تبشیر و انذار پیامبران

فارسی 2809 نمایش |

پیامبران همیشه مردم را در حال حرکت و در جریان می بینند؛ یعنی انسان خواه ناخواه این طور است. انسان هیچ وقت ساکن نیست، همیشه در حرکت است، منتها در چه راهی و به کدام سو در حرکت است؟ پیامبران مبشر و منذر هستند، یعنی راه را ارائه می دهند و بشارت و نوید می دهند که اگر از این راه بروی به چه فتح و سعادت و کمالی نائل می شوی و اگر از آن راه بروی به چه بدبختی و شقاوتی نائل می شوی.
حدیثی هست که پیامبر اکرم (ص) با اصحاب نشسته بودند. چند خط از نقطه ای به نقطه ای رسم کردند، بعد اشاره به خط وسط که خط راست بود کردند و فرمودند: '' این راه من است (صراط مستقیم) و بقیه راهها راههای من نیست. '' یعنی انسان همیشه در حال حرکت است، منتها یک وقت راه راست را به سوی مقصد در پیش می گیرد و یک وقت از راههای کج می رود. پیغمبران آمده اند که مبشر به راه راست باشند.
اینجا عمل خاصی از پیغمبر اکرم صورت گرفته که مسأله مبشر بودن و منذر بودن پیغمبر را خیلی خوب مجسم می کند، مخصوصا منذر بودن را.
در سالهای اول بعثت رسول اکرم بعد از نزول آیه: «و أنذر عشیرتک الاقربین؛ خویشاوندان نزدیک را باید انذار کنی». (شعراء/ 214) دو واقعه رخ داده است: یکی انذار نزدیکان خیلی نزدیک، یعنی بنی هاشم و بنی عبدالمطلب که این در خانه خود حضرت صورت گرفته است. عده ای را که 39 یا 40 نفر بودند، عموهای حضرت، عموزادگان، عمه زادگان، اینهایی که خیلی نزدیک بودند دعوت شدند. سپس آن داستان معروف اتفاق افتاد که امیرالمؤمنین طفل بودند و پیغمبر اکرم دستور دادند که آبگوشتی برای اینها بپزند و ایشان آماده کردند و ....
یک جریان دیگر هست که انذار اقربین نام گرفت؛ یعنی کسانی که کمی از اینها دورتر هستند و بعد از آن واقعه صورت گرفت؛ یعنی همه قریش. چون همه قریش اقربای پیغمبر بودند. خود پیغمبر از قبیله قریش بود یعنی بنی هاشم تیره ای از قریش بودند. پیغمبر اکرم رفتند بالای یکی از کوههای اطراف مکه و فریاد کردند که ایها الناس جمع شوید، مطلب مهمی را می خواهم با شما در میان بگذارم (بدیهی است که در آن زمان وسائل امروزی نبوده که با رادیو و تلویزیون اعلام کنند، اگر کسی از خبر مهمی اطلاع پیدا می کرد می رفت در آن نقطه ظاهرا بالای همین کوه صفا (تپه صفا) می ایستاد و فریاد می کرد ایها الناس جمع بشوید خبر مهم، و همه جمع می شدند.). تا حضرت این را اعلام کردند (تا آن زمان سابقه نداشت که ایشان چنین کاری کرده باشند و شنیده اید که ایشان قبل از دوره رسالت به نام "محمد امین" معروف و خیلی باوقار و سکینت بودند.) عده زیادی جمع شدند، اکابر و اصاغر، زن و مرد جمع شدند. بعد حضرت فرمود: ایها الناس! اگر من سخنی به شما بگویم، از من می پذیرید، باور می کنید؟ همه گفتند ما از تو جز راستی نشنیده ایم. فرمود اگر به شما اطلاع بدهم که در پشت این کوهها سپاه جراری هست که آهنگ شهر شما را دارند و تصمیم گرفته اند بیایند شهر شما را غارت کنند افرادتان را بکشند؛ پس آماده و مهیا بشوید، باور می کنید؟ همه گفتند البته باور می کنیم، ما از تو سخن خلاف نشنیده ایم.
تا این اقرار را از اینها گرفت این جمله را فرمود: «فانی نذیر لکم بین یدی عذاب شدید؛ پس من شما را انذار می کنم که در جلوی شما عذاب بسیار شدید دردناکی هست»، اما نه فقط در این دنیا، اگر همین راهی را که الان دارید می روید ادامه بدهید، در جلوی شما عذاب بسیار شدیدی هست.'' این جمله خیلی تکان دهنده بود. ابولهب فریاد زد که تو برای چنین حرفی ما را به اینجا آورده ای؟!... و رفت. پیغمبر گواه بر مردم و مبشر و منذر و دعوت کننده مردم است. در آیه ای از قرآن، خداوند می فرماید: «و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا؛ (پیامبر) دعوت کننده مردم است به سوی خدا به اذن حق، و چراغی است روشن برای مردم». (احزاب/ 46)

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 5- صفحه 200-198

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها