دعوت بر خلاف روش نیاکان
فارسی 2799 نمایش |پیروی از روش نیاکان که امروز در جوامع ماشینی به صورت قومیت و ملی گرایی تجلی کرده، در میان همه ی اقوام به اشکال و اندازه های مختلفی وجود داشته است ولی در میان مردم صحرا نشین و ریگزار و دور از تمدن بیش از همه جا وجود داشته است. ملل بادیه نشین و دور از زندگی اقوام و ملل، هرگز و به هیچ قیمت حاضر نمی شوند راه و روش نیاکان را از دست بدهند، یکی از اعتراضهای آنان به رسول گرامی (ص) این بود که: «تو با این برنامه ما را برخلاف روش نیاکانمان دعوت می کنی در حالی که آیین آنها برای ما از هر نظر کافی می باشد.» چنانکه می فرماید: «و إذا قیل لهم تعالوا إلى ما أنزل الله و إلى الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آباءنا؛ هنگامى که به آنها گفته شود به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر (ص) بیائید، آنها از این کار سرباز زده، مى گویند همان رسوم و آداب نیاکان ما، ما را بس است!» (مائده/ 104)
در حقیقت خلافکاریها و بت پرستى هاى آنها از یک نوع بت پرستى دیگر به نام تسلیم بدون قید و شرط در برابر آداب و رسوم خرافى نیاکان سرچشمه مى گرفت، گویا آنها تنها عنوان "نیاکان" و "پدران" را براى، صحت و درستى عقیده و عادات و رسوم خود کافى مى پنداشتند. قرآن صریحا به آنها پاسخ مى گوید: که «أ و لو کان آباؤهم لا یعلمون شیئا و لا یهتدون؛ مگر نه این است که پدران آنها دانشى نداشتند و هدایت نیافته بودند.» (مائده/ 104) یعنى اگر نیاکانى که شما در عقیده و اعمالتان به آنها متکى هستید، دانشمندان و هدایت یافتگانى بودند، اقتباس و پیروى شما از آنان از قبیل تقلید "جاهل" از "عالم" بود، اما با اینکه خودتان مى دانید آنها چیزى بیشتر از شما نمى دانستند و شاید عقب تر هم بودند، با این حال کار شما مصداق روشن تقلید "جاهل" از "جاهل" است که در میزان عقل و خرد بسیار ناپسند مى باشد؟ از اینکه در جمله بالا قرآن روى کلمه ی "اکثر" تکیه کرده چنین بر مى آید در آن محیط جهل و تاریکى نیز، اقلیتى هر چند ضعیف، فهمیده وجود داشتند که به اینگونه اعمال به چشم حقارت و تنفر نگاه مى کردند.
بتى به نام نیاکان!
از موضوعاتى که در زمان جاهلیت به شدت رائج بود و به همین دلیل در آیات مختلفى از قرآن منعکس است مساله افتخار به نیاکان و احترام بى قید و شرط و تا سرحد پرستش، در برابر آنان و افکار و عادات و رسوم آنها بود، این موضوع اختصاصى به عصر جاهلیت نداشت، امروز هم در میان بسیارى از ملتها وجود دارد، و شاید یکى از عوامل اصلى اشاعه و انتقال خرافات از نسلى به نسل دیگر محسوب مى شود، گویا "مرگ" یک نوع مصونیت و قداست براى گذشتگان ایجاد مى کند و آنها را در هاله اى از احترام و تقوا فرو مى برد! شک نیست که روح قدردانى و رعایت اصول انسانى ایجاب مى کند که پدران و اجداد و نیاکان محترم شمرده شوند، اما نه به این معنى که آنها را معصوم از خطا و اشتباه بدانیم، و از نقد و بررسى افکار و آداب آنها خوددارى کنیم، و از خرافات آنها کورکورانه تبعیت نمائیم.
زیرا این عمل در واقع یک نوع بت پرستى و منطق جاهلى است، بلکه باید در عین احترام به حقوق و افکار و سنتهاى مفیدشان، سنن غلط آنها را به شدت درهم شکست، به خصوص اینکه نسلهاى آینده بر اثر گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش و تجربیات بیشتر معمولا از نسلهاى پیشین داناتر و باهوشترند، و هیچ عقل و خردى اجازه تقلید "کورکورانه" از گذشتگان را نمى دهد. عجب این است که بعضى از دانشمندان و حتى اساتید دانشگاه را مى بینیم که از این نقطه ضعف بر کنار نمانده و گاهى با کمال شگفتى به خرافات مضحکى همچون پریدن از روى آتش در روزهاى آخر سال تن در مى دهند و میل دارند آتش پرستى نیاکان را به نوعى زنده کنند و در حقیقت منطقى جز منطق اعراب زمان جاهلیت ندارند.
منـابـع
جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 6 صفحه 142
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 5 صفحه 106
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها