فرزدق

فارسی 5010 نمایش |

شاعر برجسته و مشهور عرب در قرن اول هجری قمری!
نامش، همام: «کنیه اش، ابوفراس» و به «فرزدق» (فرزدق در لغت به معنای پاره ای از آرد خمیر کرده و گرده نان و ریزه هر چیز گویند. بعضی گویند: به جهت کوتاهی قد، او را تشبیه به ریزه نان کرده و فرزدق می گفتند.) معروف بود!
پدرش: غالب بن صعصعه، از بزرگان قبیله «بنی تمیم» و به جلالت و بزرگواری شهرت داشت و فرزدق، همواره یاد او را گرامی و عزیز می داشت، تا جائی که هر کس به قبر پدرش پناه می برد و هر حاجتی که داشت، فرزدق آن را برآورده می کرد.
مادر پدرش: لیلی بنت حابس.
پدر پدرش: صعصعة بن ناجیه بن عقال تمیمی که اولین نفر از اجداد فرزدق بود که اسلام آورد و در حاهلیت، بسیار عظیم القدر بود، چند نفر موؤده (موؤده، فرزندی را گویند که مادر، پدر او، از ترس فقر و گرسنگی زنده به گورش کنند) را خرید و آزاد کرد. برخی گویند که او 360 دختر را هر یک به 2 شتر ماده و 1 شتر نر خرید. عامه و ابن عبدالبر در کتاب «استیعاب»، او را از صحابه ذکر کرده است.
همسرش: دخترعموی او، نوار بنت اعین بن صیعه بن عقال که ماجرایی در ازدواج با فرزدق دارد و آخرالامر او را طلاق داده و بعد پشیمان شد. برای اطلاع به وفیات الاعیان ج 3 ص 413 مراجعه شود.
فرزندانش: لبطه، سبطه، حبطه، رکضه، زمعه و برخی کلطه و جلطه یا خلطه را اضافه کرده اند و گویند پسر نداشت.
او از قبیله «بنی تمیم» و در قرن اول هجری قمری در «یمامه» عربستان به دنیا آمد، و امام علی (ع) را درک کرده است. از شعراء و بزرگان زمان خویش و معاصر با «جریر» شاعر بود. داستان «مهاجاة» او با جریر در ادب عرب بسیار معروف است.
اشعارش در زمینه های «فخر» و «هجاء»، در ادبیات عرب از مشهورترین شعرهاست.
در وصف او گفته شده: «اگر نبود فرزدق، یک سوم لغت عرب از بین می رفت.»
اشعار بسیاری در مدح خلفای اموی و نیز در ذم آنها سروده و اشعار بسیار زیبایی نیز در مدح آل پیامبر (ص) که مشهورترین آنها درباره حضرت سجاد امام زین العابدین (ع) است. برخی مورخین معتقدند که با اینکه فرزدق، مدایح خلفای بنی امیه را زیاد گفته، اما در درون خود، همواره ارادتی خاص و دلبستگی به خاندان علی بن ابیطالب (ع) داشته است (مصاحب فارسی). سروده هایش را به زهیر بن ابی سلمی، شاعر مشهور عصر جاهلیت تشبیه کرده و می گویند: «هر دو از طبقه اول شعرای عرب هستند. زهیر در جاهلیت و او در اسلام.»
همیشه هنگام خواندن اشعارش در محضر خلفاء از ایستادن امتناع می کرد و نشسته شعر می خواند. اخبار فرزدق در دوران زندگیش بسیار زیاد است. چه برخوردهایی که با خلفاء اموی و عاملین آنها چون حجاج بن یوسف ثقفی داشته و چه داستانهای دیگری که پیش آمده. از جمله: هنگامی که مروان (خلیفه اموی)، او را از مدینه اخراج کرد، به حضور امام حسین بن علی (ع) رسید. حضرت 400 دینار به او بخشید. به حضرت عرض کردند: «او شاعر فاسق و بدگویی است.» حضرت فرمود: «بهترین مال آنست که آبروی تو را حفظ کند.» (کتاب مناقب آل ابی طالب ج 4 و بحارالانوار) اما دو واقعه در زندگیش بسیار حائز اهمیت است.

ملاقات او با امام حسین (ع) در راه مکه
مشروح این ملاقات، از مرحوم شیخ مفید از قول فرزدق می باشد. آن زمان شاعری جوان بود و می خواست که امام (ع) را از رفتن به عراق منصرف کند. فرزدق می گوید: «سال 60 هجری قمری با مادرم عازم مکه و انجام مراسم حج بودم، هنگامی که به منزلگاه «صفاح» (بعضی گفته اند منزلگاه شقوق، برخی ذات عرق و بعضی زباله) (نام کوههایی میان مکه و طائف و جایی است میان حنین و منطقه حرم) رسیدم و داخل محدوده حرم شدم و افسار شتر مادرم را به دست گرفته و می کشیدم، کاروانی دیدم با سلاح تمام ساخته که از مکه بیرون آمده، پرسیدم: این کاروان از کیست؟ گفتند: قافله حسین بن علی (ع) که از مکه به سوی عراق در حرکت است، نزدیک رفته به حضورش شتافتم و پس از سلام و تعارفات عرضه داشتم: یابن رسول الله، پدر و ماردم به فدای تو! انگیزه ات در این عجله و خارج شدن از مکه قبل از انجام مراسم حج چیست؟ امام فرمود: اگر عجله نمی کردم، گرفتارم می نمودند. فرزدق می گوید: امام از من پرسید تو کیستی؟ عرض کردم مردی از ملت عرب! تو را به خدا بیش از این از من مپرس!
به خدا سوگند، امام در شناسایی من به همین اندازه بسنده کرد و در این مورد هیچ سؤال دیگری ننمود. فرمود: از آن مردم که بازگذاشته ای چه خبر داری؟ یعنی نظر مردم (عراق) نسبت به اوضاع چگونه است؟ گفتم: خبر را از خبره اش می پرسی! دلهای مردم با شما و شمشیرهایشان بر علیه شما! و مقدرات در دست خداست که هر طور بخواهد انجام می دهد. امام در جواب من فرمود: درست گفتی، کارها همه در دست خداست و او هر روز فرمان تازه ای دارد که اگر قضای او بر طبق مراد باشد در مقابل نعمت های خداوند سپاسگزاریم و در ادای شکر هم، توفیق از او خواهیم.
و اگر قضا میان ما و خواسته هایمان حائل گردد کاری منکر نکرده ایم آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت می کند، از مسیر صحیح خارج نشده است و اگر به مقصود نرسد، ملامتش نکنند.
وقتی سخن امام (ع) به اینجا رسید گفتم: بلی گفتار شما درست است. خیر پیش! خداوند امید تو را سهل گرداند و از هر چه می ترسی، تو را نگاه دارد.
آنگاه مسائلی درباره حج و مناسک و نذر، از آن حضرت سئوال کردم و امام بعد از پاسخ، مرکب خود را حرکت داد و خداحافظی نموده و از یکدیگر جدا شدیم.»

داستان آمدن حضرت علی بن الحسین امام چهارم (ع) به مسجدالحرام
دیگر سالی فرزدق به حج رفت و آن زمان گویا هفتاد ساله بود! و یکی از پسران عبدالملک بن مروان که بیشتر مورخین نام او را «هشام» و برخی «ولید» گفته اند نیز به حج رفت و گروهی از بزرگان شام همراه او بودند، در موقع طواف خانه خدا به خاطر انبوه مردم نتوانست دست خود را به «حجرالاسود» برساند، برای او منبری نهادند و بر آن نشست و همگان را نظاره می کرد. در این هنگام امام علی بن الحسین (ع)، در حالی که ردا و ازاری پوشیده و بسیار خوشبو و خاشع بود به طواف آمد، چون نزدیک رکن رسید، مردم به کناری رفتند تا او به آسانی دست بر رکن ساید. این هیبت و حرمت، شامیان را شگفت زده کرد. از هشام پرسیدند «این مرد کیست؟» هشام گفت: «نمی دانم.» فرزدق که آنجا بود گفت: «اما من او را می شناسم.» و فالبداهه قصیده ای در ستایش و مدح آن امام بزرگ سرود، قصیده اینگونه شروع می شود.
هذا الذی یعرف البطحاء و طاته *** و البیت یعرفه والحل و الحرم الی آخر
او کسی است که بطحاء جای پایش را شناسد. و حرم و بیرون حرم به او آشناست.
اشعار چندین بیت دارد. (برای اطلاع به کتب مربوطه مراجعه شود). با سرودن این اشعار، هشام به خشم آمد و فرزدق را به زندان انداخت و برخی گفته اند که او را تبعید کرد. حضرت علی بن الحسین (ع)، دوازده هزار درهم برای او صله فرستاد. فرزدق آن را برگرداند و گفت: «من برای رضای خدا آن را سرودم.» اما حضرت سجاد (ع) فرمود: «ما اهل بیت چیزی را که بخشیدیم، پس نمی گیریم.» و فرزدق آن هدیه را پذیرفت.
یکی از مورخین به نام یافعی متوفای سال 768 هـ.ق می گوید: «به فرزدق، مکرمتی نسبت داده اند که در آخرت برای او امید رحمت می رود و آن همین سروده است.»
البته در مورد ابیات این قصیده، اختلاف نظر است. شمار این ابیات را برخی (البیان و التبیین، زندگانی علی بن الحسین ص 128) 2 بیت گفته و غالب مورخین از 26 تا چهل و یک بیت گفته اند.
آنچه که مسلم است اینکه:اشعاری را فرزدق کنار مسجدالحرام برای ستایش علی بن الحسین (ع) سروده اما اینکه در طول ششصد سال که از آن تاریخ گذشته، ابیاتی را شعرای دیگر اضافه کرده یا تمام 41 بیت، به نام فرزدق ثبت شده است، بسیار سخت و دشوار است قضاوت بر آن!!
فرزدق، دیوان مشهوری دارد که بارها چاپ شده است. از جمله در پاریس (1875- 1870) وی سالها پس از واقعه کربلا (عاشورا)، زنده بود و نقل شده که به خانه حضرت سکینه دختر امام حسین (ع) می رفت و برای اشعارش از او صله می گرفت. (فرهنگ عاشورا محدثی) سال 110 هـ.ق، حدود صد سالگی در بادیه بصره از دنیا رفت.

منـابـع

گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم- موسوعة الامام الحسین به نقل از بیشتر منابع تاریخی

سیدجعفر شهیدی- زندگانی علی بن الحسین علیه السلام

ابن خلکان- وفیات الاعیان- جلد 3

جواد محدثی- فرهنگ عاشورا

سخنان حسین بن علی علیه السلام جامعه مدرسین قم

دائرة المعارف فارسی مصاحب

حاج شیخ عباس قمی- نفس المهموم

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها