نور و روشنایی از نعمتهای معنوی بهشت
فارسی 2943 نمایش |مسیر آنها به سوى بهشت روشن و نورانی است
پاداش ها خداوندى و مزدى که او مى دهد منحصر به دنیا نیست، بلکه پاداش آخرت بزرگتر و شاملتر از پاداش دنیوى است. خداوند خطاب به رسول (ص) نموده جریان ورود اهل ایمان و پیروان مکتب قرآن را اعلام مى نماید که نور ایمان و صفاى روح آنان به ظهور خواهد رسید و صحنه قیامت و محشر را بدین منوال خواهند گذرانید و به مقاماتى که براى هر یک در نظر گرفته و آماده شده روانه و متوجه خواهند شد: «یوم ترى المؤمنین و المؤمنات یسعى نورهم بین أیدیهم و بأیمانهم بشرئکم الیوم جنات تجرى من تحتها الأنهار خالدین فیها ذالک هو الفوز العظیم؛ روزى که مردان و زنان مؤمن را مى بینى که نورشان پیشاپیش آنها و به جانب راستشان شتابان مى رود، [به آنها گفته مى شود:] مژده ى شما امروز باغ هایى است که از پاى درختانش نهرها جارى است، [و] در آنها جاویدانید. این همان کامیابى بزرگ است.» (حدید/ 12)
گرچه مخاطب در اینجا پیامبر (ص) است، ولى مسلما دیگران هم این صحنه را مى بینند، ولى چون شناسایى مؤمنان براى پیامبر (ص) لازم است تا آنها را مورد تفقد بیشترى قرار دهد با این نشانه آنها را به خوبى مى شناسد. گرچه مفسران در مورد این "نور" احتمالات متعددى داده اند ولى روشن است که منظور از آن تجسم نور ایمان است، چون تعبیر به "نورهم" (نور مردان و زنان با ایمان) شده است، و جاى تعجب نیست، چرا که در آن روز عقائد و اعمال انسانها تجسم مى یابد، ایمان که همان نور هدایت است به صورت روشنایى و نور ظاهرى مجسم مى گردد، و کفر که تاریکى مطلق است، به صورت ظلمت ظاهرى مجسم مى گردد. و لذا در آیه 8 سوره تحریم مى خوانیم «یوم لا یخزی الله النبی و الذین آمنوا معه نورهم یسعى بین أیدیهم؛ در آن روز که خداوند پیامبر خود و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار نمى کند، نورشان پیش روى آنها حرکت مى کند.» در آیات دیگر قرآن نیز آمده است که خداوند مؤمنان را از ظلمت به سوى نور هدایت مى کند.
تعبیر به "یسعى" (از ماده سعى به معنى حرکت سریع) دلیل بر این است که خود مؤمنان نیز با سرعت راه محشر را به سوى بهشت و کانون سعادت جاویدان مى پیمایند، چرا که حرکت سریع نور آنها جدا از حرکت سریع خودشان نیست. قابل توجه اینکه تنها سخن از دو نور در میان آمده (نورى که پیشاپیش روى مؤمنان در حرکت است و نورى که از طرف راست) این تعبیر ممکن است اشاره به دو گروه مختلف از مؤمنان باشد، "گروه مقربان" که صورتى نورانى دارند و نورشان پیشاپیش آنها حرکت مى کند، و "اصحاب الیمین" که نور آنها در سمت راستشان است، چرا که نامه اعمالشان به دست راست آنها داده مى شود، و نور از آن برمى خیزد، این احتمال نیز وجود دارد که هر دو اشاره به یک گروه است و نور یمین کنایه از نورى است که از اعمال نیک آنها برمى خیزد و تمام اطراف آنها را روشن مى سازد. به هر حال این نور راهنماى آنها به سوى بهشت برین است، و در پرتو آن راه بهشت را به سرعت مى پیمایند. از سوى دیگر بدون شک این نور الهى چون از ایمان و عمل صالح برمى خیزد با تفاوت مراتب ایمان و عمل صالح مردم متفاوت است، آنها که ایمانى قوى تر دارند نورشان فاصله زیادى را روشن مى سازد، و آنها که مرتبه ضعیف ترى دارند از نور کمترى برخوردارند، تا آنجا که نور بعضى تنها نوک انگشتان پاى آنها را روشن مى سازد!، چنان که در تفسیر على بن ابراهیم ذیل آیه مورد بحث اشاره شده است که: «یقسم النور بین الناس یوم القیامة على قدر ایمانهم؛ نور در میان مردم در روز قیامت به اندازه ایمانشان تقسیم مى شود.»
دست راستى که همواره تا آخرین رمق در راه خدا انفاق کرده تا آنجا که نامه اعمال و کارنامه آنان که به دست راستشان مى دهند به صورت نور و مژده بهشت در مى آید. نور همان تجلى واقعى کارهاى نیک (و اعمال صالح) و رهنمودى است که آن را از آیات رسالت که بر پیامبران نازل شده پیروى کرده اند، و امامتى صالح که آن را اختیار کردند و بدان سر سپردند و از بصیرتها و روشن بینیهایش پیروى کردند.
امام باقر (ع) در تفسیر این آیه گفت: «در روز قیامت امامان مؤمنان پیشاپیش و در سمت راست آنان حرکت مى کنند تا آنان را به جایگاههاى اهل بهشت در آرند.» و این سخن غرابتى ندارد زیرا پروردگار ما پیامبر خود را به نور و چراغ نور افشان توصیف و تشبیه مى کند و گوید: «یا أیها النبی إنا أرسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا* و داعیا إلى الله بإذنه و سراجا منیرا؛ اى پیامبر، ما تو را به رسالت فرستادیم تا بر مردم گواه و براى آنان مژده رسان و بیم دهنده باشى. و دعوت کننده آنان به اذن خدا به سوى او و چراغ فروزان باشى.» (احزاب/ 45- 46) این نور در دنیا وجود دارد، اما انسان آن را با چشم ظاهر نمى بیند بلکه بینا دل با چشم جان آن را مى بیند و در آخرت خداوند این نور را آشکار مى کند. ما از اندیشیدن در این عبارت و بیان که گوید «نورشان پیشاپیش و به دست راست آنان حرکت مى کند» بدین نکته راه مى بریم که مؤمن را کافى نیست به نورى که از خارج راه او را روشن مى سازد بسنده کند، بلکه باید در دست او خود نورى باشد و روشندلى و بصیرتى داشته باشد که در زمان مناسب از آن بهره جوید. از دقایق و ظرایف تعبیر در اینجا گفته خداوند در به کار بردن کلمه «مؤمنات: زنان مؤمن» است، بدون آن که به «مؤمنان: مردان مؤمن» که زبان متداول قرآن است و شامل هر دو جنس (مرد و زن) مى شود اکتفاء کند، و این روست که زنان نپندارند انفاق و جهاد در راه خدا تنها از وظایف مردان است. هرگز ... زنان نیز به اندازه توان خود مکلفند، و این خطاست که زن تنها به آنچه ولى یا خویشاوندان او ادا مى کنند اعتماد و بسنده کند، پس هر کس ملزم به سعى و کردار خویش است و نور و پاداش خود را به روز قیامت دارد. آن گاه که به سوى بهشت مى روند و از صراط مى گذرند از جانب خداوند به وسیله فرشتگان به آنان مژده مى رسد. و چه مژده اى است آن؟! مژده اى به راستى بزرگ. اینجاست که به احترام آنها این ندا از فرشتگان برمى خیزد: «بشراکم الیوم جنات تجری من تحتها الأنهار؛ بشارت باد بر شما امروز، به باغهایى از بهشت که نهرها زیر درختانش جارى است.» «خالدین فیها ذلک هو الفوز العظیم؛ جاودانه در آن خواهید ماند، و این پیروزى و رستگارى بزرگى است.» (حدید/ 12)
با توجه به این که فیوضاتى که اهل ایمان را شامل مى شود و نور ایمان و صفاى روان آنان آشکار شده در اثر وساطت رسول (ص) است که به هر یک از اهل ایمان موهبت خواهد شد و نیز در اثر نیروى تقوى و التزام به اداء وظایف الهى است و از جمله شرکت و حضور در صحنه جنگ و انفاق و تأمین هزینه جنگجویان و مصاحبت و ملازمت با رسول (ص) است که سیرت این اعمال در عالم قیامت نور ایمان و صفاى نیروى تقوى و التزام به همراهى با رسول (ص) در صحنه هاى جنگ است و لازم اطاعت و انقیاد رسول (ص) نورانیت روح و صفاى روان است که مفارقت از رسول ننمایند و سیرت اعمال صالح آنان و ملازمت و صحابت رسول (ص) سبب ظهور نورانیت و صفاى روح خواهد بود. اهل ایمان و تقوى به سوى بهشت جوار رحمت و دار کرامت سوق داده و ترغیب مى شوند و در اثر نورانیت ذاتى که دارند هنگام ورود فرشتگان به آنان سلام و درود گویند و سلام از جانب کبریائى مبنى بر اعلام و مژده سلامت و ایمن بودن از هرگونه ناگوارى است و سبب سرور دائم خواهد بود.
نور کامل
«یدخلکم جنات تجرى من تحتها الأنهار یوم لا یخزى الله النبى و الذین ءامنوا معه نورهم یسعى بین أیدیهم و بأیمانهم یقولون ربنا أتمم لنا نورنا و اغفر لنا إنک على کل شىء قدیر؛ شما را به بهشت هایى که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است درآورد، در آن روزى که خدا پیامبر و کسانى که با او ایمان آورده اند، خوار نمى کند، نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راستشان شتابان حرکت مى کند، مى گویند پروردگارا! نور ما را براى ما کامل کن و ما را بیامرز که تو بر هر کارى توانایى.» (تحریم/ 8) راغب مى گوید: وقتى درباره کسى گفته مى شود: "خزى الرجل"، که دچار انکسار شده باشد، یا انکسار از ناحیه خودش و یا از ناحیه دیگران، انکسارى که از ناحیه خود شخص به او دست مى دهد، همان حیاى مفرط و برون از حد اعتدال است، که مصدرش "خزایت" مى آید، و انکسارى که از ناحیه دیگران به او مى رسد، که نوعى خوار شمردن هم نامیده مى شود، مصدرش "خزى" است و اما "اخزاء" هم از "خزایت" مى آید و هم از "خزى"، آن گاه مى گوید: نظیر این مطلب که درباره کلمه ى "خزى" گفتیم، در دو کلمه "ذل" و "هان" مى آید، ذلت و هوانى که خود آدمى در نفس خود ایجاد مى کند، و فضیلتى پسندیده است، مصدرش "هون" به فتحه ها، و "ذل" به فتحه ذال است، و ذلت و هوانى که از ناحیه غیر به انسان مى رسد، و یکى از رذائل اخلاقى است، مصدرش "هون" به ضمه هاء و "ذل" به ضمه ذال است. بنابراین، کلمه "یوم" در آیه شریفه ظرف است براى مطالب قبل. و معناى آیه این است که به سوى خدا توبه کنید که امید است خداى تعالى گناهان شما را بپوشاند و داخل بهشتتان کند، در روزى که خداوند شخصیت پیغمبر و مؤمنین را نمى شکند، یعنى ایشان را از کرامت محروم نمى سازد، و وعده هاى جمیلى که به آنان داده بود خلف نمى کند.
"النبی و الذین آمنوا معه" در این آیه مطلب مقید شده به مؤمنین که با پیامبرند، و اعتبار معیت و با پیامبر بودن براى این است که بفهماند صرف ایمان آوردن در دنیا کافى نیست، باید لوازم ایمان را هم داشته باشند، و آن این است که ملازم با پیامبر باشند، و او را به تمام معناى کلمه اطاعت کنند، و مخالفت و بگو مگو با وى نداشته باشند. احتمال هم دارد که جمله "الذین آمنوا" مبتدا باشد، و کلمه "معه" خبر آن، و جمله "نورهم یسعى ..." خبر دومش، و جمله "یقولون ..."، خبر سومش باشد، و معناى آیه چنین باشد: روزى که خدا پیامبر خود را خوار نمى کند، و روزى که "الذین آمنوا؛ ایمان آورندگان" با اویند، و از او جدا نمى شوند، و آن جناب هم از ایشان جدا نمى شود. و این احتمال، احتمال خوبى است، و لازمه اش این است که از خاصیت هاى سه گانه عدم خزى، سعى نور، و درخواست اتمام آن، اولى مخصوص پیامبر، و دومى و سومى مخصوص مؤمنین با او باشد، مؤید این احتمال آیه سوره حدید است که مساله به راه افتادن نور در پیش پاى طرف راست را خاص مؤمنین مى دانست، و مى فرمود: «یوم ترى المؤمنین و المؤمنات یسعى نورهم بین أیدیهم و بأیمانهم؛ (این پاداش بزرگ) در روزى است که مردان و زنان با ایمان را مى نگرى که نورشان پیش رو و در سمت راستشان به سرعت حرکت مى کند.» (حدید/ 12) احتمال هم دارد که کلمه "معه" متعلق باشد به جمله "امنوا" و جمله "نورهم یسعى ..."، اولین خبر و آن دیگرى دومین خبر براى "الذین" باشد، که بنابراین، معنا چنین مى شود: روزى که خدا پیامبرش را خوار نمى کند، و کسانى که به او ایمان آوردند، و در نتیجه با او هستند، اولا نورشان در جلو و در دست راستشان در حرکت است، و ثانیا مى گویند پروردگارا نور ما را کامل کن. "نورهم یسعى بین أیدیهم و بأیمانهم" عین این مضمون در آیه شریفه "یوم ترى المؤمنین و المؤمنات یسعى نورهم بین أیدیهم و بأیمانهم" سوره حدید آیه 12، بود. در اینجا تنها این را اضافه مى کنیم که احتمال دارد نورى که در پیش روى آنان به حرکت در مى آید نور ایمان باشد، و نور دست راستشان نور عمل باشد.
مقصود از دعاى مؤمنین در قیامت: "ربنا أتمم لنا نورنا ..."
از سیاق بر مى آید مغفرتى که مؤمنین درخواست مى کنند سبب تمامیت نور و یا حد اقل ملازم با تمامیت نور باشد، در نتیجه آیه شریفه مى رساند که مؤمنین در آن روز نور خدا را ناقص مى بینند، و چون نور آن روز ایمان و عمل صالح امروز است، معلوم مى شود نقصى در درجات ایمان و عمل خود مى بینند، و یا مى بینند که آثار گناهان در نامه اعمالشان جاى عبودیت را گرفته، و در آن نقاط عمل صالحى نوشته نشده، و آمرزش گناهان که درخواست دوم ایشان است، تنها باعث آن مى شود که گناهى در نامه نماند، ولى جاى خالى آن گناهان را چیزى پر نمى کند، لذا درخواست مى کنند، خدا نورشان را تمام کند، یعنى آن نقاط خالى را هم پر کند، و آیه شریفه «و الذین آمنوا بالله و رسله أولئک هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم لهم أجرهم و نورهم؛ کسانى که به خدا و رسولان او ایمان دارند، صدیقین و شهدایند، و نزد خدا اجر و نور صدیقین و شهداء را دارند.» (حدید/ 19) هم به این معنا اشاره دارد.
نیروى ایمان آنان لمعان و روشنائى می افکند که راه و طریق خود را به سوى بهشت مشاهده نمایند و هم چنین به کمک اعمال صالحه با کمال قدرت و اطمینان خاطر مراحل و عقبات عالم قیامت را خواهند پیمود و در اثر نقص و یا تقصیرى که درباره اداء وظایف نموده از ساحت پروردگار درخواست نمایند بار الها این نقص و قصور را صرف نظر فرما و از رحمت ما را زیاده بهره مند نما و مورد فضل و مغفرت خود قرار بده. هم چنانکه ایمان و اعمال صالحه ما و آنچه از سعادت نصیب ما فرموده اى براساس فضل است و بشر هیچگونه حق و استحقاقى ندارد جز آنچه را به فضل خود درباره او موهبت فرمائى ایمان و صورت اعتقادى و نیروى تقوى صورت عقیده و روح که به موهبت و فضل پروردگار است هم چنین هر یک از اعمال صالحه و اداء وظایف به حول و قوه اى است که موهبت فرموده و براى اعمال صالحه نیز اجر و ثواب مقرر فرموده و از هیچ یک از عقیده قلبى و اعمال جوارحى نفعى براى ساحت کبریائى نخواهد داشت. بر این اساس نقص و تقصیر که لازم بشرى است آن را نیز صرف نظر فرما و از مؤاخذه آنها عفو و صرف نظر نما و مورد تفضل و احسان قرار بده.
در حدیث است بعض مؤمنان نور ایمان آنان دورتر از عدن است و بعض دیگر نور او از قدم خود تجاوز نخواهد نمود. و نور و نیروى ایمان دانشجویان مکتب قرآن که از نور و هدایت پیشوایان اخذ نموده و اقتباس شده پرتوى از اشعه انوار قدسیه رسول (ص) و اوصیاء (ع) و هم چنین از پیروى مکتب قرآن که رسول (ص) مقرر فرموده است و از نظر اینکه اهل ایمان داراى درجات به شماره افراد خواهد بود مراتب متوسط آنان از نظر نقصى که در ایمان و یا در اداء وظایف داشته اند. این چنین درخواستى از پروردگار مى نمایند و شاهد آن است که جمله (نورهم یسعى) خبر براى موصول (و الذین آمنوا معه) می باشد سعى و فیضان نور میان دو دست و ایمان ذکر شده به جهت اینکه سعادتمندان صحایف آنان از ایدى و از ایمان دسترس آنان گذارده مى شود که نشانه قدرت است و بیگانگان از شمال و وراء ظهور آنان و شاهد عجز است.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 19 صفحه 273 و 563
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 16 صفحه 174 و 461
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 23 صفحه 328
سيد محمدتقي مدرسي- تفسیر هدایت- جلد 15 صفحه 46
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها