دعوت جهانی پیامبر اسلام

فارسی 4603 نمایش |

پیامبر (ص) نخست مأمور بود بستگان نزدیک خود را انذار کند، چنان که در آیه 214 سوره شعرا مى خوانیم: «و أنذر عشیرتک الأقربین؛ و خويشان نزديكت را هشدار ده.» تا هسته بندى اسلام محکم شود، و آماده گسترش گردد. سپس در مرحله دوم پیامبر مأمور شد ملت عرب را تبلیغ و انذار کند، چنان که در آیه 3 سوره فصلت آمده: «قرآنا عربیا لقوم یعلمون؛ این قرآنى است عربى براى قومى که مى فهمند و درک مى کنند.» و در آیه 44 سوره زخرف نیز آمده است: «و إنه لذکر لک و لقومک؛ این قرآن مایه تذکر تو و قوم تو است.»
هنگامى که پایه هاى اسلام در میان این قوم قوى و مستحکم شد پیامبر (ص) مأموریت گسترده ترى یافت، و مأمور انذار جهانیان شد، چنان که در آیه اول سوره فرقان مى خوانیم: «تبارک الذی نزل الفرقان على عبده لیکون للعالمین نذیرا؛ جاوید و پربرکت است خداوندى که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا همه جهانیان را انذار کند.» و آیات فراوان دیگر.
تعبیر "للعالمین" روشنگر این است که آئین اسلام جنبه جهانى دارد و مخصوص به منطقه و نژاد و قوم معینى نیست، بلکه بعضى از آن استفاده خاتمیت پیامبر (ص) کرده اند، چرا که "عالمین" نه فقط از نظر مکانى محدود نیست که از نظر زمانى هم قیدى ندارد و همه آیندگان را نیز شامل مى شود. و به خاطر همین مأموریت بود که پیامبر (ص) نامه به سران بزرگ جهان آن روز در خارج از جزیره عربستان نوشت، و کسراها و قیصرها و نجاشیها را به اسلام دعوت کرد. و نیز بر اساس همین خط و برنامه بود که پیروانش براى تبلیغ اسلام بعد از او به همه جهان گام نهادند، و تعالیم اسلام را در دنیا منتشر ساختند.
و باز می خوانیم که «و کذلک أوحینا إلیک قرآنا عربیا لتنذر أم القرى و من حولها؛ بدين گونه قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا [مردم] مكه و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى.» (شوری/ 7) کلمه ی "أم القرى" مکه مکرمه است. و مراد از انذار مکه، انذار اهل مکه است. و مراد از "من حولها" سایر نقاط جزیرة العرب است، یعنى آنهایى که در خارج مکه زندگى مى کنند. مؤید این معنا کلمه ی "عربیا" است، چون مى فرماید: بدین جهت قرآن را عربى نازل کردیم که عربى زبانها را انذار کنى.
در اینجا این سؤال پیش مى آید که اگر غرض از نازل کردن قرآن فقط انذار عرب زبانها باشد با جهانى بودن قرآن نمى سازد. جوابش این است که دعوت پیامبر اسلام همانطور که در ابتدای مقاله گذشت، در جهانى شدنش تدریجى و مرحله به مرحله بوده است.
یکى از ادله اى که مى رساند که چنین مراتبى در دعوت اسلام بوده، آیه شریفه ی «قل ما أسئلکم علیه من أجر؛ بگو مزدى بر اين [رسالت] از شما طلب نمى ‏كنم.» (ص/ 86) تا جمله «إن هو إلا ذکر للعالمین؛ اين [قرآن] جز پندى براى جهانيان نيست.» (ص/ 87) است، چون آن طورى که از سیاق سوره برمى آید خطاب در آن به کفار قریش است، مى فرماید: این قرآن هدایت و تذکر براى تمام عالمیان است و اختصاص به یک قوم و دو قوم ندارد، و چون کتابى است همگانى دیگر معنا ندارد که رسول خدا (ص) از عرب مطالبه اجر و پاداش کند.
علاوه بر اینکه در این معنا هیچ حرفى نیست که دعوت به اسلام شامل اهل کتاب و مخصوصا یهود و نصارى نیز مى شود، (چون در قرآن بارها به اهل کتاب خطابها کرده، و ایشان را به پذیرفتن دین دعوت فرموده). و نیز مسلم تاریخ است که مردمى از غیر عرب اسلام را پذیرفته اند، مانند سلمان ایرانى، و بلال حبشى، و صهیب رومى.
بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از جمله "من حولها" سائر اقوام بشریت غیر عرب است، و مؤید این احتمال آن است که از مکه تعبیر فرموده به "أم القرى " یعنى مرکز تمامى شهرهاى دنیا وگرنه مى فرمود: مکه.
این آیه شریفه به طورى که ملاحظه مى فرمایید وحى را از نظر نتیجه و هدفش معرفى مى کند، که وحى عبارت است از انذار مردم از طریق القاء الهى، و نبوت هم همین است، پس وحى القایى است الهى به غرض نبوت و انذار. 

 

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏20 صفحه 358 و جلد ‏15 صفحه 9

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏18 صفحه 21

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد