پایه ی قدرت دشمن در حدیبیه
فارسی 3568 نمایش |خداوند در سوره فتح آیه 22 و مابعد آن ابعاد دیگرى از ماجراى عظیم "حدیبیه" را بازگو مى کند، در این جا وحی الهی نکته مهمی را متعرض می گردد و یادآور می شود که صلح و سازش مسلمانان با قریش در سرزمین حدیبیه نه به خاطر این بود که اگر نبردی رخ می داد، مسلمانان خسارت عظیمی را متحمل می شدند و پیروزی از آن قریش می شد، بلکه اگر نبردی رخ می داد، قریش پشت به رزمندگان اسلام می کردند و پا به فرار می گذارند، چنانکه می فرماید: «و لو قاتلکم الذین کفروا لولوا الأدبار ثم لا یجدون ولیا و لا نصیرا؛ و اگر کفار با شما جنگ کنند پا به فرار خواهند گذاشت و دیگر سرپرست و یاورى نخواهند یافت.»
این منحصر به شما نیست این یک سنت الهى است که در گذشته هم بوده است، و هرگز براى سنت الهى تغییر و تبدیل نخواهى یافت «سنة الله التی قد خلت من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلا؛ سنت الهى از پيش همين بوده و در سنت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت.» (فتح/ 23) این یک قانون همیشگى الهى است که اگر مؤمنان در امر جهاد ضعف و سستى نشان ندهند، و با قلبى پاک و نیتى خالص به مبارزه با دشمنان برخیزند، خدا آنها را پیروز مى کند، ممکن است گاهى در این امر به منظور امتحان یا اهداف دیگرى دیر و زودى باشد اما قطعا پیروزى نهایى با آنها است. اما در مواردى همچون میدان احد که جمعى از فرمان پیامبر خدا (ص) سرپیچى کردند و گروهى نیات خود را آلوده به عشق دنیا ساختند و به جمع غنائم پرداختند، سرانجام شکست تلخى دامانشان را گرفت، و بعدا نیز چنین است.
نکته مهمى را که این آیات تعقیب مى کند این است که قریش ننشینند و بگویند افسوس که ما قیام نکردیم و این گروه اندک را در هم نکوبیدیم، افسوس که صید به خانه آمد و از آن غفلت کردیم، افسوس و افسوس! ابدا چنین نیست، گرچه مسلمانان نسبت به آنها اندک بودند، و دور از وطن و مأمن، و فاقد سلاح کافى، ولى با اینحال اگر درگیرى واقع شده بود باز هم به برکت نیروى ایمان و نصرت الهى پیروزى از آن آنها بود، مگر در "بدر" یا در "احزاب" نفرات آنها کمتر و تجهیزات دشمن بیشتر نبود؟ چگونه در هر دو مورد شکست دامان دشمن را گرفت.
به هر حال بیان این واقعیت مایه تقویت روحیه مؤمنان، و تضعیف روحیه دشمنان، و پایان دادن به "اگر" و "مگر" منافقان بود، و نشان داد که حتى در شرائط نابرابر از نظر ظاهر، اگر پیکارى رخ دهد پیروزى از آن مؤمنان خالص است! نکته دیگرى که در این آیات تبیین شده این است که مى فرماید: او کسى است که دست کفار را از شما در دل مکه باز داشت، و دست شما را از آنها، بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز کرد، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید بینا است. «و هو الذی کف أیدیهم عنکم و أیدیکم عنهم ببطن مکة من بعد أن أظفرکم علیهم و کان الله بما تعملون بصیرا؛ و اوست همان كسى كه در دل مكه پس از پيروزكردن شما بر آنان دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از ايشان كوتاه گردانيد و خدا به آنچه مى كنيد همواره بيناست.» (فتح/ 24)
به راستى این ماجرا مصداق روشن "فتح المبین" بود همان توصیفى که قرآن براى آن برگزیده، جمعیتى محدود بدون تجهیزات کافى جنگى وارد سرزمین دشمن شوند، دشمنى که بارها به مدینه لشکر کشى کرده، و تلاش عجیبى براى در هم شکستن آنها داشته، ولى اکنون که قدم در شهر و دیار او گذارده اند چنان مرعوب شود که پیشنهاد صلح کند، چه پیروزى از این برتر که بى آنکه حتى قطره خونى از دماغ کسى بریزد چنین تفوقى بر دشمن حاصل گردد؟! بدون شک ماجراى صلح "حدیبیه" در سراسر جزیره عربستان شکستى براى قریش، و فتحى براى مسلمین محسوب مى شد که تا آن حد توانسته بودند از دشمن زهر چشم بگیرند.
منـابـع
جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 7 صفحه 24
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 22 صفحه 88
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها