چگونگی ورود به شهر مکه
فارسی 7900 نمایش |بسیارى از مخالفان حکومت اسلامى، تا قبل از فتح مکه سرکوب شده بودند که از همه نیرومندتر یهودیان به ویژه ساکنان خیبر بودند. با وجود آنکه قریش در چند تهاجم علیه حکومت اسلامى شکست خورده بود، نیرومندترین قدرت سیاسى نظامى آن زمان به شمار مى رفت. فتح نقاطى مثل طائف نیز در گرو فتح مکه بود و حوادث بعدى هم نشان داد که پس از فتح مکه هیچ نقطه دیگرى یاراى ایستادگى در مقابل اسلام را ندارد. روشن بود که پیش از فتح مکه امکان انجام هر نوع اقدام مؤ ثرى در بیرون از جزیرة العرب نیز منتفى است.
وجود خانه کعبه در این شهر اهمیتش را صد چندان ساخته بود و بزرگترین هدف رسالت پیامبر (ص) یعنى براندازى شرک و برقرارى توحید با فتح این شهر تأمین مى شد. مکه در آن روزگار، حکم پایتخت شبه جزیره عربستان را داشت و سقوط آن به مثابه برافتادن حاکمیت قریش بود. پبامبر خدا (ص) و مسلمانان از زمان ظهور اسلام بیشترین اذیت و خسارت را از مکیان دیده بودند. اینک که حکومت اسلامى قدرت کافى یافته بود، تحمل وجود مردمى چنین عنود و سرسخت، دلیل معقولى نداشت.
وقتى پس از ابوسفیان حکیم بن حزام و بدیل بن ورقاء نزد رسول خدا (ص) آمدند، و اسلام را پذیرفته با آن جناب بیعت کردند، رسول خدا (ص) آن دو را پیشاپیش خود روانه به سوى قریش کرد تا ایشان را به سوى اسلام دعوت کنند و اعلام بدارند هر کس بر خانه ابوسفیان که بالاى مکه است داخل بشود ایمن است، و هر کس داخل خانه حکیم که در پایین مکه است بشود او نیز ایمن خواهد بود، و هر کس هم درب خانه خود را به روى خود ببندد و دست به شمشیر نزند ایمن است. و بعد از آنکه ابوسفیان و حکیم بن حزام از نزد رسول خدا (ص) بیرون آمدند و به طرف مکه روانه شدند، رسول خدا (ص) زبیر بن عوام را به سرکردگى جمعى از سواره نظام مهاجرین مأمور فرمود تا بیرق خود را در بلندترین نقطه مکه که محلى است به نام حجون نصب کند و فرمود از آنجا حرکت نکنید تا من برسم، و وقتى خود آن جناب به مکه رسید، در همین حجون خیمه زد، و سعد بن عباده را به سرکردگى کتیبه انصار در مقدمه اش، و خالد بن ولید را با جمعیتى از مسلمانان قضاعه و بنى سلیم را دستور داد تا به پایین مکه بروند، و پرچم خود را در آنجا نرسیده به خانه ها نصب کنند.
رسول خدا (ص) هیچ گاه از مکر دشمن غافل نبود و در یک اقدام نظامى، همه جنبه ها را رعایت مى کرد. با آنکه ابوسفیان اسلام آورده بود و از نیروهاى نظامى قریش هم خبرى نبود، احتمال مى رفت که نیرنگى در کار باشد و نیروهاى دشمن در خارج شهر سنگر گرفته باشند و پس از ورود پیامبر (ص) هجوم بیاورند. در صورت ورود سپاه از یک راه و غافل ماندن از راههاى دیگر، احتمال چنین خطرى افزایش مى یافت. از این رو حضرتش به سپاهیان اسلام فرمان داد که از چهار نقطه وارد شهر شوند.
به ایشان دستور داد که به هیچ وجه متعرض کسى نشوند و با کسى نجنگند، مگر آنکه ابتدا به جنگ کرده باشد، و دستور داد چهار نفر را هر جا دیدند به قتل برسانند: 1- عبدالله بن سعد بن ابى سرح 2- حویرث بن نفیل 3- ابن خطل 4- مقبس بن ضبابه، و نیز دستورشان داد که دو نفر مطرب و آوازه خوان را هر جا دیدند بکشند، و اینها کسانى بودند که با آوازه خوانیهایشان رسول خدا (ص) را هجو مى گفتند. و فرمود حتى اگر دیدند دست به پرده کعبه دارند در همان حال به قتلشان برسانند. طبق این فرمان على (ع) حویرث بن نفیل و یکى از دو آوازه خوانها را کشت، و آن دیگرى متوارى شد، و نیز مقبس بن ضبابه را در بازار به قتل رسانید، و ابن خطل را در حالى که دست به پرده کعبه داشت پیدا کردند، و دو نفر به وى حمله کردند، یکى سعید بن حریث، و دیگرى عمار بن یاسر، سعید از عمار سبقت گرفت و او را به قتل رسانید.
ابوسفیان با شتاب خود را به رسول خدا (ص) رسانیده رکاب مرکب آن جناب را گرفت و بدان بوسه زد، آن گاه گفت: پدر و مادرم به قربانت، آیا نشنیدى که سعد گفته:
الیوم یوم الملحمة *** الیوم تسبى الحرمة
امروز حمام خون راه مى اندازیم، و زنان را اسیر مى کنیم؟
حضرت به على (ع) دستور داد: «به عجله خود را به سعد برسان، و پرچم (که همواره به دست فرمانداران سپرده مى شد) را از او بگیر، و تو خودت آن را داخل شهر کن، اما با رفق و مدارا.» و على (ع) پرچم انصار را از سعد بن عباده گرفت، و انصار را همانطور که فرموده بود با رفق و مدارا داخل شهر کرد.
اعلام امان و عفو عمومى
رسول خدا (ص) هنگام فتح مکه چنان که از او انتظار مى رفت، با کمال بزرگوارى و گذشت رفتار کرد. مردم سلاحها را زمین گذاشته، برخى به مسجدالحرام و برخى به خانه هایشان پناه بردند. حضرتش پس از پاکسازى خانه کعبه از وجود بتها و زدودن آثار شرک و بت پرستى از ساحت مقدس خانه خدا به میان مردم آمد و از آنها پرسید که انتظار دارند چگونه با آنان رفتار شود. مکیان از کارنامه رفتارشان با پیامبر (ص) آگاه بودند و به خاطر آزار و اذیتهایى که به وى رسانیده بودند، خود را سزاوار مجازاتى سخت مى دانستند، اما با سابقه اى که از خوى و منش آن حضرت داشتند و رفتار بزرگوارانه اى که در هنگام ورود به مکه از او دیدند، بزرگوارى حضرتش را یادآورد شده، درخواست گذشت کردند.
پیامبر (ص) اعلام کرد که مردم باید گذشته را از یاد ببرند و پاى کینه هاى روزگار جاهلیت را به دوره اسلام نکشند. این پیام که نشانگر بزرگوارى پیامبر (ص) و گذشت اسلامى بود آثار بسیار سودمندى به جاى گذاشت و مکیان را براى همیشه از خطر انتقام خواهى مسلمانان آسوده خاطر ساخت. پیامد این گذشت و بزرگوارى این بود که هیچ کس به فکر اعمال ضد انقلابى نیفتاد، حتى تعدادى از آنها که از ترس گریخته بودند، وقتى خبر بزرگوارى پیامبر (ص) را شنیدند، بازگشتند. این رفتار چنان تأثیرى بر مکیان نهاد که در جنگ حنین که چند روز پس از فتح مکه آغاز شد، همراه وى شرکت کردند، هر چند ایمان واقعى در دلشان رسوخ نکرده بود.
تصور مى شد که رسول خدا (ص) از این پس مکه را به مرکزیت حکومت برگزیند، اما چنین نکرد و همراه یارانى که در روزگار سختى وى را یارى کرده بودند، به مدینه بازگشت. به این ترتیب، نظام سیاسى و ادارى این شهر دگرگون شد و از این پس باید تابع مقررات اسلامى مى بود.
ابوسفیان از ریاست افتاد و خاندان امیه کنار زده شدند. رسول خدا (ص) فرماندارى از جانب خود بر مکه گماشت تا به امور آن رسیدگى کند. همچنین یکى از معلمان قرآن را مأمور کرد، تعالیم اسلام را به مردم بیاموزد.
منـابـع
پژوهشکده تحقيقات اسلامي سپاه- ارزیابی سیاسی و نظامی جنگهای پیامبر
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 20 صفحه 660
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها