اثرات مهم جو زمین در قرآن

فارسی 4276 نمایش |

در آیه 32 سوره انبیاء می خوانیم: «و جعلنا السماء سقفا محفوظا و هم عن ءایاتها معرضون‏؛ ما آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم ولی آنها از آیات آن روی گردانند.»
مفسران پیشین در اینکه چگونه آسمان سقف محفوظی است، نظرهای متفاوتی داده اند، گاه می گفتند، محفوظ از نفوذ شیاطین است، یا محفوظ از سقوط بر زمین، یا محفوظ از ویرانی با گذشت زمان است.
این تفسیرهای مبهم به خاطر این بود که آسمان در آن زمان دقیقا برای بشر شناخته شده نبود، و هنگامی که هیات جدید به وجود آمد و ثابت شد کرات همگی در فضای بیکران شناورند، و اصولا سقفی وجود ندارد، مفهوم این آیه برای بعضی از مفسران جدید پیچیده تر شد، تا آنجا که بعضی گفتند منظور این است آسمان همانند سقف محفوظی است که از هرگونه اختلال در نظام آفرینش جلوگیری می کند، و به این ترتیب سقف معنی مجازی به خود گرفت و به صورت تشبیه و کنایه درآمد.
ولی علم و دانش بشری همچنان به پیشرفت خود ادامه داد و با آگاهیهای تازه ای که دانشمندان از مجموعه جو زمین دریافتند، مفهوم آیه، بسیار روشنتر گردید و معلوم شد واقعا در اینجا سقف محفوظی وجود دارد، سقف به معنی حقیقیش، و محفوظ به معنی واقعی آن. توضیح اینکه قشر عظیمی از هوا گرداگرد زمین را فرا گرفته که آن را «جو زمین» می نامند و ضخامت آن به صدها کیلومتر می رسد، این قشر ظاهرا لطیف که از هوا و بعضی گازهای دیگر تشکیل شده و به خاطر ضخامتی که دارد به قدری محکم و پرمقاومت است که به گفته بعضی از دانشمندان مقاومتی در حد یک سقف فولادین به ضخامت ده متر دارد، و این سقف محکم کره زمین را از انواع خطرات حفظ می کند.
از یک سو جلو بمباران شبانه روزی سنگهای «شهاب» را که با سرعت سرسام آوری به سوی زمین جذب می شوند و به هرجا بخورند بسیار خطرناک است می گیرد، اهمیت این مساله با توجه به اینکه دانشمندان می گویند در هر شبانه روز میلیونها از این شهابها به سوی زمین می آیند روشنتر می گردد، این سنگها بر اثر سرعتی که دارند وقتی با مقاومت جو زمین روبرو می شوند داغ و سوزان و مشتعل شده و مبدل به خاکستر می گردند، خاکستری که آرام روی زمین می نشیند و گهگاه بعضی از این سنگها به قدری بزرگ است که از جو زمین (بعد از آنکه قسمتی از آن سوخت) عبور کرده، به نقطه ای از کره زمین اصابت می کنند و ویرانیهای مهیبی به بار می آورند که نمونه هایی از آن در تاریخ ثبت شده است، گویی هشداری برای افراد غافلند که اگر خدا این سقف محفوظ را نیافریده بود همه شما شبانه روز در معرض این بمباران خطرناک بودید، و در زندگی شما آرامشی وجود نداشت.
از سوی دیگر می دانیم دائما از خورشید اشعه ای به نام اشعه ماوراء بنفش (همان اشعه ای که به هنگام تجزیه نور در بالای رنگ بنفش قرار دارد و با چشم ما قابل مشاهده نیست) پخش می شود، که مقدار کم آن نه تنها زیان آور نیست بلکه بسیار مفید و سودمند است، مخصوصا تاثیر عمیقی در کشتن میکربها دارد، ولی اگر زیاد باشد، بدن را می سوزاند بی آنکه انسان احساس حرارت کند. حال اگر این «سقف محفوظ» یعنی «جو زمین» وجود نداشت هیچ انسانی حتی یک لحظه نمی توانست در مقابل نور آفتاب مقاومت کند.
از سوی سوم پرتوهای مرگباری به نام اشعه کیهانی از ماورای منظومه شمسی به سوی زمین روان است، و بخشی از جو زمین که «لایه اوزن» نام دارد، مانع نفوذ این اشعه مرگبار است و همچون سقف محفوظی، در برابر آن مقاومت می کند.
اخیرا نگرانیهای زیادی برای دانشمندان بر اثر سوراخ شدن لایه اوزن به خاطر گازهای زیانبخشی که از پاره ای از ماشینها در هوا متصاعد می شود و به آن آسیب می رساند پیدا شده است. این نگرانیها به قدری جدی است که دولتمردان و دانشمندان جهان به فکر تنظیم مقررات بین المللی برای جلوگیری از این آسیبها افتاده اند.
این تا جایی است که ما امروز درباره آثار عجیب این «سقف محفوظ» یعنی قشر عظیم هوا می دانیم و ممکن است در آینده حقایق بیشتر و مهمتری در این زمینه کشف شود.
دراینجا ممکن است این سوال مطرح شود، که آیا می توان جو زمین را آسمان نامید و واژه «سماء»، درباره آن صادق است؟ آیا «سماء» به معنی کرات آسمانی و منظومه ها و کهکشانها نیست؟
در پاسخ این سوال می گوییم: اتفاقا قرآن مجید کرارا این واژه را بر منطقه «جو زمین» اطلاق کرده است، از جمله در آیه 22 سوره بقره می خوانیم: «و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم؛ و از آسمان آبی فرو فرستاد، و با آن از انواع میوه ها روزی برای شما فراهم کرد.»
در آیه 79 سوره نحل نیز نمونه روشن دیگری در این معنی دیده می شود می فرماید: «الم یروا الی الطیر مسخرات فی جو السماء؛ آیا به پرندگانی که در جو آسمان، تسخیر شده (و بر پهنه آسمانها پرواز می کنند بی آنکه سقوط کنند) نظر نیفکندند؟»

فشـار جـو
در آیه 125 سوره انعام می خوانیم: «فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فی السماء کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لایومنون؛ هر کس را خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای اسلام وسعت می بخشد، و آن کس را که بخواهد (به خاطر اعمالش) گمراه سازد سینه اش را آنچنان تنگ می کند که گوئی می خواهد در آسمان بالا رود، این چنین، خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نیاورده اند قرار می دهد.»

چه رابطه ای در میان صعود به آسمان و تنگی سینه است؟
با توجه به اکتشافات اخیر، آیه فوق تفسیری دارد که از هر جهت مناسب است، توضیح اینکه امروز ثابت شده که هوای اطراف کره زمین، در نقاط مجاور سطح زمین، کاملا فشرده و برای تنفس انسان مناسب است، زیرا اکسیژن کافی دارد و هر قدر از سطح زمین دور شویم، هوا رقیقتر می شود به طوری که مثلا در ده کیلومتری بالای زمین، تنفس کردن بدون ماسک اکسیژن، برای انسان بسیار مشکل است، و حالت تنگی نفس فوق العاده ای به او دست می دهد، و هر چه بالاتر رود این تنگی نفس بیشتر می شود، و به جایی می رسد که بر اثر کمبود اکسیژن بیهوش می گردد، بنابراین رابطه نزدیکی در میان تنگی سینه و صعود به آسمان وجود دارد، و این حقیقتی است که در آن روز بر هیچ کس روشن نبود (درست است که هنگام بالا رفتن از کوه، گاه انسان گرفتار تنگی نفس می شود و این معنی از قدیم الایام واضح بوده ولی این به خاطر فعالیت شدید بدنی است و لذا در جاده صاف به هنگام دویدن نیز این حالت دست می دهد قرآن می گوید: تنگی سینه به خاطر صعود به آسمان پیدا می شود، نه به خاطر فعالیت شدید بدن) ولی امروز بر همه ما واضح است و بارها هنگام سوار شدن هواپیما، این سخن را از مهمانداران هواپیما شنیده ایم که هوای داخل هواپیما با سیستم خاصی تنظیم می شود، و اگر اختلالی درآن رخ دهد باید از ماسک اکسیژن استفاده کرد تا هواپیما به سرعت خود را به طبقات پایین جو که فشرده تر است برساند.
ضمنا رابطه این معنی با تفسیر آیه، روشن است، و در واقع از قبیل تشبیه معقول به محسوس است، زیرا جمود فکری و تعصب و لجاجت و تنگ نظری گمراهان لجوج را در پذیرش اسلام، تشبیه به تنگی نفس حاصل از کمبود اکسیژن برای کسی که به آسمان صعود می کند کرده است.
این بحث را با گفتاری از مراغی در تفسیر این آیه به پایان می بریم، او می گوید: «خداوندا! منزهی تو، قرآن کریمت مساله ای را بیان کرده که سر آن را بشر نمی دانست، و هرگز به کنه آن نرسیده بود تا اینکه حدود چهارده قرن گذشت، و فن پرواز در آسمان پیشرفت نمود، و خلبانان، با تجربه های خود صدق آنچه در کتاب تو نازل شده است دریافتند و علوم طبیعی ثابت کرد که "فشارجو" در طبقات مختلف هوا، متفاوت است، و امروز معلوم شده که طبقات بالای هوا رقیقتر است، و هر قدر انسان به طبقه بالاتری برود احساس نیاز بیشتری به هوا و تنگی نفس می کند، چرا که (اکسیژن) هوا که مورد نیاز او است در آنجا کمتر است، تا آنجا که گاهی نیاز به استفاده از جهازات تنفس پیدا می کنند تا آنها را برای پرواز به آن طبقات کمک کند، و تفسیر این آیات و مانند آن در توان مفسرین گذشته نبوده چرا که از اسرار آن آگاه نبودند، و در پرتو اکتشافات جدید و پیشرفت علوم، حقیقت محتوای آنها برای ما ثابت شده است و اینجا است که می گویند دین و علم دو برادر صمیمی هستند، که از یک ریشه پرورش یافته اند، آری هر قدر علم پیشرفت کند، مسائلی را برای ما روشن می سازد که بر علماء و مفسران گذشته مخفی بوده است.»

منـابـع

ناصر مكارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 8 صفحه 174

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد