زندگی و اندیشه های الهیاتی یورگن مولتمان

فارسی 4013 نمایش |

زندگینامه

یورگن مولتمان (متولد 1926) از متألهین و الهیدانان شاخص روزگار ماست که دیدگاه های بدیعش تأثیرات مهمی بر برخی جریان های سیاسی و اجتماعی جهان جدید نهاده است. موضع اصلی در نظام الهیاتی مولتمان، موضعی آشکارا «انتقادی» است. او از سویی جریان جاری الهیات در کلیسا را به نقد می گیرد و از سویی دیگر، رویکردهای دین ستیز و دین گریز را هم به تیغ نقد می سپارد. مولتمان از اعضای کلیسای پنطیکاستی است، کلیسایی که بر مفهوم فیض و عطیه الهی تأکید فراوان می نهد و عقیده دارد که تمامی افراد می توانند حامل فیض روح القدس باشند و به واسطه این فیض توان انجام معجزات را دارند.

زندگی
یورگن مولتمان Jorgen Moltman در سال 1926 در هامبورگ آلمان زاده شد. او در یک خانواده روشنفکر غیر دینی به دنیا آمد. به همین خاطر آموزش مسیحی عمیقی ندید اما با شاعران و فیلسوفان ایده آلیسم آلمان از جمله لسینگ، گوته و نیچه آشنا شد. درآن زمان از مسیحیت و کلیسا و انجیل دور بود اما از همان جوانی همواره بر این عقیده بود که باید هر چیزی را که دیگران آموخته بودند خود کشف کند و بیاموزد و بفهمد، از همین رو الهیات برای او همواره نوعی سیر و سلوک شگفت انگیز بوده است. در 1944 زمان جنگ جهانی دوم در 18سالگی به ارتش فراخوانده شد تا بجنگد. در آن دوران اشعار گوته، فاوست، زرتشت و نیچه را به عنوان خوراک فکری همراه خود برد. شش ماه به عنوان سرباز خدمت کرد اما در 1945 در بلژیک به دست نیروهای انگلیسی اسیر شد. 3 سال در اردوگاه های جنگ در بلژیک و اسکاتلند و انگلستان اسیر بود. در اردوگاه بلژیک بود که دید چگونه زندانیان از درون افول می کنند و امیدشان را از دست می دهند و به خاطر یأس و ناامیدی، ضعیف و بیمار می شوند و می میرند.
همین سرنوشت در انتظار مولتمان هم بود اما او نجات پیداکرد، با گرویدن به دین در اردوگاه اسرای جنگی در بلژیک. در آنجا یک کشیش نظامی آمریکایی، انجیلی به او داد. مطالعه انجیل چشمانش را به سوی خدا، خدایی که با قلب های شکسته است، باز کرد. او دریافت که خدا حتی در پشت سیم های خاردار حضور دارد. اما هر وقت سعی می کرد این تجربه حضور خدا را فراچنگ آورد، تجربه از او می گریخت. این تجربه بیان ناپذیر او را به الهیات علاقه مند کرد. پس از بازگشتش به آلمان در 1948 شروع به مطالعه منظم الهیات در دانشگاه گوتینگن کرد. مولتمان در 1952 دکترایش را در الهیات از دانشگاه گوتینگن گرفت و ازدواج کرد.
در 1964 کتاب الهیات امید را منتشر کرد. یورگن مولتمان با چاپ کتاب الهیات امید (1964- ترجمه انگلیسی 1967) جهشی خیره کننده و ناگهانی در الهیات داشت و خود را به عنوان یکی از پیشروان الهیات مسیحی تثبیت کرد. چندی بعد به سمت استادی الهیات سیستماتیک در دانشگاه توبینگن که مقام مهم و پروجهه ای بود برگزیده شد و از 1967 تا 1994 در آنجا تدریس کرد. او اکنون استاد بازنشسته و ممتاز الهیات دانشگاه توبینگن است. مولتمان از زمان ازدواجش همواره در کار الهیات از یاریهای همسرش برخوردار بوده است. بحث های دائمی با او چشمانش را به بسیاری چیزها گشود و او را از آنچه آن را «محدودیت های روانی و اجتماعی دیدگاه و داوری مردانه اش» می خواند آگاه کرد. همسرش الیزابت وندل صاحب چندین کتاب در الهیات مسیحی است و نقش فعالی در الهیات فمینیست دارد. الهیات مولتمن را با عناوین مختلفی نامیده اند نظیر الهیات امید، الهیات رستاخیز، الهیات صلیب، الهیات سیاسی و الهیات رهایی بخش. اما یک موضوع در همه نوشته هایش حضور دارد: امید به آینده، آینده ای مبتنی بر ظهور مجدد عیسی مسیح یعنی امید به حاکمیت الهی. تعلق خاطر مولتمان به پدیده امید اساسا ریشه در تجربه های شخصی او به عنوان یک زندانی جنگی دارد.

اندیشه های الهیاتی

برای مولتمان الهیات سفری اکتشافی به سرزمینی ناشناخته است، بدون هیچ نقشه و فقط با «کنجکاوی». در این معنی ورود به اندیشه های الهیاتی برای او اوصاف یک سیر و سلوک را دارد تا یک سفر ساده. این سیر الهیاتی را می توان به دو دوره تقسیم کرد:

1ـ دوره اول کار الهیاتی مولتمان
مولتمان از 1967 تا 1977 سه کتاب اساسی چاپ کرد که مهمترین آنها کتاب الهیات امید بود. او ایمان مسیحی را اساسا عبارت می داند از امید به آینده آدمیان و این جهان بر طبق وعده ای که خداوند در کتاب مقدس بیان کرده است. او در همین ارتباط به مفهوم رستاخیز و معاد شناسی توجه خاص دارد و رستاخیز مسیحی را به صورت یک نظریه فعال مبتنی بر امید عرضه می کند. او معتقد است که معادشناسی مسیحی به دگرگون کردن حال نظر دارد. از همین روست که می گوید «الهیات دان صرفا دلمشغول ارائه تفسیر متفاوتی از عالم و تاریخ و طبیعت نیست بلکه آنها را در انتظار وقوع تحول و دگرگونی عظیم الهی تغییر می دهد.» بنابراین، به عقیده مولتمان تاریخ واقعیتی است که با وعده خدا در حضور خدا سامان و بنیان پیدا می کند و انسانها به عنوان افق وعده، آن را تجربه می کنند. در این معنی، رستاخیز شناسی او در الهیات امید با رستاخیز شناسی الهیاتی سنتی مربوط به آخرت تفاوت دارد.

2ـ دوره دوم کار الهیاتی مولتمان
مولتمان در دوره دوم کار الهیاتیش که از 1978 آغاز می شود هدفش این است که با در نظر گرفتن متن و روابط و نسبت های میان مفاهیم و آموزه های مهم الهیات مسیحی سلسله ای از نگرش های سیستماتیک نسبت به الهیات عرضه کند. مهمترین جهت گیری او در دوره دوم، اتخاذ دیدگاهی جامع نسبت به طبیعت و تمرکز بر طبیعت و تجربه است. مولتمان می کوشد به کمک دیدگاه خاصش در هرمنوتیک بر تعارض میان تفاسیر الهیاتی و انسان شناسانه متون مقدس غلبه کند و به تعبیر خود، آموزه مسیحی مربوط به خدا را از محدوده متافیزیک قدیم جوهر محور و متافیزیک جدید مبتنی بر انفسی بودن متعالی رها سازد. بسیاری از اندیشه های او در این حوزه مختص به مسیح شناسی و مفهوم خدا در الهیات مسیحی است.

اهمیت اخلاقی و الهیاتی آموزه خدا

مولتمان بر اهمیت اخلاقی و الهیاتی آموزه خدا در دیدگاهش راجع به رستاخیز و معاد شناسی تأکید می ورزد. او می کوشد با استمداد از خدای زنده ای که در عالمی زنده به ما عنایت و توجه دارد، انسان و طبیعت را به هم پیوند دهد. این بدین دلیل است که برای او پرسش از خلقت و ارتباط آن با خدا یک مسأله محوری در دنیای معاصر است. مولتمان در مورد خدا نظری را مطرح می کند که بین وحدت وجود و خدایی که کاملا جدای از خلقت است قرار دارد. یکی از آخرین آثار او ظهور یا فرا رسیدن خدا نام دارد که بحثی است در معاد و رستاخیز شناسی. به عقیده مولتمان رستاخیز شناسی درباره چیزی مربوط به آخرالزمان و پایان جهان نیست بلکه درباره «آغازهای نو» است، درباره ظهور و تجلی خدا. او در این اثر می کوشد بین دیدگاههایی که سنتا از هم واگرایی دارند جمع کند و وقوع رستاخیز را در همه عرصه های هستی عالم و وجود آدمی تبیین نماید.

دفاع از آموزه های قدیمی

مولتمان عقیده دارد که هرگز به الهیات به عنوان دفاعی از آموزه های قدیمی یا جزمیات رسمی نپرداخته است. به عبارت دیگر شیوه او در تفکر شیوه ای تجربی است، سیر و سلوکی است در اندیشه ها و عقاید. به علاوه او بر دیالوگ و گفتگو تأکید می کند. بنابراین رهیافت الهیاتی او به حقیقت خدا مبتنی بر منطق گفتگو است. این از آن روست که مولتمان معتقد است حقیقت را باید بیشتر در دیالوگ و گفتگوی جدی یافت تا در نظامهای الهیاتی و جزمیات متعارف. لذا برای او الهیات یک کار مشترک است و الهیات دانان به جامعه واحد و مشترکی تعلق دارند. به همین خاطر مولتمان همواره سرگرم دیالوگ با کاتولیک ها و مسیحیان ارتدوکس و یهودیان بوده است.

الهیات حاکمیت خدا
برای مولتمان چنانکه گفته شد، الهیات تخیل حاکمیت خدا در جهان و تخیل جهان در پرتو حاکمیت و ملکوت خداوند است. از این رو می توان الهیات او را الهیات حاکمیت خدا خواند. به یک معنی او یکی از مبدعان و پیشگامان الهیات مسیحی در جهان معاصر است. اگرچه بسیاری از اندیشه های او مربوط به عقاید خاص مسیحی درباره مسیح و تثلیث و رنج و کلیساست اما رهیافت کلی او در الهیات که ناظر به مفاهیمی همچون امید و انتظار و رستاخیز و آغازهای نو است و تجربه و سلوک فکری و دیالوگ و همپرسی را محور روش خود قرار می دهد می تواند برای الهیات دانان و اندیشمندان سایر ادیان نیز الهام بخش باشد. این نکته که او الهیات را نگرشی بسته و تفسیرکننده صرفا امور واقع در گذشته و حال نمی داند و بر برخی از مقولات دین از جمله معاد و رستاخیز شناسی و حاکمیت الهی در زمین تأکید و توجه ویژه دارد برای علاقه مندان به بسط و گسترش نظام یا نگرش الهیاتی ناظر به «آینده»، تأمل برانگیز است.

منـابـع

یورگن مولتمان- مقاله رستگارى در سایه الهیات امید- مترجم عابد کانور- روزنامه ایران

باشگاه اندیشه- مقاله یورگن مولتمان

فیلیپ استراترن- مقاله الهیات امید- مترجم مسعود فریامنش- باشگاه اندیشه

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها