زمینه های مطالعه و روح مذهب در چین (آداب و رسوم)

فارسی 4653 نمایش |

شناخت ویژگی‎های اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی چین به عنوان پر جمعیت‎ترین کشور جهان، به آسانی صورت نمی‎گیرد. مطالعه پدیده‎های مرتبط با علوم انسانی، حتی در جوامع کوچک، به خاطر پیچیدگی‎های فراوان روابط انسانی، سخت و دشوار است. پیچیدگی‎هایی که با بزرگتر شدن جامعه مورد مطالعه، بیشتر و بغرنج‎تر می‎شوند و انتزاع ویژگی‎های مشترک را برای اندیشمندان مشکل می‎سازند. مطالعه در مورد مذهب چین، از این دسته مقولات است. آمار غیر رسمی حاکی از حضور 100 میلیون بودایی، 20 میلیون مسلمان و 20 میلیون مسیحی در چین است؛ بقیه نیز عمدتا دائوئیسم هستند. غیر از مسلمانان و مسیحیان که بر اساس آموزه‎های دینی خود، نمایش نسبتا روشنی از زندگی مذهبی ارائه می‎دهند، شناخت انگاره‎های مذهبی در زندگی سایر مردم، شامل پیروان دائو و بودا، و کسانی که خود را پیرو مذهب خاصی قلمداد نمی‎کنند، به تحقیق و پژوهش گسترده نیازمند است.

زمینه‎های مطالعه مذهب در چین
مذهب در چین عمدتا از سه منبع و مأخذ (SAN JIAO) گرفته شده است که عبارتند از: کنفسیونیسم، دائوئیسم و بودیسم. نشانه‎های تاریخی و همچنین مذهب عمومی امروزی، بر اهمیت این سه عامل موثر در فرهنگ چین تأکید دارند. Shiqian Li از اساتید قرن ششم چین گفته است: «بودیسم خورشید است، دائوئیسم ماه است و کنفسونیسم پنج ستاره‎اند». او سه مکتب را به اجرام آسمانی تشبیه کرده و می‎گوید هر چند آنها از هم جدایند، اما با هم و مرتبط به هم هستند. بعضی اساتید دیگر بر وحدت هر سه مکتب تأکید می‎کند. یک ضرب‎المثل چینی مشهور با ذکر نماد‎هایی که سه مکتب را از هم جدا می‎کند شروع می‎شود اما در پایان نتیجه می‎گیرد که آنها اصولا یکی هستند: «سه مکتب: طلا و سیماب دائوئیسم، آثار مقدس بودیسم، فضیلت‎های انسانی و درستکارانه کنفسیونیسم، هر سه در واقع یک مکتب هستند.» اصطلاحات دیگری در میان چینی‎ها رواج داشته است: «سه مکتب یک مکتب هستند»، «سه مکتب به یک چیز باز می‎گردند»، «سه مکتب در یک بدن قرار دارند»، «سه مکتب در یکی ممزوج می‎شوند». مذهب در چین مخلوط و امتزاجی از این سه مقوله است و با شناخت این سه مکتب می‎توان تصویری از زندگی مذهبی در چین پیدا کرد. پس از شناخت اصول و مبانی این سه مکتب، بررسی دو نهاد مهم "خانواده" و "سیستم اداری"، به شناخت مذهب این کشور کمک زیاد می‎کند. زیرا این دو نهاد تأثیر زیادی در شکل‎گیری ذهنیت مذهبی در میان مردم این کشور داشته‎اند. برای شناخت مذهب باید مواردی را که در هیچ یک از مکاتب کنفسیونیسم، بودیسم و تائوئیسم جایی ندارد، شناسایی و کنار گذاشت. مواردی از قبیل سوزاندن عود برای درگذشتگان، تشییع جنازه، مشاوره با پیشگویان، باور به ارواح، باور به الگوی مقابله نیروهای نور و تاریکی، تأثیر حاکمان در جهان هستی، گرایش به نگاه خدا همچون نگاه به مقامات رسمی دولتی، ترجیح ایجاد موازنه در آرامش و تحرک و... لااقل به یکی از مکاتب سه گانه تعلق دارند. تأکید بر هر سه مکتب، عاملی بوده که تنوع زندگی مذهبی را در چین مستدام ساخته است. گفتگو بر سر وحدت این سه مکتب، حتی اگر به نفع تحمل و نظم اجتماعی جهت‎گیری شده و پیام یک مذهب و نه سه مذهب را داشته باشد، باعث مطرح شدن نظراتی مبنی بر اینکه مذهب در چین نه یک مکتب است و نه سه مکتب شده است. یک مشکل الگوی مذهبی در چین این است که سعی کرده سه پدیده متفاوت را هم سطح توصیف کند. کنفسیونیسم، ایدئولوژی سیاسی و نظام ارزش‎هاست. دائوئیسم به زندگی و به نظام‎خدایان، نگاه همزمان دارد. بودیسم تکنیک‎هایی را آموزش می‎دهد که انسان به رستگاری و نجات برسد. بنابراین استفاده از واژه «آموزه‎ها» برای اشاره به این سه مقوله جدای از هم گیج‎ کننده است.

شناخت مذهب در چین بر اساس مطالعه مذهب عمومی
راه دیگر مطالعه مذهب در چین آن است که بر بخش‎هایی از زندگی مذهبی مردم تکیه نمود که همه جامعه، صرف نظر از وابستگی یا عدم وابستگی به یکی از سه مکتب، به آنها پایبند هستند. این نوع مذهب عمومی بسیار قابل توجه هستند. البته عنوان مذهب عمومی مشکلات خاص خود را به دنبال دارد. «مذهب عمومی» در معنی اول، اشاره به شکلی از مذهب دارد که همه چینی‎ها، صرف‎نظر از موقعیت اقتصادی و اجتماعی و میزان تحصیلات و منطقه محل زندگی و عنوان مذهبی، به آن پابندند. در این معنی «مذهب عمومی» مذهبی است که مردم عموما در همه سطوح اجتماعی در آن سهیم اند. سه مثال که همگی به قرن اول تاریخ مشترک بر می‎گردد کمک می‎کند تا این معنی مذهب عمومی روشن‎تر شود.

شیوه خاص تشییع جنازه و مراسم یادبود در چین
مثال اول «مذهب عمومی» شیوه خاص تشییع جنازه و مراسم یادبود در چین است. به دنبال مرگ یک فرد و تلاش بی‎نتیجه برای بازگرداندن روح او، جسد آماده دفن کردن می‎شود. اعضای خانواده برای عزادارای اولیه دعوت می‎شوند. فامیل‎های نزدیک موظفند که فامیل‎های دور را دعوت کنند. برنامه‎هایی در خانه فرد در گذشته اجرا می‎شود. بعد از چند روز، تابوت در جمع مردم به قبرستان حمل می‎شود. در آخرین مرحله تشییع، روح آسمانی در یک جعبه چوبی جای می‎گیرد که ابتدا در خانه و سپس در اطاق خانوادگی نگهداری می‎شود. خانواده به گردهمایی خود ادامه می‎دهند، دعا می‎خوانند و غذا، اندکی پول و اسنادی برای خدایان خدایانی که بر جهان مردگان احاطه دارند می‎فرستند.

جشن‎های سال نو
مثال دوم «مذهب عمومی» جشن‎های سال نو است که به عنوان گذرگاهی، نه تنها در زندگی افراد و خانواده‎ها، بلکه در گردش سالیانه جهان مطرح است. جشن‎های چین، مانند اکثر تمدن‎ها، تابع تقویم قمری است که به 12 ماه 30 روزه تقسیم شده است. دو مناسبت بر جسته «ماه کامل» در شب پانزددهم و «ماه نو» در شب سی‎ام در هر قسمت قرار دارد. هر چند سال، یک ماه به تقویم اضافه می‎شود تا در تقویم قمری و شمسی هماهنگی ایجاد شود. خانواده‎ها معمولا 10 روز قبل از پایان ماه دوازدهم سال، جشن سال نو را آغاز می‎کنند. در روز بیست و سوم، اعضای خانواده، خدای خانه (Zao jun) که بر تختی در آشپزخانه، ناظر بر همه امورات خانه است را اعزام می‎کنند تا به بالاترین خدای آسمان یعنی «امپراتور Jade (Yuhuang dadi گزارش دهد. در دو روز آخر سال، درهای خانه بسته می‎شوند و مردم در مقابل مجسمه‎های خدایانی که در خانه نگهداری می‎کنند، یا جعبه‎های چوبی ارواح درگذشتگان خود، به دعا و نیایش می‎پردازند. بعد از خوردن یک نوبت غذای مفصل که نشانه سلامت و طول عمر و خوش اقبالی است، هر عضو کوچک خانواده در مقابل بزرگ خانواده و همسرش به سجده می‎افتد. در روز اول ماه جدید، درها باز می‎شوند و خانواده با استراحت و ملاقات دوستان از تعطیلات لذت می‎برند. جشن سال نو در نیمه ماه (ماه کامل) به پایان می‎رسد که معمولا با آویختن چراغ‎هایی جشن گرفته می‎شود.

مراسم مشورت با واسطه ارواح در خانه یا در معبد
سومین مثال «مذهب عمومی»، مراسم مشورت با واسطه ارواح در خانه یا در معبد کوچک است. مشتری‎ها از یک واسطه درخواست می‎کنند (در غرب به این واسطه Shamans گفته می‎شود اما در چین اسامی متعددی دارند) تا مشکلاتی از قبیل بیماری اعضای خانواده، کابوس‎ها، تسخیر شدن توسط روح سرگردان یا پلید و یا بعضی بداقبالی‎های دیگر را حل کند. شخص واسطه در طول معالجه معمولا به حالت خلسه وارد می‎شود و یک خدای خالص در او حلول می‎کند. آن موجود آسمانی از دهان واسطه صحبت می‎کند؛ بعضی وقت‎ها به شکل مبدل اما کامل و گاهی به شکل صدا از طریق حرکات یا با نوشتن نشانه‎ها و طرح‎هایی بر روی خاک که نیاز به توضیح و بیان رموز توسط مدیر یا مترجم یا شخص واسطه دارد. روح آسمانی معمولا مشکل را شناسایی کرده و نسخه‎ای را از میان معالجات متعدد ممکن، صادر می‎کند. برای رفع بیماری، ممکن است یک داروی گیاهی یا هدیه به یک روح خاص تجوزیر شود. برای موارد جدی‎تر، خود روح آسمانی که در جلد واسطه ظاهر شده، با شیطان یا دیوی که باعث مشکل شده به جنگی سخت می‎پردازد. همه این داستان در مقابل اعضای خانواده و حتی همسایگان اجرا می‎شود. واسطه خود از قشر حاشیه‎ای جامعه (مانند پیرزنان ازدواج نکرده، جوانان در معرض بیماری)، است. روح آسمانی که در جلد آنها ظاهر می‎شود، به صورت نمادین، بخشی از مذهب عمومی است و پیام‎های آنها معمولا تأکید کننده و نه سئوال کننده از اخلاق سنتی است. بعضی مطالب مورد نظر که انتظار می رود به این شیوه، از بحث درباره مذهب عمومی مشخص شود، منوط به این است که این سه نمونه، کجا و توسط چه کسانی انجام می‎شود. تشییع جنازه و مراسم یادبود معمولا در خانه، قبرستان یا سالنی خانوادگی انجام می‎شود. آنها دو زمان ‎بندی دارند: یکی مربوط به تاریخ دقیق فوت فرد می‎باشد (هر هفت روز بعد از مرگ، صد روز بعد از مرگ و...) و زمان ‎بندی دیگر مربوط به گذر زمان و تقویمی است که به هیچ فردی منحصر نشده است (مثلا یکبار در سال). از منظر جامعه‎شناسانه، نهاد فعال در این برنامه‎ها اولا خانواده است (سازمانی پیچیده که در امتداد زمان به چندین نسل قبل برمی‎گردد و به یک جد مشترک می‎رسد) و در ثانی جامعه که تا حدی تحت تأثیر مصیبت قرار گرفته است. در جشن سال نو نیز گروه‎های خانوادگی هسته اصلی برگزاری مراسم هستند. در «مشورت با واسطه»، زمینه‎های اجتماعی دیگری نیز مطرح است. هر چند معالجه از طریق یک نمایش اجتماعی صورت می‎گیرد، اما بیماری پدیده‎ای شخصی است. بعضی از این مراسم، توسط گروه‎های کوچک مذهبی که خود را وقف یک خدای خاص کرده‎اند انجام می گیرد. عضویت در این گروه‎های کوچک مذهبی یک انتخاب شخصی است.

تفاوت مذهب عمومی چین سنتی و مذاهب جوامع پیشرفته
این پاسخ‎ها از آن جهت اهمیت دارند که بین مذهب عمومی چین سنتی و مذاهب جوامع پیشرفته و سکولار که در آنها مذهب عمدتا با دکترین و باور به خدا و عبادتگاه تعریف می‎شود، تمایز ایجاد می‎کند. هیچ‎کدام از این نمونه‎های «مذهب عمومی» در ابتدا بر این اساس که ضرورتا کسانی را شامل نشود، تعریف نشده‎اند. مردم بدون تعهد به اعتقاد به وجود روح خاصی، در تشییع جنازه شرکت می‎کنند و اعتقاد به واقعیت هر خدای خاص، فرد را از عبادت خدایان دیگر باز نمی‎دارد. هیچ‎کدام از اشکال این گونه مذهب با بندهای وابستگی مشخص نشده‎اند. خلاصه اینکه در اینجا خانواده، معبد و زیارتگاه وجود دارد نه کلیسا به عنوان یک نظام منسجم اعتقادات و اعمال دینی با خدای مشخص. حتی جوامعی که از معبد یک خدای خاص حمایت می‎کنند، می‎توانند خدای آن را تغییر دهند؛ بسته به آنکه چه کسی تصمیم بگیرد عطر و گل اهدا کند یا سایر خدمات را در طول ماه انجام دهد. در چین برای این گونه کارها، متخصصینی وجود دارد اما شغل مقدس آنها تمام وقت نیست و به ندرت آن گونه که در مذاهب سازمان‎یافته رایج است، برای آن نظریه‎ پردازی میشود. هنر این متخصصین بیشتر دانش یا توانایی انجام یک تکنیک است. معابد توسط یک کمیته اداره می‎شود اما ریاست این کمیته به طور دوره‎ای بر عهده سران خانواده‎های سرشناس است. مذهب عمومی معمولا به ما می‎گوید که مذهب چین به چه چیزهایی شباهت دارد و کمتر می‎گوید که مذهب چین چه چیزی است. مذهب عمومی مقوله گسترده‎ای است که نمی‎تواند کمک زیادی به فهم جزئیات مذهب جامعه بکند؛ به همین جهت بسیاری از اساتید از ورود به این مقوله اجتناب می‎کنند و دوست دارند به مقوله‎های محدودتری مانند مذهب خانوادگی، آیین‎های تشییع و تدفین، جشن‎های فصلی، معالجه و افسانه‎شناسی بپردازند. مذهب عمومی همچنین باعث مخفی شدن مطالب متنوع زیادی می‎شود. کسی که درباره مذهب عمومی صحبت می‎کند، از کلماتی مانند معروف، استاندارد، سنتی، معمولا، اغلب و... استفاده می‎کند بدون آنکه به افراد مشخص، زمان و مکانی خاص و یا برداشت خاص از ارتدکسی (راست دینی) اشاره کند. گاهی برای خلاصی از درگیری بین مذاهب، از سوی اقلیت‎ها بحث مذهب عمومی دامن زده می‎شود؛ مثلا بسیاری از کسانی که در چین درباره مذاهب عمومی بحث کرده‎اند، از فرهنگ غیر «هان» بوده‎اند. هدف آنها این بوده که بگویند چین کشوری با فرهنگ غالب «هان» و تعدادی اقلیت نیست، بلکه منطقه‎ای متشکل از چند فرهنگ در هم آمیخته تأثیر‎گذار بر یکدیگر است.

مذهب طبقات پایین جامعه در مقابل نخبگان
مذهب عمومی در معنی دوم خود، به مذهب طبقات پایین جامعه در مقابل نخبگان اشاره دارد. تقسیم جامعه به طبقات پایین و نخبگان، از قدیم رایج بوده است. مثلا XUNZI نظریه‎پرداز باستانی چینی درباره منافع جهانی و اجتماعی و احساسی مراسم یادبود بحث می‎کند. به نظر او برگزاری مراسم یادبود برای مردگان به مردم کمک می‎کند که غم و آرزو را متوازن کنند و نظمی طبیعی برای جهان به ارمغان می‎آورد. به نظر XUNZI، طبقات اجتماعی مختلف، قربانی کردن را به گونه‎های مختلف تفسیر می‎کنند. به نظر وی انسان‎های بزرگ منش کسانی هستند که با فضائل‎شان به شرافت رسیده‎اند نه با تولدشان. آنها دائما به این فکر هستند عملی انجام دهند که از هر جهت اخلاقی تلقی شود؛ در مقابل، مردم عادی، اخلاقی یا ضد اخلاقی نیستند، آنها بدون اخذ تصمیمی آگاهانه، معتقدند که در مراسمی که خطاب به خدایان یا ارواح مردگان اجرا می‎شود، ارواح واقعا وجود دارند. هر دو طبقه در فعالیت مشابه شرکت می‎کنند اما تفاسیر کاملا متفاوتی از آن دارند. تقسیم مذهب و سنت‎های چینی به دو بخش عامیانه و نخبگان، دستاوردهای خاص خود را دارد و به محققان کمک می‎کند درباره موضوعاتی مانند: «آیا گزینش مذهب از سوی همه افراد یک گونه است؟»، «آیا می‎توان مذهب دیگران را بدون توجه به جایگاه اجتماعی آنها شناخت؟»، «تفاوت در شیوه‎های تفسیر اعمال مذهبی چگونه است؟» بحث کنند. صاحب نظران علوم اجتماعی، طی چهل پنجاه سال اخیر، گرایش آشکاری به مطالعه در مورد مذهب طبقات پایین مردم چین نشان داده‎اند تا از دایره فهمی از مذهب که توسط نخبگان برای قرون متمادی ارائه شده بود رهایی یابند.
(ادامه دارد...).

منـابـع

دونالد لوپز- مقاله مذهب در چین- ترجمه و تلخیص محمد رسول‎ الماسیه

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد