اوصاف قیامت (سودبخشی راستگویان)

فارسی 3269 نمایش |

صحنه اى از صحنه هاى روز بدین صورت است که در آن روز صورت بعضى از مردم سفید و نورانى است و با این حالت وارد محشر مى شوند و صورت بعضى دیگر از مردم هم سیاه و ظلمانى است و همین گونه وارد محشر مى شوند و چهره این دو گروه مشخص است. آنها که با صورت سیاه و ظلمانى محشور مى شوند، کافرانى هستند که در دنیا اول به خدا ایمان داشتند ولى بعد، کافر شدند و اینها همان مرتدان و منافقان هستند که از نور ایمان به ظلمت کفر وارد شده اند و اثر آن در قیامت در چهره هایشان ظاهر مى شود؛ «و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البینات و أولئک لهم عذاب عظیم* یوم تبیض وجوه و تسود وجوه فأما الذین اسودت وجوههم أ کفرتم بعد إیمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون؛ و همانند کسانى نباشید که پس از آمدن دلایل روشنگر براى ایشان، پراکنده شدند و اختلاف کردند، و اینانند که عذابى بزرگ خواهند داشت. روزى که چهره هایى سفید و چهره هایى سیاه شود. اما رو سیاهان به آنها گفته شود: آیا پس از ایمانتان کافر شدید؟ پس به سزاى کفرتان این عذاب را بچشید.» (آل عمران/ 105- 106)
البته مى توان گفت که همه کافران در آغاز به خدا ایمان داشته اند و آن در عالم ذر بوده و یا بگوییم که در فطرت هر انسانى ایمان به خدا وجود دارد و کافر بر اساس فطرت اولیه خود مى باید خداشناس باشد و کفر یک امر عارضى است که در اثر تبلیغ و تلقین و یا تقلید از پدران و مادران در مرحله متأخرى حاصل مى شود.
اگر این احتمال را بپذیریم تمام کافران در روز قیامت چنین حالتى را خواهد داشت و با روى سیاه به محشر خواهند آمد و به آنها گفته خواهد شد که شما چرا در دنیا پس از ایمانى که داشتید، کافر شدید؟ اینک در اثر آن کفر، عذاب جهنم را بچشید. و اما گروه مؤمنان که با چهره هاى نورانى و شاداب و سفید وارد محشر مى شوند آنها در رحمت و نعمت خدا خواهند بود و جاى آنها بهشت است و در آن جاویدان خواهند بود. درست است که خداوند به مؤمنان و صالحان وعده داده که پاداش ایمان و عمل صالح آنها بهشت خواهد بود ولى حقیقت این است که در مقابل نعمتهایى که خدا در دنیا به بشر داده است هر کار خیرى انجام دهد و به هر درجه از ایمان برسد، فقط توانسته است قسمتى از سپاس و شکر آن نعمتها را به جاى آورد.
دیگر انسان در مقابل ایمان و عمل صالح خود چیزى از خدا طلبکار نیست و اینکه خداوند در قیامت به مؤمنان بهشت مى دهد از روى تفضیل و رحمت اوست، هر چند که خودش وعده چنین نعمتهایى را داده و از آن به عنوان پاداش و اجر عمل یاد کرده است و به هر حال همین تعیین پاداش براى عمل صالح، خود نوعى تفضل الهى است. سفید یا سیاه بودن چهره ها در روز قیامت و تغییرى که در قیافه هاى مؤمنان و کافران داده خواهد شد در آیات دیگر هم آمده است. مانند: «وجوه یومئذ ناضرة* إلى ربها ناظرة* و وجوه یومئذ باسرة؛ چهره هایى در آن روز شاداب و خرم است که به (پاداش) پروردگار خود چشم دوخته اند و چهره هایى در آن روز تیره است.» (قیامت/ 22- 24) «وجوه یومئذ مسفرة* ضاحکة مستبشرة* و وجوه یومئذ علیها غبرة؛ چهره هایى در آن روز درخشان است. خندان و شادمان. و چهره هایى در آن روز بر آنها گرد نشسته است.» (عبس/ 38- 40) «و یوم القیامة ترى الذین کذبوا على الله وجوههم مسودة؛ در روز قیامت کسانى را که به خدا دروغ بسته مى بینى که صورتهایشان سیاه است.» (زمر/ 60) پس از ذکرى که از سفیدرویان و سیاه رویان در روز قیامت به میان آمد، در آیه بعدى جهت تأکید بر مطلب و وادار کردن مسلمانان به اندیشیدن در این موضوع، اظهار مى دارد که این آیات خداست که به حق آنها را بر تو تلاوت مى کنیم و خداوند به جهانیان ظلم نمى کند یعنى اگر گروهى در قیامت معذب خواهند شد نتیجه اعمال آنها در دنیاست و خدا به آنها ستم نکرده بلکه آنها خود بر خود ستم کرده اند.

روسفیدی و روسیاهی
مفسرین درباره معناى سفید و سیاه شدن چهره ها اقوالى دارند بدین شرح:
1- سفید و سیاه شدن چهره ها کنایه از این است که بعضى از آنها به جهت بهجت و سرور درخشنده و بعضى از آنها به علت خوف تاریک و تیره می گردند.
2- گفته شده علامت اهل حق این است که در آن روز چهره و نامه اعمالشان سفید و چهره شان درخشنده و نور آنان جلو و طرف راستشان را روشن می کند، ولى علامت اهل باطل بر خلاف ایشان خواهد بود.
3- گرچه خدا می داند ولى ظاهر آیه شریفه این است که در آن روز واقعا چهره هائى سیاه خواهند بود، زیرا قرینه صارفه اى به نظر نمی رسد که از معناى ظاهرى این آیه صرف نظر شود. کما اینکه آیه 60 سوره زمر نیز همین معنا را دارد.

یک نکته لطیف
در صدر آیه 105 به طور اجمال در ابتدا اشاره به سفید چهرگان و بعدا اشاره به سیاه چهرگان نمود، ولى در موقع تفصیل، سیاه چهرگان را بدین لحاظ مقدم داشت تا خوانندگان و شنوندگان را از تشبیه به سیاه چهرگان بر حذر دارد، و شرح حال مؤمنین را تأخیر انداخت و آن را در آیه 106 بیان کرد تا استنباط شود: ابتداء و انتهاء امر مؤمنین به خیر خواهد بود. گفتنی است که کردار انسان در زندگی دنیا موجب سفید رویی یا سیاه رویی اخروی او است؛ چنان که در محاورات عرفی نیز مرسوم است کسی که کار را شایسته و برجسته انجام دهد می گویند: موجب روسفیدی است و اگر کار ناشایست و زشت انجام دهد می گویند: کار او مایه ی سرافکندگی و رو سیاهی گشته است. قرآن کسانی را که مرتکب گناه می شوند سرزنش کرده، می فرماید: «کأنما أغشیت وجوههم قطعا من اللیل مظلما؛ گویا چهره آنان پوشیده پاره هایی از شب تاریک است.» (یونس/ 27)
کسانى که کار زشت مى کنند کیفرى زائد بر گناه خود ندارند، بلکه کیفر نمى بینند مگر به مثل و مقدار گناهى که کرده اند، پس جزاء یک سیئه یک عقوبت است، به خلاف حسنه که پاداشش یا ده برابر است و یا چیزى است که عقل بشر از درک آن عاجز است. و معناى اینکه فرمود: «ما لهم من الله من عاصم؛ نگهبان و مانعى نیست که عقاب خدا را از آنها جلوگیرى کند.» (یونس/ 27) این است گنهکاران هیچ عاصم و حافظى که از عذاب خدا حفظشان کند ندارند. این جمله مى خواهد به مشرکین که شرکاى خود را شفیعان درگاه خدا مى پنداشتند بفهماند که این شرکاى خیالى در آن روز به کار نمى آیند، چیزى که هست این معنا را با بیانى کلى اداء نموده مى فرماید: به طور کلى در آن روز هیچ عاصم و مانعى از عذاب خدا نیست، نه شرکا و شفعاى خیالى مشرکین، و نه هیچ ضدى نیرومند و مانعى دیگر، و نه هیچ عاصمى دیگر.
شب ظلمانى تکه تکه شده و یکى پس از دیگرى به روى چهره آنان افتاده و در نتیجه چهره هایشان به طور کامل سیاه شده است. و متبادر از این تعبیر این است که خواسته است بفرماید "هر یک از آن تکه ها به روى یکى از مشرکین افتاده" نه آنکه بعضى از مفسرین گفته اند که منظور این است که "روى سیاه اینان روى قطعه قطعه شب را پوشانده پس در نتیجه آن قطعه ها ظلمانى شده، بعضى بر بالاى بعضى دیگر واقع شدند" وجه نادرستى این تفسیر این است که در آیه شریفه چیزى که دلالت بر این معنا کند وجود ندارد. و همانطور که در بالا نیز گفتیم درباره آنان که آیات خدا را تکذیب می کنند، می فرماید: «کسانی که بر خدا دروغ می بندند رخسارشان را در روز قیامت سیاه خواهی دید.» (زمر/ 60)
سفیدی و سیاهی دو قسم است: قسم اول آن طبیعی است که محصول خصوصیت های اقلیمی است و تأثیری در فضیلت و رذیلت انسان ندارد. از این رو بلال حبشی از مفاخر اسلام به شمار می رود و قسم دوم آن کسبی و اختیاری است که محصول حسنات و سیئات در عقاید، اخلاق و اعمال است و همین معنا در قیامت ظهور می کند و افراد از لحاظ رنگ بدن و چهره دو صنف خواهند بود. و چنین رنگی سند فضیلت یا رذیلت محسوب می شود.
بر پایه حدیثی چون آیه «یوم تبیض وجوه و تسود وجوه» نازل شد پیامبر (ص) فرمود: «روز قیامت امت من با پنج پرچم بر من وارد می شوند: یک پرچم با گوساله این امت است. از آنان می پرسم بعد از من با ثقلین [کتاب خدا و عترت پیامبر (ص)] چه کردید؟ گویند: ثقل اکبر [قرآن] را تحریف کردیم و پشت سر انداختیم، اما به ثقل اصغر [عترت] ستم کرده، مورد خشم قرار دادیم. پس به آنان خواهم گفت: تشنگی کشیده وارد آتش شوید، صورت هایتان سیاه باد. سپس پرچم دیگری با فرعون این امت بر من وارد خواهد شد. به آنان می گویم: پس از من با ثقلین چه کردید؟ گویند: ثقل اکبر را تحریف و پاره کردیم و با آن مخالفت ورزیدیم. اما ثقل اصغر را مورد دشمنی و پیکار قرار دادیم. پس به آنان می گویم: تشنگی کشیده وارد آتش شوید، چهره تان سیاه باد. آن گاه پرچم و رایتی با سامری این امت بر من وارد می شود. به آنان گویم: پس از من با ثقلین چه کردید؟ گویند: از ثقل اکبر سرپیچی کرده آن را ترک گفتیم. اما ثقل اصغر را ذلیل و ضایع ساختیم. پس به آنان گویم: تشنه کام وارد آتش گردید، صورتتان سیاه باد. آن گاه بیرق ذوالثدیه [لقب حرقوص بن زهیر رهبر خوارج، که در جنگ نهروان کشته شد] همراه اول تا آخر نفر خوارج بر من وارد خواهند شد. پس از آنان پرسم: پس از من با ثقلین چه کردید؟ در پاسخ گویند: ثقل اکبر را پاره کرده از آن برائت جستیم. اما با ثقل اصغر به پیکار برخاسته آنان را کشتیم. پس به آنان خواهم گفت: به حالت تشنگی کشیدگان [حالتی که دهان باز، خشک شده، کف کرده و زبان به کام چسبیده باشد] وارد آتش شوید، رخسارتان سیاه باد. سرانجام بر من پرچم و بیرقی وارد خواهد شد با امام متقیان و بزرگ اوصیا، و جلودار چهره سفیدان و وصی رسول رب العالمین. به آنان گویم بعد از من با ثقلین چه کردید. گویند: از ثقل اکبر پیروی کردیم و ثقل اصغر را زنده کرده، دوست داشتیم و از آن دفاع و یاری کردیم. آن سان که خون هایمان را در پس پرچم عترت ریختیم. سپس به آنان گویم: وارد بهشت شوید، سیراب و کامیاب، چهره هایتان سفید باد.»
سپس رسول خدا (ص) این آیه را تلاوت فرمود «یوم تبیض وجوه ... هم فیها خالدون» حاصل روایت مزبور و سایر روایات این است که عمل به ثقلین، یعنی قرآن و ولایت علی بن ابی طالب و خاندان معصوم او مایه روسفیدی و نورانیت و مخالفت با ثقلین سبب سیاهی چهره و دل خواهد بود.

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 382 و 389

میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد ‏5 صفحه 3

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏10 ص 61، جلد ‏6 ص 359

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏3 ص 45، جلد ‏19 ص 517

نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد ‏4 صفحه 416

محمد بن علی اشکوری- تفسیر شریف لاهیجی- جلد 1 صفحه 730

سیدمحمود طالقانی- پرتوى از قرآن- جلد 5 صفحه 266

محمدجواد نجفی- تفسیر آسان- جلد 2 صفحه 398

يعقوب جعفرى- تفسیر کوثر- جلد 2 صفحه 213

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد