت» است. خیلی از انسانها با موقعیتی که دارند، احساس راحتی می کنند. آنها در شغلی که هستند و روابطی که دارند راحتند و هر تغییری، حتی برای بهتر شدن، برایشان دشوار می شود. منطقه راحت، اصلی ترین مانع برای بلند پروازی، کمال و پیشرفت است. افرادی که در این منطقه گرفتار می شوند اگر به بیماری «من نمی توانم» هم دچار باشند، تقریبا غیرممکن است که به آنها کمک شود. اجازه ندهید شما در این دام گرفتار شوید.
اهداف بزرگ
راه برون شدن از منطقه راحت این است که اهداف بزرگ و چالشی برای خود تعیین کنید. سپس این اهداف را به کارها و وظایف مشخص تقسیم کرده و برای آن ضرب العجل مشخص نمایید. مانند کوه یخی که در بهار می شکند، بزودی کسالت و سستی ناشی از منطقه راحت و نمی توانم، شکسته می شود و شما سریعتر و تندتر به سمت چیزهایی که برای شما ممکن است، حرکت می کنید.
اولویت بندی
وقتی فهرستی از موانعی که بین شما و اهدافتان قرار دارد تهیه کردید، اولویت بندی کنید که کدامیک از این موانع بزرگتر است و اگر شما یک عصای جادویی داشتید، کدامیک از این موانع را از سر راه برمی داشتید. از خود بپرسید، چه چیزی شما را از رسیدن به اهدافتان دور نگه داشته و چه چیزی سد راهتان است؟ در این مرحله لازم است عمیقا به این مسأله بپردازید که مانع راه شما چیست و آنگاه به سمت برداشتن آن حرکت کنید. بعد از اینکه برای هر مشکلی تعریفی ارائه دادید از خود بپرسید: «چه چیز دیگر می تواند برای من مسأله ساز باشد؟» بدترین حالت این است که انسان وقت خود را روی مسأله اشتباه، تلف کند. وقتی موانع را شناسایی کردید به اینجا می رسید که به چه دلیلی به اهداف خود نرسیده اید و هر تعریفی ممکن است شما را به راه حل متفاوت راهنمایی کند. در زندگی شخصی باید دقت کرد که دقیقا کدام موانع و تنگناها ما را از رسیدن به خواسته هایمان باز داشته و عقب نگاه می دارد. با شناسایی دقیق می توان آنها را از سر راه برداشت.
موانع را هم مانند اهداف تعریف کنید
وقتی موانعی که شما را عقب نگه می دارد، شناسایی کردید، آنها را مانند اهداف بنویسید. مثلا می توانید بگویید «هدف من این است که مستمرا توانایی ها و مهارت هایم را بالا ببریم تا بتوانم ده درصد بیشتر درآمد داشته باشم»، سپس فهرستی از مراحلی که برای بالا بردن معلومات، مهارتها و استفاده بهینه از وقت باید طی کنید، تهیه نمایید. برای آن ضرب العجل قرار داده و پیشرفتهای خود را اندازه گیری کنید. سپس اعمالی را که باید انجام دهید مشخص نمایید. حالا شما دستی بر آتش دارید و باید کسی شوید که می خواهید، کسی که می تواند به اهدافش برسد. در این مرحله لازم است موانع و تنگناهایی که شما را عقب نگه می دارد شناسایی کنید، آنها را مانند اهدافتان به روشنی بنویسید و برای رفع آن اقدام نمایید. با انجام چنین کاری شما موفقیت خود را برای رسیدن به هر هدفی تضمین می کنید. اگر در ارائه تعریف دقیق با مشکل روبه رو هستید، این موضوع را با کسی که به او اعتماد دارید مطرح کنید. امنیت های خود را کنار بگذارید. انتقاد سازنده و صادقانه را قبول کنید. احتمال بدهید شاید شما در یک اشتباه بزرگ باشید که مانع شناسایی و شکوفایی توانمندی های شما می شود. وقتی مسایل و مانع برای شما روشن شد، نظرها، فرصتها، و راه حلهایی از منابع گوناگون به شما می رسد، منابع مختلفی را که می تواند شما را در حل مسایل و رفع موانع داخلی و بیرونی یاری دهد خواهید داشت و آن زمان است که شما سریعتر به سمت چیزهایی که می خواهید حرکت می کنید.
تقریبا هر مشکلی قابل حل است
به یاد داشته باشید، برای هر مشکلی در این دنیا راه حلی وجود دارد، بروید و آن را پیدا کنید و اگر راهی نبود، اصلا اهمیت ندهید. برای هر مشکل و مانعی که بین شما و خواسته هایتان قرار دارد معمولا راه حلی هست. کار شما این است که به روشنی مشخص کنید با چه سرعتی می خواهید به هدفتان برسید، سپس بر زمان تمرکز کرده و توجه خود را به رفع مانع معطوف کنید. با برطرف کردن مانع، شما پیشرفت بیشتری نسبت به قبل خواهید داشت. پیشرفتی که شما طی چند ماه خواهید داشت، دیگران ممکن است سالها برای آن وقت بگذارند.
منـابـع
برایان تریسی – هدف – از صفحه 128 تا 140
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها