بحث نیکو با اقلیتهای مذهبی، یکی از راههای ارتباط سالم با آنان در حکومت اسلامی
فارسی 1988 نمایش |از مسائل جنجالی و پر سر صدا در مورد حکومت اسلامی چگونگی رفتار با اقلیتهای مذهبی است، ولی این وضعیت خاص نه به خاطر پیچیدگی مساله است، بلکه بیشتر به خاطر دو چیز است: نخست نا آگاهی بسیاری از افراد از قوانین و تعلیمات اسلامی در این مساله و گرفتار شدن در چنگال تعصبات خشک است، و دیگر به خاطر تبلیغات سوء دشمنان و تلاش آنها برای دور ساختن پیروان خود از آیین اسلام می باشد، چرا که می دانند جاذبه تعلیمات اسلام تا آن حد است که اگر پیروان ادیان دیگر به آن نزدیک شوند بسیاری تحت تاثیر واقع خواهند شد از این رو به آنها می گویند اسلام با پیروان مذاهب دیگر برخوردی بسیار خشن دارد، خود را از مسلمانان دور نگهدارید. این در حالی است که اسلام با پیروان مذاهب دیگر، رفتاری کاملا دوستانه دارد و پیشنهاد همزیستی مسالمت آمیز می کند. با این اشاره به قرآن بازمی گردیم و آیاتی را که در این زمینه وارد شده مورد بررسی قرار می دهیم. قرآن می فرماید: «ولا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم و قولوا امنا بالذی انزل الینا وانزل الیکم والهنا والهکم واحد ونحن له مسلمون» (عنکبوت/46)، با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند و (به آنها) بگویید ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده ایم و معبود ما و شما یکی است و ما در برابر او تسلیم هستیم.
انتخاب بهترین روش در بحث
این آیه پیرامون بحث و گفتگوی مسلمانان با اهل کتاب است و توصیه می کند که در این موارد بهترین شیوه را برگزینند، می فرماید: «با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است گفتگو نکنید»، (ولا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن). این یک مفهوم کلی و جامع و اساسی است. «جدال» در اصل به معنی تابیدن طناب و محکم کردن آن است، و هنگامی که دو نفر با یکدیگر بحث می کنند و هر کدام می خواهد دیگری را از عقیده اش بپبچاند به این کار«مجادله» گفته می شود، منظور در اینجا بحث و گفتگوی منطی است. در اینکه منظور از جمله «بالتی هی احسن»، (به آن روشی که نیکوتر است) چیست؟ جمعی از مفسران گفته اند منظور این است که با آنها با ملایمت و نرمی و مدارا و محبت رفتار شود، در برابر خشونت نرمش، و در برابر غضب، بردباری و در مقابل شرارت خیرخواهی و در مقابل شتابزدگی تانی نشان داده شود. در هرحال این تعبیر بسیار جامعی است که تمام روشهای صحیح و مناسب مباحثه را شامل می شود، چه در الفاظ، چه در محتوای سخن، چه در آهنگ گفتار و چه در حرکات دیگر، بنابراین مفهوم جمله این می شود که باید مودبانه با آنها سخن بگویید، لحن کلام دوستانه باشد و محتوای آن منطقی و مستدل، آهنگ صدا خالی از فریاد و جنجال و حرکات دست و چشم و ابرو که تکمیل کننده بیان است، در همین شیوه روش انجام گیرد. اینها همه به خاطر آن است که هدف از بحث و گفتگو، برتری جویی و تفوق طلبی نیست، بلکه هدف این است که سخن در اعماق روح طرف نفوذ کند، و در برابر اسلام موضع صحیحی بگیرد. آنها باید بدانند روح اسلام روح مسالمت جویی است، و به مسلمانان توصیه می کند که با غیر مسلمین برخورد مسالمت آمیز داشته باشند. البته همه این امور باید به گونه ای انجام گیرد که دلیل بر ضعف و ناتوانی نباشد، و از آن سوء استفاده نکنند. تنها یک گروه را از آنها استثناء می کند و می فرماید: «مگر کسانی که از آنها مرتکب ظلم وستم شده اند»، (الا الذین ظلموا منهم)، و این اشاره به کسانی است که حاضر به همزیستی مسالمت آمیز نبودند و از محبت و مدارا ونرمش، سوء استفاده می کردند، کسانی که با حق عناد و دشمنی داشتند و با اینکه نشانه های پیامبر اسلام (ص) را در کتب خود دیده بودند در کتمان آن می کوشیدند، و خلاصه سر جنگ دارند نه سر صلح و دوستی و همزیستی آمیخته با احترام و محبت، و به یقین چنین اشخاصی باید استثناء شوند.
در ادامه آیه چند جمله جالب دیگر در این زمینه آمده است، می فرماید: «به آنها بگویید: ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما نازل شده، یا بر شما نازل گردیده است ایمان داریم، خدای ما و شما یکی است، و ما تنها در برابر او تسلیم هستیم» (و قولوا امنا بالذی انزل الینا وانزل الیکم والهنا والهکم واحد ونحن له مسلمون). در واقع این نمونه روشنی از «مجادله بالتی هی احسن» است، یعنی قرآن تنها به ذکر کلیات در این زمینه قناعت نکرده، بلکه آن را در ضمن مصداقهای روشنی پیاده نموده است. در ضمن این جمله نشان می دهد که برای تحکیم پایه های همزیستی مسالمت آمیز روی جنبه های مشترک تکیه شود، ایمان به خدای یگانه و ایمان به همه کتب آسمانی و مانند آن. ولی تاکید و پافشاری بر جهات مشترک، مفهومش این نیست که مسلمانان تسلیم بدعتهای آنها شوند و دست از آیین خود بردارند و شاید جمله «و نحن له مسلمون» اشاره لطیفی بر این معنی باشد.
در حدیث مبسوطی از امام صادق (ع) می خوانیم که برای نشان دادن نمونه ای از «مجادله به احسن» فرمود به آخر سوره یاسین بنگرید، و ببینید چگونه از راههای مختلف و با منطق شیرین درعین حال محکم و مستدل، به منکران معاد پاسخ می گوید. مضمون این آیه، به شکل دیگری در سوره نحل نیز آمده است، آنجا که می فرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن»، «با حکمت (دانش و منطق) و موعظه حسنه به سوی پروردگارت دعوت کن و با آنها (مخالفان) به طریقی که نیکوتر است، بحث و گفتگو نما»، (نحل/125).
قابل توجه اینکه آیه فوق نخستین دستورها از دستورات مهم دهگانه اخلاقی است که در آن سوره در مورد برخورد صحیح با مخالفان آمده است. در واقع جمله اول یعنی «ادع الی سبیل ربک بالحکمه» ناظر به استدلالات عقلی است، در برابر اندیشمندانی که اهل استدلال و اندیشه اند. و تعبیر «والموعظه الحسنه»، اشاره به بحثهای عاطفی است برای کسانی که زیاد اهل استدلال نیستند، بلکه در گرو مسائل عاطفی قرار دارند، مخصوصا توصیف «موعظه» به «حسنه بودن» اشاره به این است که خالی از هرگونه خشونت و برتری جویی و تحقیر طرف مقابل، و تحریک حسی لجاجت و مانند آن باشد، بدیهی است چنین موعظه ای است که در دلها اثر می کند. و «مجدله بالتی هی احسن» از آن کسانی است که ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستی انباشته شده و باید از طریق مناظره صحیح ذهن آنها را خالی کرد تا آماده پذیرش حق گردد.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی –پیام قرآن 10 – از صفحه 383 و 384 و صفحه 391 تا 394
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها