جاودانی و جهان شمولی رسالت پیامبر
فارسی 3152 نمایش |مردی یهودی از پیامبر گرامی اسلام (ص) سؤال کرد: «آیا شما در "ام الکتاب" پیامبر بودید یا نه؟» آن حضرت فرمود: «آری؛ مؤمنین به من نیز در ام الکتاب مشخص بودند.» آنگاه از آن حضرت پرسید که «موسای کلیم در مناجات خود کلمات فراوانی را از خدای سبحان دریافت کرده است، شما که داعیه نبوت یا برتری نسبت به موسی دارید چه کلامی از خدای سبحان دریافت کرده اید؟» حضرت رسول (ص) پس از لحظه ای سکوت فرمود: «أنا سید ولد آدم ولا فخر أنا خاتم النبیین و إمام المتقین و رسول رب العالمین؛ من بزرگترین و برجسته ترین فرزندان آدمم و این افتخاری هم نیست (زیرا افتخار انسان، در تقرب به حق است) و من خاتم پیامبران و امام پرهیزکاران و فرستاده ی خدا به سوی همه ی انسانها هستم.»
آن یهودی پرسید: «آیا شما فرستاده ی خدا برای عرب، یا عجم، یا به سوی ما هستید؟» آیه نازل شد که: «قل یا أیها الناس إنی رسول الله إلیکم جمیعا؛ بگو من رسول خدا به سوی همه ی شما هستم و رسالت من همگانی و همیشگی است و همه ی جوامع بشری را شامل می شود.» (اعراف/ 158) با نازل شدن این آیه، جهان شمولی رسالت رسول خدا (ص) تثبیت و تحکیم شد. در این جمله پیغمبر خود را دستور مى دهد تا نبوت خود را بر جمیع طبقات بشر اعلام نماید، و بدون اینکه آن را مخصوص قومى کند، بگوید: «ایها الناس! من به درستى فرستاده خدا به سوى همگى شمایم.»
«الذی له ملک السماوات و الأرض لا إله إلا هو یحیی و یمیت؛ همان که فرمانروایى آسمان ها و زمین از آن اوست. هیچ معبودى جز او نیست، زنده مى کند و مى میراند.» (اعراف/ 158) صفاتى است که خداوند خود را به آن توصیف نموده، و مجموع آنها به منزله تعلیلى است که امکان رسالت از ناحیه خدا را فى نفسه بیان نموده، و در ثانى امکان عمومیت این رسالت را اثبات مى کند، و بدین وسیله استیحاش و تعجب بنى اسرائیل را که چگونه ممکن است مردى غیر از یهود آن هم از طبقه درس نخوانده به چنین نبوتى جهانى برسد از بین مى برد، چون یهودی ها پیش خود چنین خیال مى کردند که در میان همه اقوام بشرى فقط آنها از حزب خدایند بلکه آنها خود را از نزدیکان درگاه خدا و حتى فرزندان و دوستان خدا مى پنداشتند، و همچنین استیحاش ناشى از عصبیت غیر عرب را از اینکه مردى عرب بر آنان مبعوث شود زائل مى کند.
وجه دلالت جمله مورد بحث بر این معانى این است که در جمله قبل مى فرمود: "من فرستاده خدا به سوى همگى شمایم" و در این جمله خدا را توصیف نموده و مى فرماید: "آن خدایى که..." پس برگشت معناى این دو جمله به این است که: آن خدایى مرا به رسالت خود برگزیده که ملک آسمانها و زمین و سلطنت عالى بر آسمان و زمین از آن او است، همان خدایى که معبودى جز او نیست که مالک گوشه اى از آسمانها و زمین باشد، پس تنها اوست که مى تواند به هر چه بخواهد حکم کند و هیچ مانعى مزاحم نفوذ حکمش نیست و هیچ اراده اى جلوگیر نفوذ اراده اش نمى باشد، اوست که مى تواند به اراده خود رسولى به سوى طایفه اى از بندگانش و یا به سوى همه آنان گسیل بدارد، او همان خدایى است که زنده کردن و میراندن به دست او است، پس همو مى تواند مردمى را و یا همه بشر را به حیاتى سعید و طیب زنده کند، چون سعادت و هدایت از زندگى است همانطور که شقاوت و ضلالت از مرگ است، هم چنان که فرموده: «یا أیها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم؛ شما که ایمان دارید خدا را اجابت کنید و پیغمبر را نیز، چون شما را به چیزى که زندگیتان مى دهد دعوت کنند.» (انفال/ 24) و نیز فرموده: «أ و من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس؛ آن کس که مرده بود و زنده اش کردیم و براى او نورى قرار دادیم که به کمک آن میان مردم راه مى رود.» (انعام/ 122) و نیز فرموده: «إنما یستجیب الذین یسمعون و الموتى یبعثهم الله؛ فقط کسانى که گوش شنوا دارند دعوت تو را اجابت مى کنند، و مردگان را خدا زنده مى کند.» (انعام/ 36)
پرسش دیگر یهودی از رسول خدا (ص) این بود: «موسی بن عمران، هنگام مناجات در بقعه ی مبارکه، ده کلمه از خدای سبحان آموخت، و آنها را غیر از نبی مرسل یا ملک مقرب کسی نمی داند. از آن جمله کلماتی است که هنگام ساختن کعبه، خداوند برای حضرت ابراهیم برگزید؛ آن کلمات چه بود؟» رسول اکرم (ص) فرمود: «تسبیحات اربعه از آنهاست: "سبحان الله والحمد لله ولا إله إلا الله والله أکبر".»
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 159
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 8 صفحه 368
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها