عوامل ورود در جهنم (خوردن مال یتیم)

فارسی 6253 نمایش |

خوردن مال یتیم در آیات

خوردن مال همه کس بدون مجوز شرعی حرام است ولی این حکم در مورد یتیمان بسیار مؤکدتر است چرا که نیاز شدید آنها از یکسو و نداشتن سرپرست از سوی دیگر، و عدم امکان دفاع از خویش، از سوی سوم، سبب می شود که مسأله از اهمیت فوق العاده ای برخوردار گردد.
قرآن کریم درباره ی خوردن مال یتیم سهمناک ترین آیات را بدون هرگونه پرده و پوششی چونان خورشید روشن در معرض دیدگان جهانیان قرار داده و می فرماید: «إن الذین یأکلون أموال الیتامی ظلما إنما یأکلون فی بطونهم نارا وسیصلون سعیرا؛ به راستی آنان که اموال و دارایی یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می برند، و به زودی در آتشی فروزان درآیند.» (نساء/ 10)
تهدید درباره گروهى است، که کودکان پسر و دختر را از سهم ترکه پدران و مادران خود بى بهره نموده، و به طریقى اموال آنان را حیف و میل کنند، هرگز مپندارند که بر اموال کودکان بدون مزاحمت دست یافته، و یتیمان از برادر و خواهر خود را تیره بخت و دچار فقر نموده اند، و اموال آنان را به طور گوارا خورده اند. بلکه در حقیقت آتشى است، که به درون خود فرو برده، و هنگام رستاخیز نیز سیرت آن زیاده ظهور می نماید، به صورت شعله هاى آتشین از درون خیانتکاران زبانه مى کشد، و هرگز فرو نخواهد نشست. از آیه استفاده می شود عمل نیک و بد در روان انسان ذخیره و انباشته شده، و بر حسب اقتضاء رو به رشد خواهد گذارد، و نمونه اى از آثار نیک و بد آن در این جهان آشکار می شود، و سیرت و رشد حقیقى آن هنگام رستاخیز است که به صورت نعمت و یا نقمت و کیفر خواهد در آمد.

مصداق ظلم

«إن الذین یأکلون أموال الیتامى ظلما؛ کسانى که از اموال یتیمان سود مى برند و تصرفات ناحق و ظالمانه در ثروت ایشان مى کنند.» منظور از اکل مال یتیم تنها خوردن و بلعیدن آن نیست. علت اینکه از میان منافع مال، تنها خوردن را ذکر کرده است، این است که این فایده غالب تر و مهم تر است و فواید دیگر تابع آنند. نظیر آن: «لا تأکلوا أموالکم بینکم بالباطل؛ یعنى اموالشان را به باطل مخورید.» (بقره/ 188) و همچنین «لا تأکلوا الربوا؛ ربا مخورید.» (آل عمران/ 130) است. علت اینکه خوردن مال یتیم را مقید ساخته است به اینکه ظالمانه باشد. این است که گاهى خوردن آن از روى استحقاق است و به عنوان اجرت یا قرض می باشد چنان که گذشت و بنا بر این ظلم نیست و عیبى ندارد ممکن است گفته شود هر گاه مال یتیم را به عنوان اجرت یا قرض، بردارد، دیگر مال یتیم را نخورده بلکه مال خودش را خورده است و آیه را با آن سر و کارى نیست. گوئیم: خیر، بلکه مال یتیم را خورده است، لکن نه از راه ظلم، و اگر فرض کنیم که مال خودش را خورده است باز هم ذکر کلمه ی «ظلم» در اینجا براى تاکید و بیان این است که خوردن مال یتیم، تنها از راه ظلم و ستم ممکن است. از امام رضا (ع) سؤال کردند: «کمترین مقدارى که به واسطه آن انسان خورنده مال یتیمى شمرده می شود، و مصداق تهدید قرآن قرار می گیرد، چه اندازه است؟» فرمود: «کم و زیاد آن یکسان است به شرطى که نیت شخص این باشد که آن را برنگرداند.»

منظور قرآن از خوردن مال یتیم

این آتشى که این گروه مى خورند چیست؟ آیا همان چیزهاى حرامى است که به قدرت خداوندى در روز قیامت به آتشى سوزان تبدیل مى شود؟ یا مراد آلام نفسانى است و در نتیجه آلام جسمانى است که به سبب ظلم در حق یتیمان گریبانگیرشان شده است؟ یا انحرافات اجتماعى است که بعدها تمدنشان را به کام خود خواهد کشید و دیر یا زود هرچه ساخته اند ویران خواهد ساخت؟ مهم این است که آن، آتش دنیا و سعیر آخرت است و این خود رادع و مانعى است در برابر کسانى که مى خواهند به اموال یتیمان تطاول ورزند.
وقتى مى خواهند بگویند: فلانى فلان غذا را خورد، هم مى گویند: "اکله" و هم تعبیر مى کنند به "اکله فى بطنه"، پس هر دو تعبیر به یک معنا است، چیزى که هست تعبیر دوم صریح تر است، هم چنان که در فارسى در مورد دیدن، هم مى گوئیم دیدم و هم تعبیر مى کنیم به چشم خود دیدم، و دومى صریح تر است. و مضمون این آیه شریفه مثل مضمون آیه قبلیش مربوط است به آیه: «للرجال نصیب؛ براى مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشته ‏اند.» (نساء/ 7) و در واقع تهدید و بازدارى مردم است از خوردن مال ایتام در ارث، و پایمال کردن حقوق آنان، و این آیه از آیاتى است که دلالت مى کند بر تجسم اعمال و شاید منظور آن مفسر هم که گفته: جمله: "إنما یأکلون فی بطونهم نارا" بر مبناى حقیقت است نه مجاز، همین باشد. و اگر مرادش این باشد دیگر اشکالى که بعضى از مفسرین به وى کرده اند وارد نیست او اشکال کرده که جمله "یاکلون" به قرینه اینکه جمله ی "سیصلون سعیرا" بر آن عطف شده دلالت بر حال دارد زیرا جمله دومى به خاطر حرف "سین" براى "آینده" است، اگر اولى هم به معناى حقیقت اکل و براى زمان آینده بود، باید حرف "سین" بر سر آن نیز در مى آمد و بلکه باید مى فرمود: "سیاکلون فى بطونهم نارا و یصلون سعیرا" و چون چنین نفرموده، پس حق این است که بگوئیم مراد از جمله "یأکلون" معناى مجازى است و مى خواهد بفرماید کسانى که اموال ایتام را مى خورند همانند کسانى هستند که آتش در شکم خود کنند این بود خلاصه اشکال آن مفسر، و این خود غفلت از معناى تجسم اعمال است، اگر معناى آن را فهمیده بود این اشکال را نمى کرد.
در مجمع البیان برای این جمله دو وجه ذکر شده است:
1- روز قیامت، آتش از دهان و گوش و بینى ایشان زبانه می زند تا مردم بدانند که آنها مال یتیمان را خورده اند. امام باقر (ع) از پیامبر گرامى روایت کرده است که «روز قیامت مردمى سر از قبر بیرون مى آورند که آتش از دهانشان زبانه مى زند پرسیدند اینها چه کسانى هستند؟» حضرت همین آیه را قرائت کردند.
2- این مطلب به عنوان مثل، ذکر شده است. چه کسى چنین کارى را انجام دهد به جهنم مى رود و به خاطر خوردن مال یتیم، درونش پر از آتش مى گردد. شاعر گوید:
و ان الذى اصبحتم تحلبونه *** دم غیر ان اللون لیس باحمرا
یعنى آنچه دوشیده اند خون است. جز اینکه رنگ آن سرخ نیست. گوینده شعر، مردى را وصف مى کند که به عنوان دیه، شتر گرفته بودند. به آنها مى گوید: «شیرى که از شتر مى دوشید، خون مقتول است که مى دوشید و مى خورید.»

کیفر خوردن مال یتیم

«و سیصلون سعیرا؛ به زودى گرفتار آتشى مى شوید که براى سوزانیدن، برافروخته شده است.» و سیصلون سعیرا "سیصلى" در اصل از ماده ی "صلى" (بر وزن درد) به معنى داخل شدن در آتش و سوختن است و "سعیر" به معنى آتش شعله ور است. در این جمله، قرآن مى گوید: علاوه بر اینکه آنها در همین جهان در واقع آتش می خورند، به زودى در جهان دیگر داخل در آتش برافروخته اى می شوند که آنها را به شدت می سوزاند. اینکه در آیه، کلمه «بطون» (شکمها) ذکر شده و چنین افاده کرده است که: «مال یتیم خوردن و شکم را به آن انباشتن. برافروختن آتش در شکم است، به عنوان تاکید است وگرنه خوردن براى پر کردن شکم است.» اینگونه تاکیدها در محاورات مردم معمول است. مثلا مى گویند: به چشم دیدم. به زبانم گفتم به پایم رفتم و...
حلبى از امام صادق (ع) نقل کرده است که: «در کتاب على بن ابى طالب است که خوردن مال یتیم به ستم، به زودى شخص را به کیفر خود گرفتار می کند هم در دنیا و هم در آخرت. در دنیا کیفرش همان است که خداوند می فرماید: «و لیخش الذین لو ترکوا؛ و آنان كه اگر فرزندان ناتوانى از خود بر جاى بگذارند بر [آينده] آنان بيم دارند بايد [از ستم بر يتيمان مردم نيز] بترسند پس بايد از خدا پروا دارند و سخنى [به جا و] درست گويند.» (نساء/ 9) و در آخرت آن است که، «إن الذین یأکلون...» (نساء/ 10)

چهره باطنى اعمال ما

آیات سوره ی نساء به منظور پى ریزى یک اجتماع سالم نازل شده، و به همین دلیل ابتدا رسوبات دوران جاهلیت و خلافکاریهاى آن زمان را که در دل بعضى از تازه مسلمان ها وجود داشت از میان می برد تا زمینه براى یک اجتماع سالم فراهم آورد. و چه عمل زشتى بدتر از خوردن مال یتیمان است و لذا در آغاز این سوره، تعبیرات شدیدى پیرامون تصرف هاى ناروا در اموال یتیمان دیده می شود که صریحترین آنها آیه فوق است.
نظیر این تعبیر در سراسر قرآن مجید، تنها در یک مورد دیگر دیده می شود و آن درباره ی کسانى است که با کتمان حقایق و تحریف آیات الهى، منافعى به دست مى آورند که در باره ی آنها نیز مى فرماید: «إن الذین یکتمون ما أنزل الله من الکتاب و یشترون به ثمنا قلیلا أولئک ما یأکلون فی بطونهم إلا النار؛ کسانى که آیات خدا را کتمان مى کنند و به وسیله آن درآمد ناچیزى فراهم مى نمایند آنها جز آتش چیزى نمى خورند.» (بقره/ 174) از این آیه استفاده می شود که اعمال ما علاوه بر چهره ی ظاهرى خود، یک چهره ی واقعى نیز دارد که در این جهان از نظر ما پنهان است، اما این چهره هاى درونى، در جهان دیگر ظاهر می شوند و مسئله ی تجسم اعمال را تشکیل می دهند.
قرآن در این آیه مى گوید: "آنها که مال یتیم مى خورند گرچه چهره ظاهرى عملشان بهره گیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار می شود. چهره ی واقعى عمل همیشه تناسب خاصى با کیفیت ظاهرى این عمل دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او، قلب او را مى سوزاند و روح او را آزار مى دهد چهره ی واقعى این عمل آتش سوزان است."
توجه به این موضوع (چهره هاى واقعى اعمال) براى کسانى که ایمان به این حقایق دارند بهترین مانع از انجام کارهاى خلاف است، آیا کسى پیدا می شود که با دست خود پاره هاى آتش را برداشته و در میان دهان بگذارد و ببلعد؟ همچنین افراد با ایمان ممکن نیست مال یتیم را به ناحق بخورند و اگر مى بینیم مردان خدا حتى فکر معصیت به خود راه نمی دهند یک دلیل آن، همین بوده که آنها بر اثر قدرت علم و ایمان و پرورشهاى اخلاقى چهره هاى واقعى اعمال را مى دیدند و هرگز فکر انجام کار بد را نمى کردند.
یک کودک نادان و بى اطلاع ممکن است مجذوب جلوه زیباى یک شعله آتش سوزان شود و دست در آن فرو برد، اما یک انسان فهمیده که سوزندگى آتش را بارها آزموده است کجا ممکن است حتى چنین خیالى بکند؟ احادیث و روایات در نکوهش تجاوز به اموال یتیمان بسیار زیاد و تکان دهنده است و حتى کمترین تعدى به اموال یتیمان مشمول این حکم معرفى شده: در حدیثى از امام باقر یا امام صادق (ع) نقل شده که کسى سؤال کرد این مجازات آتش درباره چه مقدار از غصب مال یتیم است؟ فرمود: "در برابر دو درهم!"
حلبى، از امام صادق (ع) روایت کرده است که در کتاب امیر مؤمنان على (ع) آمده است: «آن که از روى ستم و به ناروا مال یتیم را حیف و میل مى کند، فرجام کار خود را خواهد دید، وبال و مکافات این عمل زشت او در دنیا گریبانگیر نسل او و در عالم آخرت دامنگیر خود او خواهد شد، که خداوند (در قرآن کریم) فرموده است: "و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قولا سدیدا؛ باید بترسند آنان که اگر از خود فرزندان ناتوانى بر جاى گذارند بر آینده شان بیم دارند، آرى باید از خدا پروا کنند و سخنى درست گویند." (نساء/ 9) و اما در مورد مکافات آخرت، خداوند مى فرماید: "إن الذین یأکلون أموال الیتامى ظلما إنما یأکلون فی بطونهم نارا و سیصلون سعیرا".»
«فقه الرضا روی عن العالم (ع) أنه قال: من أکل مال الیتیم درهما واحدا ظلما من غیر حق یخلده الله فی النار. و روی أن أکل مال الیتیم من الکبائر التی وعد الله علیها النار الخبر؛ در فقه الرضا از عالم آل محمد (ع) نقل شده که فرمود: هر که از روى ستم، یک درهم از مال یتیم را به ناحق بخورد، خداوند او را در آتش جاودان خواهد ساخت.» روایت شده است که خوردن مال یتیم از جمله گناهان کبیره است که خداوند وعده آتش بر آنها داده است. «عن الصادق عن ابیه عن آبائه علیهم السلام عن النبی صلى الله علیه و آله قال: شر المآکل أکل مال الیتیم ظلما الخبر؛ از امام صادق (ع) از پدرش از پدرانش از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: بدترین خوردنیها، خوردن مال یتیم از روى ستم است.»

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 414

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏3 صفحه 280

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏5 صفحه 40

محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏2 صفحه 29

سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد ‏3 صفحه 354

شيخ صدوق- ثواب الاعمال- ترجمه انصارى صفحه 458

محمدبن‌علی ابن‌بابویه- پاداش نیکیها و کیفر گناهان- صفحه 592

میرزا حسین نوری- مستدرک الوسائل- جلد 2 صفحه 453

محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 79 صفحه 270

ناصر مكارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6 صفحه 384

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد