اعتقادات و آداب ادیان ابتدایی منطقه استرالیا
فارسی 4002 نمایش |ویژگی های کلی اعتقادات
اساطیر بومی نوعا از سرگردانی موجودات مافوق طبیعی در دوران خلقت سخن می گویند، دوره ای که به طور قراردادی «عصر رویا» یا «رویای ابدی» خوانده می شود. در مناطق جنوب شرقی استرالیا نشانه هایی از یک موجود متعالی مذکور وجود دارد که اکنون در آسمان زندگی می کند، اما روزگاری برای ایجاد زمین روی آن قدم گذاشت. لیکن در منطقه شمال، به جای این «پدر کلی» (همگانی) با اندیشه «زمین» به عنوان «مادر» همگانی روبه رو می شویم. مار قوس و قزح (رنگین کمان)، به نحو گسترده ای در اساطیر به نمایش در آمده است، که گاهی به صورت مذکر و گاهی هم مونث است. این مار با آب یا باران تداعی می شود و غالبا آن را اولین خالق می دانند که همه مخلوقات زنده را به وجود آورده است. گفته می شود که دین استرالیا جنبه توتم پرستی دارد. توتم پرستی شامل رابطه ای بین شخص و یا گروه با پاره ای موضوعات، پدیده ها، و یا گونه های طبیعی است، تایید و تصدیقی بر پیوند قرابت بین نوع انسان و طبیعت. آنها از یک جوهر مشترک حیاتی برخوردارند و برای ابلاغ متقابل زندگی وجود دارند. توتم گرایی هم چنین نوعی اعلام وابستگی شدید به سرزمین و مردم متعلق به یک فرد و بیان نمادین ارزش ها و روابط اجتماعی بومی و محلی افراد است. استرالیایی های بومی افرادی ماتریالیستی نیستند. دامنه حس مالکیت آن ها فقط به توتم شخصی هر فرد و معدودی اشیای مقدس گسترش دارد. آنان از طریق مذهب به رشد و نمو حیات معنوی می پردازند. روح شخص پیش از حیات دنیوی وی وجود داشته و پس از مرگ وی نیز باقی می ماند. اما بهشت یا جهنمی وجود ندارند. روح تنها روی زمین و یا داخل آن باقی می ماند.
آداب و رسوم ابتدایی
بیشترین بخش از دانش و قانون مقدس در دست مردها، به ویژه سالخوردگان و جادو پزشکان (پزشکان قبیله ای)، می باشد. هم چنین، در دین بومی، مردان هدایت غالب مناسک دینی را بر عهده دارند. اما زنان هم در بعضی از آن ها شرکت می کنند و آداب و مراسم پنهانی خود را دارند. اسطوره و آیین مذهبی مکمل یک دیگر هستند. آداب و مناسک دینی یا به نمایش در آوردن اساطیر هستند و یا این که ارزش و اعتبار خود را از اساطیر می گیرند (به عنوان مثال داستان هایی که به ذکر سرمنشأ عمل ختنه کردن و شکاف زیر آلت ذکور که هنگام انجام آیین تشرف و یا پذیرش روی پسر بچه ها انجام می شود می پردازند). هم چنین آداب و آیین های زاد و ولد نیز از اهمیت حیاتی برخوردارند. آیین هایی که برای تحریک و انگیزش موجودات روحانی به ازدیاد منابع غذایی، یا باروری، و یا عشق بین یک زن و مرد اجرا می شوند. در مورد غذا یا آب و هوا، هر گروه توتمی (کانگارو، زنبور عسل، خورشید، باران و غیره) رقص عبادی خاص خود را برای افزایش عرضه موضوع مورد نظر دارد. یکی از اجزای نیرومند آداب و مناسک عبادی خون انسان است (که نه از قربانی های ذبح شده و بلکه از مجرای پیشاب ختنه شده و یا رگ های بازوی یک نفر گرفته می شود) و یا جایگزین آن، گل اخرای قرمز رنگ. هنگام جشن و مراسم، بدن افراد را با پر، روغن، گل، رنگ، و خون تزیین می کنند. افرادی که بدین نحو تزیین شده اند، در هر ردیف مرتب می ایستند و به رقص و آواز می پردازند. نوع اشیای مورد استفاده در آیین های مذهبی عبارتند از تخته چوب هایی که به نحو اسرار آمیز و مقدسی حکاکی شده اند (و غالبا برای صدای گاو در آوردن به کار می روند)، صلیب های نخی و یا ریسمانی (نخ های پشمی و یا موبندی که روی دو یا سه قطعه چوب گره زده شده اند و در رقص ها روی سر و یا پشت بدن گذاشته می شوند، اما گاهی هم خیلی بزرگ و چشم گیر هستند و تخته ها یا نیزه های چوبی آن ها مثل جاروب می باشند)، و طرح هایی نمادین که روی زمین یا دیوار نقاشی می شوند.
نفوذ و تاثیرات خارجی
تا قبل از ورود اروپاییان به استرالیا در سال 1788، بومیان آنجا در نوعی انزوا زندگی کرده بودند. در ناحیه شمال تماس هایی با ملانزی ها و اندونزیایی ها وجود داشت (که در آوازها، مناسک و نقاشی های بومیان استرالیا انعکاس یافته بود). اما این تماس ها و برخوردها بیشتر در سطح حواشی منطقه بود. تهاجم بریتانیایی ها فاجعه آمیزتر بود. از همان شروع، امراض آنان به سهولت پخش شدند. آبله جمعیت سیاه بومی را برای مدت نیم قرن مورد لطمه و نابودی قرار داده بود. گسترش دین مسیحی مهاجمین چندان آسان نبود. بومیان استرالیا برای جهان کاملا منظم خویش هیچ گونه ارتباط معنوی یا سیاسی در مسحیت نمی دیدند. میسیونرهای بت شکن مسیحی هیچ گونه ارتباط معنوی یا سیاسی در مسیحیت نمی دیدند. میسیونرهای بت شکن مسیحی هیچ تمثال یا مجسمه پنهان شده ای را برای خرد کردن پیدا نکردند. بعضی از ایشان به جانب این اعتقاد رایج متمایل شدند که آن ها با عده ای وحشی سروکار دارندکه هیچ دین و ایمان درستی ندارند و لذا ورای توبه و رستگاری (بازخرید از گناهان) بودند. هرچند میسیونرهای اروپای نتوانستند اخلاقیات خویش را بر بومیان تحمیل کنند، با این وجود در اخلاق زدایی آنان سهیم بودند. یکی از افراد این نژاد رو به انقراض با لحنی موقر به استانر باستان شناس گفت: «وقتی همه سیاهان مرده باشند همه سفید پوست ها در جنگل ها گم می شوند و دیگر کسی نیست تا آن ها را پیدا کند و به خانه بیاورد». در هر صورت، دین بومی شامل راز مقدس بقادر اقلیم خشک جنوبی است.
تحولات نوین
مسیحیت پیروزی های معدودی کسب کرده است. افراد نیمه بومی که هیچ رابطه روشنی با یک قبیله یا منطقه محلی ندارند، می توانند نسبت به اجتماعات مسیحی که آن ها را دور هم جمع می کند و به سرودخوانی و دعا مشغول می سازد نوعی احساس تعلق داشته باشد. قبیله باندجالانگ منطقه شمالی نیوسات ویلز نمونه ای از یک حرکت تلفیق گرایانه را به نمایش می گذارند. ترکیب و تلفیقی از مسیحیت پنجاهه (عید تجلی روح القدس بر حواریون) با آیین ها و اساطیر بومی (که از ناحیه میسیونرهایی که این ها را تعلیم داده بودند به عنوان کار شیاطین نام گذاری شده بود). در این جا افراد سفیدپوست با ثروت و قدرت زیاد خود، با رومیانی که مسیح را مصلوب ساختند، تداعی می شوند. وقتی مسیح مراجعت کند، این سیاهان هستند که مورد لطف و ترجیح وی خواهند بود. در حالی که بدین ترتیب سفید پوستان تا حدودی بدنام می شوند و تنزل مقام پیدا می کنند، زنان بومی از طریق سهیم شدند در معلومات دینی، نوعی ارتقاء مرتبه کسب می کنند. چون که زن ها نیز در روح القدس تعمید داده می شوند. هر چند روی هم رفته و به طور کلی بومیان از این که این همه میراث سر به مهر و اسرارآمیز آن ها در کتاب ها و مجلات چاپ می شوند، و زن ها و افراد ناوارد (کسانی که رسما به دین بومی تشرف پیدا نکرده اند) با نقض تابوها (محرمات) قومی در معرض خطر یا بلا قرار نمی کیرند، ناخشنود می باشند. بومیان استرالیایی حالت جویندگی و اکتساب ندارند و مستعد پذیرش فرقه های وارداتی نیستند و تا این جا نشان داده اند که هیچ میل و اشتیاقی به کسب همه دنیا، در قبال از دست دادن روح دینی مخصوص به خود ندارند.
منـابـع
جان ر. هینلز- ترجمه عبدالرحیم گواهی- راهنمای ادیان زنده- جلد 2- صفحه 1035-1031
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها