برداشت های مختلف از مفهوم برگزیدگی در دین یهود
فارسی 4136 نمایش |نظریه منشأ تلمودى
بنابراین نظریه، منشأ نژادپرستى به تلمود و به ویژه تفسیرى از آن، که در قرون وسطا توسط افرادى چون ابن میمون شده است برمى گردد. دکتر اسرائیل شاهاک را مى توان طرفدار این نظریه شمرد. او در کتاب تاریخ یهود، مذهب یهود و کتاب نژادپرستى دولت اسرائیل تلاش مى کند تا ضمن نشان دادن موارد متعددى از نژادپرستى، ثابت کند که این اندیشه در تلمود ریشه دارد. او قوانین متعددى را که به صورتى جدى و شدید تبعیض آمیزند و لازمه آنها تجویز ظلم و ستمى بى رحمانه به غیر یهودیان است برمى شمارد و منشأ آنها را در احکام هلاخایى تلمود نشان مى دهد. برخى از نمونه هایى که ایشان ذکر کرده، به قرار زیر است.
قتل و کشتار
در قوانین دولت اسرائیل، که بر قوانین تلمودى و بیان ابن میمون از آن استوار است، حکم قتل یک یهودى با حکم قتل یک غیر یهودى متفاوت است. اگر کسى یک یهودى را به قتل برساند، گناه بزرگى را انجام داده، باید مجازات شود. اگر یک یهودى به طور غیر مستقیم باعث قتل یهودى دیگرى شود مجازات دنیوى ندارد و فقط نزد خدا گناهکار است. اما اگر مقتول غیر یهودى باشد، اگر یک یهودى به طور مستقیم او را کشته باشد تنها نزد خدا گناهکار است و مجازات دنیوى ندارد و اگر به طور غیر مستقیم او را بکشد، حتى گناهى هم مرتکب نشده است. براى مثال، اگر یک غیر یهودى در گودالى افتاده باشد، فرد یهودى مى تواند نردبان او را بردارد. اگر یک قاتل غیر یهودى باشد باید اعدام شود؛ چه مقتول یهودى باشد و چه غیر یهودى، اما اگر مقتول غیر یهودى باشد و قاتل به یهودیت بگرود اعدام نمى شود.
نجات جان
نجات جان یک یهودى از مهم ترین وظایف شرعى است، اما نجات جان یک غیر یهودى ممنوع است. قاعده کلى تلمود این است که «غیر یهودیان نه از چاه بیرون آورده مى شوند و نه به داخل آن هل داده مى شوند.» ابن میمون مى گوید: «ما نباید موجب مرگ کسانى شویم که با آنان در جنگ نیستیم، اما اگر آنان در معرض جنگ قرار داشته باشند نجاتشان ممنوع است. یک پزشک یهودى حق ندارد یک غیر یهودى را مداوا کند و اگر مجبور به چنین کارى باشد، حتما در ازاى کار خود مزد دریافت کند.»
جرایم جنسى
ارتکاب زنا در یهودیت حرام است، اما بنا به تعالیم تلمودى، فرق است بین زناى یک مرد یهودى با یک زن یهودى، و زناى وى با یک زن غیر یهودى. بنا به این کتاب، غیر یهودیان همه بدکاره اند و حتى تجاوز به عنف یک مرد یهودى به یک زن غیر یهودى شوهردار نیز حکم زنا را ندارد و مجازاتى در پى ندارد و حتى در بسیارى از موارد، زن غیر یهودى مجازات مى شود.
تبعیض در مسائل مالى
هدیه دادن به غیر یهودى جایز نیست. گرفتن بهره پول از یهودى حرام است، اما از غیر یهودى واجب است. اگر یک یهودى مالى پیدا کند و احتمال دهد که صاحب آن یک یهودى است، باید براى یافتن صاحب آن تلاش کند، اما اگر صاحب آن، غیر یهودى باشد مى تواند آن را تصاحب کند. فریب دادن یک یهودى در معامله، گناه کبیره است، اما در مورد غیر یهودیان شرکت غیر مستقیم در چنین معامله اى روا است. کلاهبردارى از یهودیان ممنوع است، اما این اصطلاح در مورد غیر یهودیان کاربرد ندارد. حتى سرقت که مطلقا حرام است، در شرایطى نسبت به اموال غیر یهودیان جایز است.
یهودیان مانند غیر یهودیان در تلمود
نویسنده اى دیگر به صورت دیگرى به تلمود نگاه مى کند. او این را مى پذیرد که توجه به قومیت و نیز ترویج و تبلیغ این که خدا توجهى ویژه به قوم دارد و آنان نزد خدا موقعیتى خاص و ممتاز دارند، دارویى براى تسکین آلام و دردهاى قوم بوده است؛ اما تلاش مى کند در تلمود و سخنان دانشمندان یهود، بیانى معقول را از برگزیدگى قوم ارائه کند. او علت برگزیدگى قوم را، بنا به تلمود، این مى داند که اقوام دیگر زیر بار پذیرش تورات نرفتند و قوم اسرائیل آن را پذیرفت. این نویسنده موارد متعددى را نقل مى کند که در تلمود، یهودیان را مانند غیر یهودیان دانسته اند و حتى گفته شده که اگر یک غیر یهودى دستورات خدا را انجام دهد، از کاهن اعظم یهود بالاتر است.
از کجا بدانیم که حتى اگر یک غیر یهودى فرمان هاى تورات را به جا آورد، او با کاهن اعظم برابر خواهد بود؟ از کلمات این آیه: «هر آدمى که آنها را به جا آورد، به واسطه آنها زیست خواهد کرد.» گفته نشده است که هر کاهن یا هر لاوى یا هر اسرائیلى، بلکه «هر آدمى». همین طور گفته شده است: «و این است قانون آدمیان، اى خداوند خدا.» (کتاب دوم سموئیل، 7:19) گفته نشده است و این است قانون کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان، بلکه و این است قانون آدمیان. همین طور گفته نشده است این دروازه خداوند است که کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان به درون آیند، بلکه گفته شده است: «دروازه ها را بگشایید تا ملت عادل که امانت را نگاه مى دارند به درون آیند.» (اشعیاء، 26:2)
همین طور گفته نشده است این دروازه خداوند است که کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان از آن داخل خواهند شد. بلکه گفته شده است: «این دروازه خداوند است که عادلان و نیکوکاران از آن داخل خواهند شد.» (مزامیر داوود، 118، 20) به همین گونه گفته نشده است اى کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان، با خداوند شادى نمایید، بلکه گفته شده است: «اى عادلان و نیکوکاران، با خداوند شادى نمایید.» (مزامیر داوود، 33:1) گفته نشده است اى خداوند به کاهنان یا لاویان یا اسرائیلیان خوبى بکن، بلکه گفته شده است: «اى خداوند، به خوبان و پاکدلان خوبى بکن.» (مزامیر داوود، 125:4) از مطالب فوق چنین استنباط مى کنیم که حتى اگر یک غیر یهودى فرمان هاى تورات را به جا آورد، او با کاهن اعظم برابر خواهد بود.» (سیفرا مربوط به آیه 5 از باب 18 از سفر لاویان؛ یلقوط شیمعونى مربوط به آیه فوق، بند 591)
تبعیض بین یهودیان و غیر یهودیان در رعایت اصول اخلاقى
بحث تبعیض بین یهودیان و غیر یهودیان در رعایت اصول اخلاقى نیز مطرح شده است. در تلمود آمده است که دانشمند برجسته یهود، ربى عقیوا مى گفت که اصل اساسى تورات جمله اى است که در شماره هجدهم از باب نوزدهم از سفر لاویان آمده است: «همنوعت را مانند خودت دوست بدار.» نویسنده فوق مى پذیرد که در موارد متعددى در تلمود از عبارت هایى تند و خشن بر ضد غیر یهودیان استفاده شده است، اما چنین توجیه مى کند که فشارها و شکنجه هاى شدیدى که بر قوم اعمال مى شده باعث شده که آنان چنین تعبیرهایى را به زبان آورند.
نتیجه:
بنا به عهد قدیم، قوم اسرائیل، قوم برگزیده خدا است. از سوى دیگر کسانى در تاریخ یهودیت از این برگزیدگى یک برترى روحى و ماهوى را استفاده کرده اند. همچنین کسانى در این راه چنان افراط کرده اند که به نژادپرستى روى آورده اند. اما حق آن است که این برگزیدگى، مشروط و براى انجام مأموریتى خاص بوده است. برگزیدگى به این معنا ویژه قوم اسرائیل نیست و انبیاى دیگر هم در رابطه با امت خویش همین را گفته اند. همچنین در تاریخ یهودیت دانشمندان بزرگى بوده اند که از برگزیدگى همین برداشت را داشته اند. به نظر مى رسد که از کتاب تلمود هم در مجموع همین را مى توان برداشت کرد، هر چند در این مجموعه عظیم سخنان گوناگونى آمده است که از ظاهر بعضى برترى قومى استشمام مى شود. اما با توجه به سخنان محکمى که در نقض آن آمده، شاید نتوان به صورت قطعى چنین مطلبى را به این مجموعه نسبت داد. بنابراین مى توان ادعا کرد که نژادپرستى برداشتى خطا، و انحراف از متون مقدس یهودى است.
برگزیدگی
برگزیدگى قوم دلیل بر تفوق و برترى اخلاقى آنها نسبت به سایر اقوام است. بر اساس این تفسیر، خدا قوم یهود را به این علت که خداى یگانه را پرستش مى کردند برگزید. به عبارت دیگر، از آن جا که این قوم از میان معبودهاى متعدد تنها خداى واحد و یگانه را برگزید، خدا نیز آنها را به عنوان قوم برگزیده اختیار کرد. مطابق با این تفسیر، برگزیدگى دو سویه و متقابل است. در تلمود این برداشت از برگزیدگى بیان شده است، آن جا که مى گوید: «اگر سؤال شود که چرا خداى یگانه تبارک و تعالى جماعت بنى اسرائیل را برگزیده [در پاسخ باید گفت] چون افراد این جماعت خدا و تورات او را برگزیدند.»
برگزیدگى به مثابه یک تکلیف و مسئولیت دینى
بر پایه این تفسیر، خدا قوم یهود را برگزید تا در میان اقوام دیگر خادم او باشند و در اصلاح عالم بکوشند و بین اقوام و ملل مختلف وحدت و همدلى ایجاد کنند. این نوع انتخاب و گزینش بر خلاف تفسیر نخست از تفوق و برترى قوم یهود حکایت ندارد، بلکه تکلیفى است که خداوند بر دوش آنها نهاده است و از این رو مسئولیت آنها سنگین تر است. در عاموس آیه اى است که همین معنا و برداشت از برگزیدگى را تداعى مى کند، آن جا که مى گوید: «از میان تمام اقوام روى زمین، من تنها شما را انتخاب کرده ام. به همین دلیل وقتى گناه مى کنید شما را تنبیه مى کنم: زیرا گناهان شما باعث مى شود که رابطه من و شما تیره شود.» (عاموس، 3:2ـ3)
برگزیدگى به مثابه سرى از اسرار الهى و یک امر ربانى و ملکوتى
طبق این برداشت، پرسش از فلسفه و علت برگزیدگى عبث و بیهوده است؛ زیرا برگزیدگى بى نیاز از علت و فلسفه است. همین که اراده خدا بر این امر تعلق گرفت که از میان اقوام مختلف قوم خاصى را برگزیند کفایت مى کند و شایسته نیست که از علت آن سؤال شود. این برداشت متأثر از تفکر مسیحى است، زیرا چنان که خواهیم گفت، متألهان مسیحى در باب برگزیدگى قوم یهود سه دیدگاه دارند که بر پایه یکى از آنها، یهودیان بر اثر لطف و فیض الهى انتخاب شدند نه به علت خوب بودن خودشان و یا برخوردارى از امتیازهاى دیگر.
بر اساس این نظریه، برگزیدگى یک امر الهى است که انسان باید از صمیم قلب و سویداى وجود خویش به آن اذعان کرده، از چند و چون آن نپرسد. بنابراین برگزیدگى ارتباطى با خیر و شر و طاعت و معصیت ندارد، زیرا محبت خدا نسبت به قوم برگزیده بر عدالت او غالب است. تفسیر سوم از برگزیدگى متأثر از تفکر مسیحى است. در انجیل یوحنا، از برگزیدگى به عنوان فعل خدا یاد شده است نه بنى اسرائیل: «شما مرا برنگزیدید، من شما را برگزیدم.» (یوحنا، 15:16) به باور یوحنا، برگزیدگى به مثابه سرى از اسرار الوهى است، هر چند یهودیان به فلسفه این راز پى نبردند. تنها رهبران دینى خاصى دعوت و فراخوان جدایى از تمام کفار و ملحدان را دریافتند. در سفر تثنیه بر این جدایى تأکید شده است؛ چه آن که تثنیه در زمانى نوشته شد که هم تاریخ گذشته و هم تاریخ فعلى از نتایج اسف بار عقیده توحید همراه با مدارا نسبت به کفار پر شده بود.
برگزیدگى به مثابه حکم ازلى
اغلب معتقدند که برگزیدگى قوم بنى اسرائیل ریشه در عهد و پیمانى دارد که خدا از طریق آباى اولیه و حضرت موسى با ایشان بسته است؛ عهد و پیمانى که خداوند در کوه سینا و نیز براى بار دوم در دشت موآب با آنان بست. ولى مارتین بوبر، فیلسوف شهیر یهودى، هیچ نوع ارتباطى میان برگزیدگى قوم اسرائیل و مسئله عهد و میثاق قائل نیست، بلکه معتقد است خداوند از ازل این قوم را مستعد یافته و برگزیده است، هرچند نافرمانى ها و خطاهاى زیادى در پرونده آنان ثبت شده است. بوبر روایت خروج را بازگو مى کند که یهوه به فرعون مى گوید: «به فرعون بگو خداوند چنین مى گوید اسرائیل پسر من و نخست زاده منست و به تو مى گویم پسر مرا رها کن تا مرا عبادت نماید و اگر از رها کردنش ابا نمایى همانا پسر تو یعنى نخست زاده تو را مى کشم.» (خروج، 4:22) بوبر مى پرسد: «در آن موقع که هنوز یهوه با اسرائیل عهد و پیمانى نبسته بود، چگونه او را پسر ارشد خود خواند؟ اسرائیل چرا از ابتدا قوم خدا و ملت مقدس است؟ علت این تقدیس با آن همه ناپاکى هاى این قوم در آینده چیست؟» بوبر معتقد است که اسرائیل بالقوه قوم مبارک و قوم خدا بوده است و او را یهوه از قبل برگزیده تا روزى مقدس شود! او مى نویسد: «خداوند اسرائیل را با عشق و علاقه جستجو کرد و قوم خود را برگزید، زمانى که هنوز او به وجود نیامده بود... در عصر جدایى اقوام و هنگامى که از اسرائیل هیچ اثرى نبود، خداوند این قوم متولد نشده را رفعت بخشید تا نخستین فرزند ذکور او گردد.»
برگزیدگى به مثابه موهبت الهى
آیا برگزیدگى قوم اسرائیل از سر لطف و رحمت یهوه است؟ به عبارت دیگر، آیا اراده الهى بر این تعلق گرفت که قوم اسرائیل برگزیده شود یا این که این قوم لایق این برگزیدگى بوده و خداوند باید آنان را به این مقام و جایگاه ارتقا مى بخشید؟ به بیان دیگر، آیا برگزیدگى هبه و عطاى الهى است یا این که جزء حقوق این قوم بوده و تخلف خداوند از این کار شایسته نبوده است؟ برگزیدگى در ابتدا از رحمت و اراده خدا نشأت گرفت، لکن قوم یهود خود را سزاوار این برگزیدگى مى دانستند، لذا برگزیدگى از موهبت الهى بودن به حقى از حقوق یهود تحول یافت و بر این اساس، حتى اگر قوم یهود به بیراهه بروند، بر خدا لازم است آن حق و دین را ادا کند. در تلمود از زبان خدا آمده است: «با جماعت یهود همچون ملت هاى دیگر معامله نمى کنم، حتى اگر اعمال خوب آنان اندک باشد.» خداوند از میان اقوام مختلف، بنى اسرائیل را برگزید، اما نه از آن رو که توانمند و برخوردار بودند، بلکه چون ضعیف بودند. این موضوع با توجه به این که خدایان معمولى بیشتر دل نگران افراد فرهیخته، توانمند و متمدن بودند، معنا پیدا مى کند. در سفر تثنیه هیچ دلیلى براى برگزیدگى جز توجه خاص خدا و وعده او به پدران اولیه ارائه نمى شود. کوتاه سخن آنکه، این عمل از سرلطف است، و دیگر سؤال نمى شود که چرا خدا، آباى اولیه را برگزید؟
منـابـع
عبدالرحیم سلیمانى- قوم یهود از برگزیدگى تا نژادپرستى- فصلنامه موعود شماره 22
اسرائیل شاهاک- تاریخ یهود، مذهب یهود- ترجمه مجید شریف- صفحه 30-32، 189-190، 190-224 انتشارات چاپخش- تهران 1376
سید محمدحسین طباطبایى- ترجمه تفسیر المیزان- جلد 18 ص 165 و جلد 8 ص 154
جلال الدین آشتیانى- تحقیقى در دین یهود- تهران: نشر نگارش
آبراهام ا. کهن- گنجینه اى از تلمود- ترجمه امیرفریدون گرگانى
حامد حسن نواب- رساله اى در رد یهودیت- تهران مؤسسه فرهنگى- انتشاراتى حضور
جولیوس کرینستون- انتظار مسیحا در آیین یهود- ترجمه حسین توفیقى- قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب
رضا گندمى- مقاله اندیشه قوم برگزیده در یهودیت- فصلنامه هفت آسمان- شماره 26
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها