آداب و احکام ازدواج در دین هندویی (آداب و رسوم)
فارسی 7335 نمایش |بررسی موضوع ازدواج و مسائل مربوط به آن می تواند به شناخت بهتر ما از این ادیان کمک کند، چرا که مسائل مربوط به ازدواج بخش مهمی از احکام و اعتقادات این ادیان را تشکیل می دهد. در این تحقیق به ازدواج و مسائل مربوط به آن در دین هندویی پرداخته شده است.
احکام ازدواج در دین هندویی
از آنجا که ازدواج در همۀ ادیان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، احکام مربوط به آن نیز در شمار اولین و مهمترین احکام شرعی قرار می گیرد. بر این اساس، افراد به محرم و غیرمحرم، و نیز خویشاوند و غیرخویشاوند طبقه بندی می شوند و محدوده و چگونگی روابط ایشان تعریف می گردد. در قوانین مانو در زمینۀ احکام ازدواج آمده است: فرد باید متعهد باشد که مدت 36 سال، یا نصف این مدت یا یک چهارم آن، و یا تا وقتی که به طور کامل وداها را فرا بگیرد، زیر نظر معلم به مطالعه سه ودا بپردازد. شاگردی که سه ودا یا دو یا یکی از آنها را بدون نقض قوانین شاگردی مطالعه کند، می تواند وارد نظام خانواده گردد. مردی که "دوباره متولد شده" است، می تواند پس از این که با اجازۀ استاد استحمام کرد و به خانه بازگشت، با زنی که از سلامت جسمی برخوردار است، ازدواج کند. "مرد دوباره متولد شده" به عضو هر یک از سه کاست بالای جامعه (برهمن، کشتریه، وایشیه) گفته می شود و دلیل آن این است که چنین فردی در چرخۀ تناسخ به مرتبه ای بالاتر صعود کرده است. "مرد دوباره متولد شده"، باید با دوشیزه ای که از لحاظ نسبی نه به خانوادۀ پدر و نه به خانوادۀ مادر تعلق دارد، ازدواج کند.
محرمات ازدواج در آیین هندو
چنین مردی در امر ازدواج باید از خانواده های زیر به دقت اجتناب ورزد؛ گرچه آن خانواده ها بسیار بزرگ و ثروتمند باشند و اسب و گوسفند و گله و دارایی هایی دیگری داشته باشند.
این خانواده ها عبارتند از:
1- خانواده ای که از شعائر مقدس غافل باشد.
2- خانواده ای که فرزندان ذکور نداشته باشد.
3- خانواده ای که به مطالعۀ وداها نپردازد.
4- خانواده ای که اعضای آن بدنی پر مو داشته باشند.
5- خانواده ای که اعضای آن بواسیر داشته باشند.
6- خانواده ای که اعضای آن سل داشته باشند.
7- خانواده ای که اعضای آن ضعف هاضمه داشته باشند.
8- خانواده ای که اعضای آن صرع داشته باشند.
9- خانواده ای که مبتلا به جذام باشند.
چنین مردی نباید با دوشیزۀ سرخ مو، دوشیزه ای که دارای عضو زاید است یا دوشیزه بیمار، دوشیزه ای که بدنی بی مو یا پرمو دارد، دوشیزۀ پرگو یا چشم قرمز، ازدواج کند. چنین مردی نباید با دختری که دارای نام صور فلکی، درخت، رودخانه، کوه، پرنده و مار است، و یا دختری که نامش القاء کننده ترس است، ازدواج کند. او باید با زنی ازدواج کند که از نظر جسمی بی عیب باشد، نام قابل قبولی داشته باشد، دندان هایش ریز، و دست و پایش لطیف باشد. اما مرد عاقل نباید با دوشیزه ای که برادر ندارد، یا پدر او مشخص نیست، ازدواج کند؛ چرا که در مورد اول این ترس وجود دارد که او دختر خوانده باشد و در مورد دوم، این نگرانی وجود دارد که پدر او مرتکب گناه شده باشد.
ازدواج با زنان هم طبقه
توصیه می شود که "مردان دوباره متولد شده" با زنانی از طبقۀ خودشان ازدواج کنند. اما کسانی که بخواهند دوباره ازدواج کنند، می توانند از طبقۀ خود یا کاست های پایین تر از خود همسر اختیار کنند. البته بهتر آن است که از طبقات پایین تر انتخاب نکند. حتی در داستان های کهن نیز هرگز گفته نشده است که مرد "برهمن" یا "کشتریه"، با آنکه ممکن است به شدت تنگدست باشد، اولین همسر خود را از طبقۀ "شودره" انتخاب کرده باشد. "مردان دوباره متولد شده" ای که با زنانی از طبقۀ پایین (شودره) ازدواج می کنند، خانواده و فرزندان خود را به درجۀ "شودره ای" فروکاهش می دهند. طبق گفتۀ اتری و گوتمه، کسی که با زن شودره ازدواج کند و صاحب فرزندی پسر شود، یا طبق نظر بهریگو، کسی که تنها از زن شودرۀ خود صاحب فرزند ذکور گردد، در هر حال بی طبقه خواهد شد.
نتیجه ازدواج برهمن با زنی از طبقۀ شودره
برهمنی که با زنی از طبقۀ شودره همبستر گردد، پس از مرگ به قعر جهنم فرو خواهد رفت و در صورتی که از آن زن صاحب فرزند گردد، مرتبۀ برهمنی خود را از دست خواهد داد. ارواح نیاکان و خدایان پیشکش هایی را که چنین مردی به کمک همسر شودرۀ خود تهیه کرده است، نمی پذیرند و چنین مردی وارد بهشت نخواهد شد. از کسی که لب بر لب زن شودره گذاشته و یا با نفس زن شودره آلوده شده و یا از آن زن صاحب فرزندی شده باشد، کفاره پذیرفته نخواهد شد.
پسر تولد یافته از ازدواج طبق شعیره های مختلف
پسر تولد یافته از زنی که طبق شعیرۀ "برهمنه" (تقدیم دختر پس از آراستن وی با جامه های گران قیمت و جواهرات قیمتی از سوی پدر دختر به فردی که وداها و رفتار نیکو را آموخته شعیرۀ برهمنه نامیده می شود)، ازدواج کرده است، درصورتی که کارهای شایست های انجام دهد، ده جد و ده نسل خویش و خود را نیز به عنوان فرد بیست و یکم از گناه رهانده است. پسر تولد یافته از زنی که طبق شعیرۀ "دایو" (تقدیم دختر توسط پدرش به روحانی مسئول قربانی گزاری هایش، شعیرۀ دایوه نامیده می شود)، ازدواج کرده است، هفت جد و هفت نسل خود، پسر تولد یافته از زنی که طبق شعیرۀ "پرجاپتیا" (دختر را به این شرط به داماد بدهند که همواره خود را مکلف به دهرمه بداند)، ازدواج کرده است، شش جد و شش نسل خود، و پسر تولد یافته از زنی که بر طبق شعیرۀ "آرشه" (اینکه پدر طبق شریعت، دختر خود را به داماد دهد، و از طرف داماد به منظور اجرای کامل شرع مقدس یک گاو ماده و یگ گاو نر، و یا یک جفت از هر دو دریافت کند، شعیره آرشه نامیده می شود). ازدواج کرده است، سه جد و سه نسل خود را از گناه رهانده است. از این چهار ازدواج، فرزندانی که عالم به ودا، متصف به صفات خوب، دارای ثروت و شهرت، و بسیار پرهیزگارند که صد سال زندگی خواهند کرد، به وجود می آیند. اما از چهار ازدواج دیگر، پسرانی متولد می شوند که ظالم، گویندۀ سخن ناحق، و متنفر از ودا و شرع مقدسند. فرد باید از این گونه ازدواج ها پرهیز کند.
آزمایش مرد جهت اثبات قوۀ مردانگی
مسألۀ مهم دیگری که باید رعایت شود این است که، مرد باید تحت آزمایش هایی جهت اثبات قوۀ مردانگی قرار گیرد و در صورت اثبات این توانایی، می تواند دوشیزه ای را به همسری اختیار کند. تشخیص ناتوانی جنسی و انواع آن، به واسطۀ حکما و بر اساس رو شهای عملی صورت می گیرد. بر این اساس، این ناتوانایی ها به دو دستۀ قابل درمان و غیرقابل درمان تقسیم می شوند. این ناتوانایی ها علل مختلفی دارند که عبارتند از: ناتوانی طبیعی، بریده شدن بیضه ها، نفرین معلم، بیماری، خشم خدایان، و حسادت. اگر مردی در برابر زن دیگری توانا اما در مقابل همسر خود ناتوان باشد، باید با زن دیگری ازدواج کند.
شرایط عقد نکاح در دین هندویی
در احکام مربوط به ازدواج، مسألۀ سن مناسب ازدواج به ویژه دربارۀ دختران، از اهمیت زیادی برخوردار است. در ریگ ودا، اشاراتی وجود دارد که نشان می دهد دختران در سن بلوغ ازدواج می کردند. ایشان برای انتخاب شوهر خود باید به اندازۀ کافی رشد می یافتند. در عین حال در ریگ ودا اشاراتی که بر ازدواج دختران در خردسالی دلالت می کند، نیز وجود دارد. در ریگ ودا آمده است که سن داماد برای ازدواج 18 و سن عروس 16 است. ازدواج دختران خردسال در متون سنسکریت کلاسیک به تدریج مطرح و بیشتر درمیان طبقات بالای جامعه رایج شد. در گرهیه سوتره ها و سوتره های اولیه اشاراتی زیادی گواه بر ازدواج دختران در سن خردسالی وجود دارد. در گرهیه سوتره ها، دخترخردسال بهترین نوع عروس خوانده شده است. در گوتمه دهرمه سوتره می بینیم که حد سن ازدواج برای دختر پایین آورده شده است. مانو توصیه می کند که دختر در صورت عدم وجود خواستگاری مناسب، می تواند تا نوجوانی صبر کند، اما اگر به سن نوجوانی رسید، دیگر نباید بیش از آن صبر کند و حتی اگر مرد مناسبی یافت نشد، باید با مرد فاقد شرایط، ازدواج کند. بودایانا نیز چنین عقیده دارد. او همچنین می گوید: «اگر پدر و مادر یا سرپرستان دختری پس از رسیدن او به سن بلوغ، او را به شوهر ندهند، آن دختر خود می تواند پس از سپری شدن سه دورۀ ماهانه، اقدام به ازدواج کند». دهرمه سوتره ها نیز می گویند پدر باید دختر خود را پیش از رسیدن به سن بلوغ شوهر دهد. اما این مسأله که آیا در زمان نوشته شدن این آثار ازدواج با دختران خردسال رایج بوده یا نه، محل تردید است.
در مانوسمهیته آمده است که مرد 30 ساله باید با دختر 12 ساله و مرد 24 ساله باید با دختر 8 ساله ازدواج کند. در مهابهارته گفته شده است که مرد 30 ساله باید با دختر 10 ساله و مرد 21 ساله باید با دختر 7 ساله ازدواج کند. در وایکانه سوتره آمده است که مرد برهمن باید با دختر "نگنیکا" یا "کلی" ازدواج کند. در اینجا منظور از "نگنیکا" دختری است که بین 8 تا 10 سال سن داشته باشد و مقصود از "کلی"، دختری است که بین 10 تا 12 سال سن داشته باشد و هنوز دورۀ قاعدگی خود را تجربه نکرده باشد. برطبق متون برهمن ههای همزمان با دورۀ اولیۀ مسیحیت، پدر از این که دختر خود را در سن 10 تا 12 سالگی شوهر داده است، احساس خوشحالی می کرده است. اما همین متون می گویند دختر پس از رسیدن به سن بلوغ باید صبر کند و پس از این دوره، پدر موظف است که همسری برای وی پیدا کند؛ در غیر این صورت، پدر یا سرپرستان وی مسئول گناه اویند. البته عکس این مطلب نیز در این متون وجود دارد. بر این اساس، اگر مردی با شرایط مناسب یافت نشود، دختر بهتر است تا مرگ در خانۀ پدر خویش باقی بماند. در کامه سوتره که در همین دوره نوشته شده، آمده است که دختر باید دست کم سه سال از شوهر خود کوچکتر باشد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که در این دوره، سن مطلوب ازدواج برای دختر، حداقل سن بلوغ است. بودایانه نیز چنین عقیده ای دارد. مقارن میلاد مسیح، این مسأله که دختر چند ماه یا چند سال پیش یا پس از بلوغ ازدواج کند، اصلا مسأله مهمی نبود. اما در حدود 200 سال بعد از میلاد، مخالفت با ازدواج دختران پیش از سن بلوغ آغاز شد. دلایل این امر را می توان در تحولات روان شناختی و جامعه شناختی جامعۀ هند جستجو کرد. کشور هند در آن دوره دچار تحولات سریعی شد. این دوره در حقیقت دورۀ گذار بود و دین بودایی با دین هندویی و ایده آل های آن در چالش بود و پس از این که آموزۀ بدبینی به دنیا گسترش پیدا کرد، توجه دین هندویی به خانواده بیشتر شد.
یکی از نتایج نهضت اصلاحی راجا رام موهان روی این بود که حداقلی برای سن ازدواج دختر و پسر تعیین شد. بر این اساس، پسرها پیش از 18 سالگی و دخترها پیش از 11 سالگی حق ازدواج نداشتند. در 1846، کمیسیون قانون گذاری، ارتباط جنسی زن و شوهر پیش از سن قانونی را ممنوع دانست. در سال 1860 قانونی به تصویب رسید که بر اساس آن، برگزاری مراسم زفاف دربارۀ دختر پایین تر از 10 سال جرم تلقی شده است. درسال 1891 در بنگال قانونی گذرانده شد که بر اساس آن، ازدواجی که سن هر یک از طرفین آن پایین تر از 12 سال باشد، باطل اعلام شد. حکومت ایالت میسور طی قانونی درسال 1894، ازدواج دختر پیش از 9 سالگی و پسر پیش از 18 سالگی را ممنوع اعلام کرد. همین ایالت در 1918، طی قانونی حداقل سن پسر برای ازدواج را 14 و حداقل سن ازدواج برای دختر را 12 سال مشخص کرد. در سال 1929، پسر زیر سن 18 و دختر زیر سن 14 کودک قلمداد شدند. در سال 1955، حداقل سن دختر برای ازدواج 15 سال تعیین شد. سلامت عقلانی و جسمانی طرفین و نیز داشتن دین مشترک از دیگر شرایط عقد ازدواج است. (ادامه دارد...).
منـابـع
عبدالحسین لطیفی- دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران- نیمسال نامۀ تخصصی پژوهشنامۀ ادیان- مقاله آداب و احکام ازدواج در دین هندویی
عبدالحسین لطیفی- دانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقات تهران- مقاله بررسی تطبیقی احکام و آداب ازدواج در ادیان هندوئی، مزدائی، یهودیت و مسیحیت
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها