دیدگاه قرآن درباره رابطه سالم و سازنده با اهل کتاب

فارسی 3055 نمایش |

اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی

از مسائل جنجالی و پر سر صدا در مورد حکومت اسلامی چگونگی رفتار با اقلیتهای مذهبی است، ولی این وضعیت خاص نه به خاطر پیچیدگی مساله است، بلکه بیشتر به خاطر دو چیز است: نخست نا آگاهی بسیاری از افراد از قوانین و تعلیمات اسلامی در این مساله و گرفتار شدن در چنگال تعصبات خشک است، و دیگر به خاطر تبلیغات سوء دشمنان و تلاش آنها برای دور ساختن پیروان خود از آیین اسلام می باشد، چرا که می دانند جاذبه تعلیمات اسلام تا آن حد است که اگر پیروان ادیان دیگر به آن نزدیک شوند بسیاری تحت تاثیر واقع خواهند شد از این رو به آنها می گویند اسلام با پیروان مذاهب دیگر برخوردی بسیار خشن دارد، خود را از مسلمانان دور نگهدارید. این در حالی است که اسلام با پیروان مذاهب دیگر، رفتاری کاملا دوستانه دارد و پیشنهاد همزیستی مسالمت آمیز می کند. با این اشاره به قرآن باز می گردیم و آیاتی را که در این زمینه وارد شده مورد بررسی قرار می دهیم:

1- لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین – انما ینهاکم عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم وظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم ومن یتولهم فاولئک هم الظالمون(ممتحنه/8 و 9)

2- قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبینکم ان نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضئنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون (آل عمران/64)

3- لتجدن اشد الناس عداوه للذین امنوا الیهود والذین اشرکوا ولتجدن اقربهم موده للذین امنوا الذین قالوا انا نصاری ذلک بان منهم قسیسین و رهبانا وانهم لا یستکبرون (مائده/82)

ترجمه:

1- خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند، نهی نمی کند چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد - تنها شما را از دوستی کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند، یا به بیرون راندن شما کمک کردند، با آنها دوستی نداشته باشید و هرکس آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است.

2- بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را، غیر از خدای یگانه، به خدایی نپذیرد، هرگاه (از این دعوت) سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم (و در برابر فرمان خداوند یگانه تسلیم هستیم).

3- به یقین دشمن ترین مردم نسبت به مومنان را یهود ومشرکان خواهی یافت و نزدیکترین دوستان به مومنان را کسانی می یابی که می گویند: «ما نصاری هستیم» این به خاطر آن است که در میان آنها افرادی عالم و تارک دنیا هستند و آنها (در برابر حق) تکبر نمی ورزند.

تفسیر و جمع بندی

نخستین آیه بعد از آنکه در آیات پیش از آن مسلمانان را از پیوند دوستی با دشمنان خدا بر حذر می دارد و کینه توزی های آنها را نسبت به پیامبر (ص) و مسلمانان یادآور می شود، و اذیت و آزارهای آنها را با دست و زبان نسبت به مسلمین بیگناه متذکر می گردد، می فرماید: «خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند، چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد»، (لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین)، سپس برای تاکید بیشتر در مورد کسانی که با مسلمین سر جنگ دارند می افزاید: خداوند شما را از دوستی با کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از وطن و خانه هایتان بیرون راندند، یا به بیرون راندنتان کمک کردند. ( آری نهی می کند) از این که با آنها دوستی کنید و هرکس آنها را دوست بدارد ستمگر است، (انما ینهاکم عن الذین قاتلوکم فی الدین واخرجوکم من دیارکم وظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم ومن یتولهم فاولئک هم الظالمون). باتوجه به شأن نزولهایی که درباره این دو آیه قبل از آن در سوره «ممتحنه» آمده است، و نیز با توجه به قرائن موجود در خود آیات، کاملا واضح است که آیات ناظر به مشرکان و بت پرستان است و آنها را به دو گروه می کند: گروهی که با مسلمانان سر جنگ داشتند و مومنان را آزار می دادند و از هیچ گونه کارشکنی ابا نداشتند و گروهی که حاضر به زندگی مسالمت آمیز با مسلمین بودند. در این آیات از پیوند و دوستی و محبت با گروه اول منع شده و نسبت به گروه دوم اجازه داده است، و کسانی که با گروه اول پیوند دوستی برقرار سازند جزء ظالمان شمرده شده، ولی دوستی کنندگان با گروه دوم را جزء عدالت پیشگان. هنگامی که حکم الهی در مورد مشرکان و بت پرستان چنین باشد درباره کفار اهل کتاب به طریق اولی ثابت است. جمعی از مفسران دستور و اراده در این آیه را منسوخ دانسته و ناسخ آن را آیه 5 سوره توبه (فاذا انسلخ الاشهر الحرم قاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم) دانسته اند، ولی با توجه به اینکه به شهادت سایر آیات سوره توبه، مربوط به مشرکان پیمان شکنی است که به دشمنی و مخالفت علنی با مسلمین برخاسته بودند، روشن می شود که آیه منسوخ نشده، بلکه آیات سوره توبه مربوط به گروه اول است. بعضی از مفسران در مورد این آیه روایت کرده اند که همسر مطلقه ابوبکر برای دخترش «اسماء» هدایایی از مکه آورد، و از آنجا که مادرش هنوز جزء مشرکان بود، «اسماء» از پذیرفتن آن اجتناب کرد و حتی اجازه ورود را به مادرش نداد، آیه فوق نازل شد، و پیامبر (ص) به او دستور داد مادرش را بپذیرد و هدیه اش را قبول کند و او را احترام نماید. به هرحال از این آیات یک اصل کلی و عمومی در مورد چگونگی رابطه مسلمانان با غیر مسلمانان استفاده می شود که محدود به زمان و مکان خاصی نیست، و آن این که مسلمین موظفند در برابر هر فرد یا گروه و جمعیت و هر کشوری که موضع خصمانه با آنها نداشته باشد و بر ضد اسلام و مسلمین قیام نکند و دشمنان اسلام را یاری ندهد، راه مسالمت پیش گیرند، خواه از مشرکان باشد یا اهل کتاب! حتی اگر جمعیت یا کشوری در صف دشمنان باشند و تغییر موضع دهند مسلمانان باید آنها را بپذیرند و با آنان دشمنی نکنند، و معیار وضع فعلی آنهاست.

دعوت به یک اصل اساسی مشترک

دومین آیه اهل کتاب را مخاطب ساخته و به پافشاری به موارد اشتراک که اصل توحید و شاخه های آن است، دعوت می کند، می فرماید: «بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را جز خداوند یگانه به خدایی نپذیرند (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبینکم ان نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضئنا بعضا اربابا من دون الله)، و در پایان می افزاید: «هرگاه از این دعوت سرپیچی کنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم (و بر خط توحید پیش می رویم). دعوت به سوی قدر مشترک، بهترین راه برای همزیستی دو مذهب مختلف است، چرا که غالبا نمی توان از یک گروه بخواهیم تمام عقاید خود را رها کند و تابع دیگری گردد، و اگر هم منطقی باشد، عملی نیست، پس بهتر این است که اگر پیروان ادیان دیگر، بعد از شنیدن دلایل مختلف به اسلام نگرویدند آنها را در عقاید خاص خودشان رها کنیم و در قدر مشترک همکاری نماییم و بهترین قدر مشترک بین همه ادیان آسمانی همان اصل توحید و یگانگی خدا در ذات و صفات است. حتی طرفداران تثلیث (توجه داشته باشید که اعتقاد به خدایان سه گانه به تصریح دانشمندان مسیحی در عصر مسیح و قرون اول بعد از او وجود نداشت و بعدا به عللی پیدا شد) مساله تثلیت را طوری تفسیر می کنند که با توحید و یگانگی خدا سازگار باشد و آن را «وحدت در تثلیث» می نامند، درست است که این یک تناقض آشکار محسوب می شود ولی دلیل بر آن است که آنها مایلند نسبت به اصل توحید وفادار بمانند. در واقع این دعوت به همزیستی مسالمت آمیز و تکیه بر جنبه های مشترک یکی از مصداقهای روشن «مجادله بالتی هی احسن» است که در آیه 46 سوره عنکبوت آمده است به خوبی نشان می دهد که اسلام هرگز نمی خواهد با توسل به زور پیروان مذاهب دیگر را به آیین اسلام بکشاند. جالب اینکه: در سال هفتم هجرت (بعد از فتح حدیبیه) که پیامبر اسلام (ص) نامه هایی به سران حکومتهای بزرگ جهان مانند «مقوقس» زمامدار مصر و «هرقل» پادشاه روم و «کسری» پادشاه ایران، نوشت و آنها را به سوی اسلام دعوت نمود، و در ذیل بسیاری از این نامه ها به آیه فوق اشاره فرمود، یعنی حداقل بیایید در آن اصل مهمی که حلقه اتصال همه ادیان آسمانی است، اصل توحید، با یکدیگر همکاری و سپس همزیستی کنیم، این خود نشانه برای روح صلح طلبی اسلام و آمادگی برای همزیستی مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان آسمانی است که ریشه در عصر پیامبر (ص) دارد.

در سومین و آخرین آیه، اشاره به اختلاف موضعگیری پیروان ادیان دیگر می کند و نسبت به هر کدام مناسب حالشان سخن می گوید، می فرماید: «یهود و مشرکان را دشمنترین مردم نسبت به مومنان می یابید، ولی آنها را که می گویند ما نصاری هستیم نزدیکترین دوستان به مومنان می یابید»، (لتجدن اشد الناس عداوه للذین امنوا الیهود والذین اشرکوا ولتجدن اقربهم موده للذین امنوا الذین قالوا انا نصاری)، سپس دلیل محبت و دوستی گروه دوم را چنین ذکر می کند: «این به خاطر آن است که در میان آنها «قسیسین» (افراد دانشمند) و تارکان دنیا هستند و آنها تکبر نمی ورزند»، (ذلک بان منهم قسیسین و رهبانا وانهم لا یستکبرون). این تعبیر به خوبی نشان می دهد که اسلام نه تنها نسبت به کسانی  که از در عداوت و دشمنی در نمی آیند، مخالفتی ندارد، بلکه آنها را به عنوان نزدیکترین دوستان معرفی می کند و بزرگان آنها را به علم و دانش و ترک دنیا و ترک استکبار می ستاید و به این ترتیب با آغوش باز با آنها که از در دوستی درآیند استقبال می کند و برای بزرگانشان ارزش قائل می شود، و اگر موضعگیری اسلام در عصرپیامبر (ص) در برابر یهود و نصاری متفاوت بود به خاطر این نبود که دشمنی خاصی با یهود داشته باشند، بلکه به خاطر موضعگیری آنها، کارشکنیها و عداوتها و همکاریشان با مشرکان خونخوار عرب بود، و به همین دلیل در این آیه این دو گروه (یهود و مشرکان) در کنار هم قرار داده شده اند، ولی با مسیحیان غالبا روابط بسیار حسنه داشتند. قابل توجه اینکه مسیحیان به خاطر اعتقاد به خدایان سه گانه (تثلیت) از نظر عقاید با مسلمانان، فاصله ای بیش از یهود داشتند که توحید را با صراحت مطرح می کردند، ولی چون در عمل یهود برخلاف نصاری غالبا راه عداوت و دشمنی را می پیمودند، اسلام نسبت به همزیستی مسالمت آمیز با مسیحیان، توجه بیشتری داشته است و متاسفانه امروز هم همین وضع ادامه دارد که یهود همه جا بر ضد اسلام و مسلمین کار شکنی می کند در حالی که در میان مسیحیان، افراد یا دولتهایی هستند که با مسلمین روابط خوبی دارند.

از مجموع آنچه گفته شد به خوبی استفاده می شود که سعه صدر و بزرگواری اسلام، همزیستی و خوشرفتاری با مذاهب آسمانی دیگر را به شرط اینکه از در صلح وصفا و دوستی و احترام متقابل در آیند – می پذیرد و مسلمانان را موظف می کند که با پیروان مذاهب آسمانی دیگر به روش نیکو برخورد کنند و در بحثها نیز جانب منطق و ادب و انصاف را نگه دارند و از این رو دیگران را به سوی آیین اسلام رهنمون شوند، نه از طریق خشونت و شدت و برخوردهای نامناسب.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی –پیام قرآن 10 – از صفحه 383 تا 387 و صفحه 394 تا 397

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد