عوامل تاثیرگذار تاریخ بشر
فارسی 2899 نمایش | دانشمندان در همه اعصار، برای یافتن عامل اصیل تاریخ بشری سعی کرده اند تا کلیات و جزئیات زندگی انسانها را در قرون گذشته و حتی ما قبل تاریخ بدست آورند که تاکنون به حقیقت واحدی در این زمینه نرسیده اند. نتیجه این بررسی ها این است که: ما نباید در جستجوی عامل زیر بنای تمام جزئیات و کلیات تاریخ، وقت خودمان را بیهوده صرف کنیم، یا حداقل می توان گفت: با معلوماتی که تاکنون در دسترس داریم، چنین کاوشی به نتیجه قطعی و علمی نخواهد رسید. اگر بتوانیم را به یک ماشین تشبیه کنیم، این ماشین را نباید به عنوان مجموعه ای بسته محدود و مشخص محسوب داشت. زیرا جزئیات شئون بشری و پدیده هایی که در امتداد سرگذشت انسانی مشاهده می شود به اندازه ای متنوع و عمیق و غیر محدودند که در هیچ دوره معینی نمی توان مجموع انسان های آن دوره را به گونه ای تعریف کرد که به انسان های تمام دوره ها قابل تطبیق باشد. آن چه ما را وا میدارد تاریخ بشری را به یک ماشین تشبیه کنیم، سه موضوع است:
الف- قانون علیت در تاریخ و شئون انسان ها: چنان که هر یک از اجزاء و روابط موجود در مجموعه دستگاه ماشینی معلول علل و علل معلولاتی هستند هم چنین تمام شئون کلی و جزئی انسان ها و روابط آن ها با یکدیگر مشمول قانون قانون علیت بوده، معلول علل و علل معلولاتی خاص می باشند.
ب-نیروی محرک: دستگاه ماشینی به نیرویی نیاز دارد که حرکت کند، هم چنان که ماشین تاریخ انسانی به نیرویی احتیاج دارد آن را به حرکت درآورد.
ج-هدایت کنند: برای این که ماشین محصول معینی را ایجاد کرده یا به مقصد معینی حرکت کند، به موجود عاقلی به نام «انسان» نیازمند است. نیز راننده یا هدایت کننده ماشین تاریخ هم خود انسان می باشند. اگر بخواهیم درباره «عامل تاریخ» به یک نتیجه قانع کننده برسیم، سه موضوع مذکور را می توان به صورت دقیق و متمایز در نظر گرفت. اکنون به شرح این سه موضوع می پردازیم:
الف- قانون علیت در تاریخ وشئون انسان ها
مسلم است که در هیچ یک از شئون و رویدادهای کلی و جزئی بشری چه در حال فردی و چه در حال دسته جمعی چه در گذشته چه در آینده نمی توان حتی به نقطه ای دسترسی پیدا نمود که تصادفی بوده، علت به وجود آورنده ای (علت موجه) نداشته باشد زیرا همان گونه که گفتیم: نمی توان در حرکات و رویدادهای بشری کوچک ترین تصادفی تصور کرد، زیرا تعدد و تنوع علت ها و آشکار و مخفی بودن و با اهمیت تلقی شدن و احساس بی اهمیتی در آن ها، به اندازه ای است که ممکن است بررسی کننده را از تعیین آن ها درباره یک رویداد ناتوان بسازد. مثلا هنگامی که برخی مورخین می خواهند علت شکست ناپلئون را در جنگ با آلمان و انگلیس به فرماندهی ولینگتون (wellinrgton) و بلوخر (Blocher) تعیین کنند، پس از کاوش های لازم، وقتی نمی توانند علت واقعی را صد در صد مشخص کنند، با تمام جرات می گویند: شکست ناپلئون تنها از روی تصادف بوده است.
این گونه بررسی های ساده لوحانه که تنها به ملاحظات سطحی ومعمولی تکیه می کند، تاریخ انسانی را از قابلیت مطالعه در می سازد. شکست تصادفی ناپلئون چه معنایی دارد؟! قانون علیت سوگند نخورده است. به شکل نموده های معمولی برای ما آشکار شود. آیا در آن شب که یک قطعه ابر سیاه بر فراز دره واترالو قطرات سیل آسای خود را مانند اشک های سرد بر انقراض جولان های ناپلئون سرازیر نمود، معلول علل طبیعی بوده، به طوری که اگر با وجود علل به وجود امدن ابر و حرکت آن به سوی فضای واترلو نه جای دیگر. ابر به وجود نمی آمد و به سوی واترلو حرکت نمی کرد، در حقیقت نظم کلی دستگاه طبیعت مختل می شد؟ در آیات قرآنی هم درباره این حقیقت که رویدادها و حرکات بشری معلول علل مناسب به خود می باشد، و تحت تاثیر عوامل ماورای طبیعت در شئون بشری جریان پیدا می کند. بارها گوشزد شده است. این عوامل ماورای طبیعی در منشأ دارد:
1-حرکات و سکنات خود انسان ها مانند ناگواری ها و بلایا و خوشی ها که در نتیجه اعمال خود انسان ها بروز می کند:
«و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا»، «وکسی که از یادآوری من اعراض کند، (دوری گزیند) زندگی برای او تنگ و تیره آمیز خواهد بود». (طه/ 124). «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ «خداوند وضع هیچ قومی رادگرگون نمی کند، مگر این که آنان در وضع موجویت خود تغییری بدهند». (رعد/ 11).
2-سلطه و نظارت دائمی خداوند بر موجودات و افاضه دائمی بر آفرینش مانند: «کل یوم هو فی شان»، « خداوند هر روز در کاری است» (رحمن/ 29). «و ان من شیی الا عندنا خزائنه و ما ننز له الا بقدر معلوم» (حجر/ 21) «چیزی وجود ندارد مگر این که منابع آن ها نزد ماست ومانمی فرستیم آن را مگر به اندازه معلوم».(حجر/ 21).
ب- نیروی محرک
مواد خام نیروی محرک برای تاریخ انسان ها و شئون و پدیده های آن، عبارت است از: نوابغی که می توانند راه هایی تازه تر در شناخت و بهره برداری انسان ها از نظام طبیعت همواره سازند. همچنین، بعضی دیگر از مواد خام نیروی محرک حوادث و تحولاتی است که در خود دستگاه طبیعت رخ می دهد. گروه انسانی، نیروی محرک بیش تر و تقریبا یک جریان معمولی است که دگرگونی ها در رو بناهای اجتماع بشری تحقق می یابد، در صورتی که تغییرات طبیعی به فاصله زمان های بس طولانی به ندرت صورت گرفته و در تاریخ تاثیر گذارند. بنابراین این که گروه محرک تاریخ به صورت مطلق موجود انسانی است مبنی بر اشتباه بزرگی است که برخی متفکران به آن دچار شده اند. نوابغ مانند کوه های آتش فشانی هستند که برای تنظیم و بهره برداری آن ها، عوامل انسانی مذکور محل نیاز است. بدین سان عوامل خام طبیعت نیز اگرچه عناصر اصلی زندگی انسان را فرا گرفته است، ولی زندگی ضروری برای نفس کشیدن غیر از تاریخ و عروض دگرگونی در شئون بشری است که معلول قیافه ها و فعالیت های گوناگون خود انسان می باشد. نیروی محرک آن قسمت از تاریخ نیز که به انسان مربوط است (نوابغ ایجادکننده تحول) هرگز نمی تواند به صورت مطلق به عنوان نیروی محرک هر چند نیروی خام تلقی شود، بلکه سودمند بودن محصول مغز و فعالیت آنان به حال انسان ها مورد نیاز است.
این اصل اساسی در آیه ای از قرآن این گونه گوشزد شده است: «انزل من السماء ماء فسالت اودیه بقدرها فاحتمل السیل زبدا زابیا و مما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیه او متاع زبد مثله کذلک یضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض کذ لک یضرب الله الامثال»، «خداوند متعال آبی را از آسمان فرستاد، پس آن آب در دره ها به اندازه گنجایش آن ها به جریان افتاد. سیل کف های برامده را بر سطح خود حمل می کند، و از آن موادی که در آتش برای زینت و متاع ذوب می کنید، کفی است مثل آن. خداوند مثال حق و باطل را این گونه بیان می کند. اما کف ها ناپایدارند و می روند و اما آن چه که برای مردم سودمند است، در روی زمین پایدار می ماند خداوند مثل ها را این گونه می آورد».(رعد/ 17).
ج-هدایت کننده
عناصر ضروری زندگی انسان ها از قبیل: تنفس بهره برداری از نور خوشید، مواد اقتصادی و... که از ضروری ترین عناصر ندگی به شمار می روند، به منزله مواد خام نیروی محرک هستند که تاریخ فردی و اجتماعی آن ها بدون آن ها موجودیت پیدا نمی کند. مغزهای بزرگ بشری، می تواند آن مواد خام را به سود یا به ضرر انسان ها دگرگون سازد. مغزهای مزبور، نیروی محرک عمده هستند که بدون هدایت کننده منطقی، پوچ شده وبه هدر خواهند رفت هر یک از واحدهای اساسی صنایع و روابط اجتماعی و سیاسی از نبوغ یک مغز بزرگ تراوش کرده است، و اگر این واحدها به صورت منطقی هدایت نمی شدند. بدون تردید نه روش عالی نصیب بشریت می شد و نه این همه پیشرفت های شگفت انگیز در مسائل مربوط به علوم انسانی به وجود می آمد.
اکنون این سوال مطرح می شود که: هدایت کننده ماشین تاریخ انسانی چیست، یا کیست؟ پاسخ این سوال هم، آن سان که در ابتدای امر به نظرمی رسد آسان نیست، زیرا هریک از عومل اقتصادی خالص وعوامل سیاسی وایدئولوژیکی می توانند هم به عنوان هدایت کننده و هم به عنوان مواد هدایت شده قرار بگیرند. به تعبیر دیگر: در مواردی علت هستند و در موارد دیگر معلول اما در این میان خود انسان در هدایت و توجیه مواد خام تاریخش چه از مقوله انسانی باشد. و چه از مقوله مادی مهم ترین نقش را به عهده گرفته است. این مثال را در نظر بگیریم: امواج و تلاطم دریا، در اختیار کشتیبان کشتی قرار ندارد، اما هدیات کشتی و شکافتن آن امواج و تنظیم حرکت کشتی و هدف گیری آن، در اختیار کشتیبان است. بروز مواد خام تاریخ از طبیعت یا از مغز نوابغ و سایر عوامل هر چند مانند امواج دریا در اختیار انسان قرار ندارد، ولی به یک عده عوامل جبری نا خوداگاه مربوط می شود، و این انسان است که مجموعه واحدهای زندگی مادی و معنوی خود را از موجودی مواد خام جبری به دست آورده، آن ها را هدایت و توجیه می کند در آیاتی از قرآن مجید این عامل (هدیات کننده ماشین تاریخ) خود «انسان» معرفی شده است: «تلک امه قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم» (بقره –آیه 123و141) «آن امتی بود که درگذشته وبرای اوست ان چه که اندوخته وبرای شما آن خواهد بود آن چه که اندوخته اید».(بقره/ 123و141).
مشیت الهی در تاریخ بشری، عین مشیت او در اعمال و حرکات فردی انسان است که تنها از راه ماده و نیرو و قوانین طبیعی صورت می گیرد. ولی توجیه و هدایت ماشین زندگی به اراده و اختیار خود انسان مربوط است. با توجه به این ملاحظات نباید هدف در جستجوی عامل محرک تاریخ به صورت یک حقیقت منظور شود و بحث و مناقشات دامنه دار و غیر قابل حل و فصل سبب گرفتاری گردد، بلکه سه موضوعی که به صورت خلاصه متذکر شدیم، باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.
منـابـع
محمدتقی جعفری- آفرینش و انسان- صفحه 151-145
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها