از عوامل ورود به بهشت شهادت و جان فشانی

فارسی 5741 نمایش |

یک تجارت بى نظیر
قرآن ضمن معرفى گروه هاى مختلف مردم بر حسب وضع و موقعیتى که دارند، اکنون به معرفى گروهى از برترین مؤمنان مى پردازد که عالیترین نمونه و نماد مؤمنان هستند. این گروه هر چه از دینارى دارند به خدا مى دهند تا در عوض در آخرت بهشت را بستانند. اینان را مى بینى که در راه خدا جهاد مى کنند و براى ایشان فرقى نمى کند که کشته شوند یا دیگرى را بکشند. خداوند به حق آنان را وعده داده، و از این وعده در تورات و انجیل و قرآن یاد کرده است آیا کسى هست که به وعده خود وفا کند تا خداى تعالى هم وعده خود را برآورد؟ این یک معامله سودمندى است که خدا مؤمنان را به آن بشارت مى دهد و با کامیابى بزرگى همراه است.
هنگامى که هزار دینار مى دهى تا قطعه زمینى را از مالکش بخرى، با هزار دینار خود چه مى کنى؟ خواه و ناخواه از آن دل بر می کنى و منتظر صاحب زمین مى نشینى تا هر وقت بیاید و پولش را طلب کند به او بدهى. او نیز به نوبه خود منتظر است تا زمینى را که به تو فروخته به تو بدهد و پولش را دریافت کند. بدین سان است وقتى که خدا از مؤمنین چیزى مى خرد. همه دارایى آنها را از مال و جان و در برابر وعده بهشت مى دهد. وعده پروردگار راست و درست است و تو مؤمنى که فروشنده هستى دیگر مالک جان و مال خود نیستى زیرا آن را به خدا فروخته اى و چه خریدار خوبى و چه بهاى ارجمندى! خریدار خدا و بها بهشت است. از این پس تو را هواى بهشت در سر مى افتد و شوق دیدار آن زیرا آن را به فضل و رحمت خدا مالک شده اى. آیا تردیدى در این دارى که خداوند پیمان خود را به تو وفا خواهد کرد؟ نه چنین است. او با وفاترین است در پیمان، زیرا بى نیاز و ستوده است و بهشتهاى گسترده را که عرض آن همسنگ آسمانها و زمین است در اختیار دارد.
در آیاتی از قرآن خداوند مقام والاى مجاهدان با ایمان، با ذکر مثال جالبى، بیان شده است. در این مثال خداوند خود را خریدار و مؤمنان را فروشنده معرفى کرده، و مى گوید «إن الله اشترى من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنة؛ خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى مى کند، و در برابر این متاع، بهشت را به آنان مى دهد.» (توبه/ 111) و از آنجا که در هر معامله در حقیقت "پنج رکن اساسى" وجود دارد که عبارتند از خریدار، فروشنده، متاع، قیمت و سند معامله، خداوند در این آیه به تمام این ارکان اشاره کرده است. خودش را "خریدار" و مؤمنان را "فروشنده" و جانها و اموال را "متاع" و بهشت را "ثمن" (بها) براى این معامله قرار داده است. منتها طرز پرداخت این متاع را با تعبیر لطیفى چنین بیان مى کند: «یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون؛ آنها در راه خدا پیکار مى کنند، و دشمنان حق را مى کشند و یا در این راه کشته مى شوند و شربت شهادت را مى نوشند.» (توبه/ 111) در حقیقت دست خدا در میدان جهاد براى تحویل گرفتن این متاع اعم از جان، و یا اموالى که در جهاد مصرف مى شود آماده است!
به دنبال آن به اسناد معتبر و محکم این معامله که پنجمین رکن است اشاره کرده مى فرماید: «وعدا علیه حقا فی التوراة و الإنجیل و القرآن؛ این وعده حقى است بر عهده خداوند که در سه کتاب آسمانى تورات، انجیل و قرآن آمده است.» البته با توجه به تعبیر (فی سبیل الله) به خوبى روشن مى شود که خداوند خریدار جانها و تلاشها و کوششها و مجاهدتهایی است که در راه او صورت می گیرد یعنى در راه پیاده کردن حق و عدالت و آزادى و نجات انسانها از چنگال کفر و ظلم و فساد. سپس براى تاکید روى این معامله بزرگ اضافه مى کند«و من أوفى بعهده من الله؛ چه کسى وفادارتر به عهدش از خدا است؟» یعنى گر چه بهاى این معامله فورا پرداخته نمى شود، اما خطرات نسیه را در بر ندارد! چرا که خداوند به حکم قدرت و توانایى و بى نیازى از هر کس نسبت به عهد و پیمانش وفادارتر است، نه فراموش مى کند، نه از پرداخت عاجز است، و نه کارى بر خلاف حکمت انجام مى دهد که از آن پشیمان گردد و نه العیاذ بالله خلاف مى گوید، بنابراین هیچگونه جاى شک و تردید در وفادارى او به عهدش، و پرداختن بها در راس موعد، باقى نمى ماند. و از همه جالب تر اینکه پس از انجام مراسم این معامله، همانگونه که در میان تجارت کنندگان معمول است، به طرف مقابل تبریک گفته و معامله را معامله پر سودى براى او مى خواهد و مى گوید: «فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به؛ بشارت باد بر شما به این معامله اى که انجام دادید.» «و ذلک هو الفوز العظیم؛ این پیروزى و رستگارى بزرگى براى همه شما است.» (توبه/ 111)
نظیر همین مطلب به عبارات دیگرى در سوره صف، در آیات 10 تا 12 آمده است، آنجا که مى فرماید «یا أیها الذین آمنوا هل أدلکم على تجارة تنجیکم من عذاب ألیم* تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله بأموالکم و أنفسکم ذلکم خیر لکم إن کنتم تعلمون* یغفر لکم ذنوبکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الأنهار و مساکن طیبة فی جنات عدن ذلک الفوز العظیم؛ اي مؤمنان ! آيا شما را به بازرگاني و معامله‌اي رهنمود سازم كه شما را از عذاب بسيار دردناك دوزخ رها سازد؟‏ (و آن اين است كه) به خدا و پيغمبرش ايمان مي‌آوريد، و در راه خدا با مال و جان تلاش و جهاد مي‌كنيد. اگر بدانيد اين براي شما (از هر چيز ديگري) بهتر است.‏ (اگر اين تجارت را انجام دهيد، خدا) گناهانتان را مي‌بخشايد، و شما را به باغهاي بهشتي داخل مي‌گرداند كه از زير (كاخها و درختان) آن جويبارها روان است، و شما را در منازل و خانه‌هاي خوبي جاي مي‌دهد كه در باغهاي بهشت جاويدان ماندگار، واقع شده‌اند . پيروزي و رستگاري بزرگ همين است.‏»
در اینجا انسان از این همه لطف و محبت پروردگار در حیرت فرو مى رود، خداوندى که مالک همه عالم هستى، و حاکم مطلق بر تمام جهان آفرینش است، و هر کس هر چه دارد از ناحیه او دارد، در مقام خریدارى همین مواهبى که به بندگان بخشیده بر مى آید و اعطایى خود را به بهایى صد چندان مى خرد. عجیبتر اینکه جهادى که باعث سر بلندى خود انسان و پیروزى و افتخار هر قوم و ملتى است، و ثمراتش سرانجام به خود آنها باز مى گردد، به عنوان پرداخت این متاع شمرده است. و با اینکه باید در مقابل متاع و بها معادله اى باشد این تعادل را نادیده گرفته و سعادت جاویدان را در برابر یک متاع ناپایدار که به هر حال فانى شدنى است (خواه در بستر بیمارى و خواه در میدان جنگ) قرار داده. و ازین مهمتر، با اینکه خدا از همه راستگویان راستگوتر است و نیاز به هیچگونه سند و تضمینى ندارد، مهمترین اسناد و تضمینها را براى بندگانش قائل شده است. و در پایان این معامله بزرگ به آنها تبریک مى گوید و بشارت مى دهد، آیا لطف و محبت و مرحمت از این بالاتر تصور مى شود؟! و آیا معامله اى از این پرسودتر وجود دارد؟ لذا در حدیثى از جابربن عبدالله انصارى مى خوانیم هنگامى که آیه فوق نازل شد، پیامبر (ص) در مسجد بود، حضرت آیه را با صداى بلند تلاوت کرد و مردم تکبیر گفتند، مردى از انصار پیش آمد از روى تعجب از پیامبر (ص) پرسید: راستى این آیه بود که نازل شد؟ پیامبر ص فرمود آرى. مرد انصارى گفت بیع ربیح لا نقیل و لا نستقیل: چه معامله پر سودى؟ نه این معامله را باز مى گردانیم و نه اگر بازگشتى از ما بخواهند مى پذیریم!
هنگامی که آیه مزبور نازل شد، مردی بر پا خاست و گفت: یا نبی الله (ص) بر این باوری که اگر مردی شمشیر برگیرد و پیکار کند تا کشته شود، جز این که مرتکب گناه گردد، آیا او باز شهید است؟ در این هنگام حق تعالی در آیه بعد برای شهادت شرایطی مقرر داشت و فرمود: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف والناهون عن المنکر والحافظون لحدود الله و بشر المؤمنین؛ مؤمنان کسانى اند که از غیر خدا روى برتافته و به سوى او بازگشته اند و او را عبادت مى کنند و زبانشان به ستایش او گویاست و پیوسته براى عبادت از مسجدى به مسجد دیگر در رفت و آمدند و رکوع مى کنند و به درگاه خدا سجده مى برند، علاوه بر اینها به وظایف اجتماعى خود عمل مى کنند و مردم را به کار پسندیده فرامى خوانند و از کار ناپسند بازمى دارند و در هر حال پاسدار مقرّرات الهیند. اینان را (اى پیامبر) به بهشت و سعادتى بزرگ نوید ده.» (توبه/ 112)
آن گاه پیامبر اکرم (ص) آیه را چنین تفسیر فرمود: مؤمنان پیکارگری که این ویژگی ها را دارند و با شهادت در بهشت زیورمند می گردند عبارتند از: توبه کنندگان از گناهان، بندگانی که جز خدا را نمی پرستند و به او شرک نمی آورند، آنان که حمد و سپاس خدا را در هر حال بر زبان دارند، در حال سختی و فراخی، روزه داران "السائحون" آنان که مواظب نمازهای پنج گانه هستند: "الراکعون الساجدون" و رکوع و سجود و خشوع و اوقات آنها را مواظبند، امر به معروف می کنند و نیز خود به آن معروف عمل می کنند، نهی از منکر دارند و خود آن منکر را به جا نمی آورند. در این جا پیامبر (ص) فرمود نوید ده به کسی که این شرایط را داراست به شهادت و بهشت.
در تفسیر مجمع البیان گوید: جهاد گاهی با شمشیر است و گاهی با زبان و چه بسا جهاد با زبان رساتر و کارآمدتر باشد زیرا "سبیل الله" عبارت است از دین خدا، و دعوت به دین خدا نخست با زبان است؛ چنان که رسول خدا (ص) فرمود: هرگاه به دست تو بنده ای هدایت یابد بهتر است از هر آنچه خورشید بر آن طلوع می کند، و امام صادق (ع) می فرماید: ای کسی که همت نداری، برای بدن هایتان بهایی جز بهشت نیست. بدن های خود را جز به بهشت مفروشید. به گفته برخی مفسران آیات مزبور به ویژه ی آیه ی دوم دربردارنده و جامع امهات منازل و سفرهای سالکان الی الله است و همه ی مقامات پویندگان این راه را داراست.

مقام صدیقین و شهداء
در قرآن مجید جمعى از پیامبران بزرگ و مانند آنان به عنوان "صدق" توصیف شده اند از جمله ابراهیم: «إنه کان صدیقا نبیا؛ همانا او پیابری صدیق بود.» (مریم/ 41) درباره "ادریس" پیامبر بزرگ خدا نیز همین تعبیر آمده است (مریم/ 56) در مورد "مریم" مادر حضرت مسیح نیز مى خوانیم: «و أمه صدیقة؛ و مادرش زنی صدیق بود.» (مائده/ 75) و در بعضى از آیات قرآن "صدیقین" همردیف پیامبران ذکر شده اند، چنان که در آیه 69 نساء مى خوانیم: «و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن أولئک رفیقا؛ کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در قیامت) همنشینى کسانى خواهد بود که خدا نعمتش را بر آنها تمام کرده، از پیامبران و صدیقین و شهداء و صالحین، و آنها رفیقهاى خوبى هستند.» این واژه صیغه مبالغه از ماده "صدق" است و به کسى گفته مى شود که صدق و راستى سراسر وجودش را احاطه کرده، و صداقت در فکر و گفتار و کردار و تمام زندگى او منعکس است، و این اهمیت مقام صدق را نشان مى دهد. و اما "شهداء" چنان که گفتیم گاه به معنى گواهان بر اعمال، و گاه به معنى شهیدان راه خدا است، و در آیه مورد بحث جمع میان هر دو نیز ممکن است.
البته "شهید" در فرهنگ اسلامى منحصر به کسانى نیست که در میدان جهاد کشته مى شوند، هر چند آنها از روشنترین مصداق آنند، بلکه تمام کسانى که عقیده حق دارند و در مسیر حق گام بر مى دارند و در همین راه از دنیا مى روند، طبق روایات اسلامى، در زمره شهدا هستند. در حدیثى از امام باقر (ع) مى خوانیم که فرمود: «العارف منکم هذا الامر، المنتظر له، المحتسب فیه الخیر کمن جاهد و الله مع قائم آل محمد (ص) بسیفه، ثم قال: بل و الله کمن جاهد مع رسول الله (ص) بسیفه، ثم قال الثالثة: بل و الله کمن استشهد مع رسول الله (ص) فى فسطاطه! و فیکم آیة من کتاب الله، قلت: و اى آیة جعلت فداک؟ قال: قول الله عز و جل: و الذین آمنوا بالله و رسله أولئک هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم... ثم قال: صرتم و الله صادقین شهداء عند ربکم؛ آن کس از شما که به مساله ولایت آشنا باشد و در انتظار ظهور مهدى (ع) به سر برد و خود را آماده (حکومت عدل جهانى او) سازد مانند کسى است که با مهدى آل محمد (ص) با سلاحش جهاد کرده باشد، سپس فرمود: بلکه به خدا سوگند مانند کسى است که همراه رسول الله (ص) با سلاحش جهاد کرده باشد، سپس براى مرتبه سوم افزود: بلکه به خدا سوگند همانند کسى است که با رسول الله (ص) و در خیمه او شهید شده باشد! سپس افزود: درباره شما آیه اى از قرآن نازل شده است، راوى مى گوید: کدام آیه فدایت شوم؟ فرمود: این سخن خداوند که مى فرماید: آنها که ایمان به خدا و فرستادگانش آورده اند صدیقین و شهداء نزد پروردگارشان هستند... سپس افزود: به این ترتیب شما به خدا سوگند هم صدیقین و هم شهداء نزد پروردگارتان هستید.»
این سخن را با حدیثى از امیر مؤمنان على (ع) پایان مى دهیم: در آن هنگام که گروهى از یارانش براى فرا رسیدن وقت جهاد و شهادت در راه خدا بیتابى مى کردند، این جمله را فرمود: «و لا تستعجلوا بما لم یعجله الله لکم، فانه من مات منکم على فراشه و هو على معرفة حق ربه و حق رسوله و اهل بیته مات شهیدا: به آن چیزى که خداوند در آن عجله روا نداشته تعجیل مکنید، چرا که هر کس از شما در بستر بمیرد ولى معرفت حق پروردگار و حق پیامبر (ص) و اهل بیتش را داشته باشد، شهید مرده است.»

منـابـع

محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 4 صفحه 239

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 8 صفحه 148

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏23 صفحه 355

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 275

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد