آزادی بیان و تبلیغ از دیدگاه اسلام
فارسی 3652 نمایش | ابراز و بیان واقعیات مفید بر حال بشر چه در قلمر و مادی و چه در قلمرو معنوی، نه تنها آزاد است، بلکه کسی که اطلاعی از واقعیات و حقایق داشته باشد و قدرت بیان و تبلیغ آنها را در خود احساس کند و با این حال سکوت کند و مردم را از دریافت آن حقایق و واقعیات محرم بسازد، مجرم است و هم در این دنیا و هم در آخرت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. برای نمونه دو آیه از قرآن مجید را در اینجا متذکر می شویم:
1- «یا اهل الکتاب لم تلبسون الحق بالباطل! وتکتمون الحق و انتم تعلمون»؛ «ای اهل کتاب، چرا حق را با باطل می پوشانید و حق را کتمان می کنید (مخفی می دارید) در حالی که شما می دانید.» (آل عمران/ 71)
2- «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الاعنون»؛ «قطعا، کسانی که مخفی می دارند آن دلایل آشکار و هدایت را که فرستادیم و پس از آنکه آنها را برای مردم آشکار کردیم، آنان هستند که خداوند بر آنان و لعنت کنندگان نیز به آنان لعنت می فرستند» (بقره/ 159) اگرچه مخاطب در آیه اول اهل کتاب است، ولی با نظربه عموم آیه بعدی، و با توجه به معنای حق و بینه (دلیل روشن) و هدایت که تامین کننده حیات حقیقی حیات معقول انسان ها می باشد. نهی مزبور شامل هرگونه کتمان و مخفی داشتن هر نوع حق و بینه و هدایت بوده و نیز شامل هر شخص یا گروهی است که کتمان کننده امور بوده باشد. منابع حدیثی در لزوم بیان حقایق مفید به حال انسان ها فراوان است ما فقط به ذکر نمونه ای آنها اکتفا می کنیم:
1- «عن ابیعبد الله علیه السلام: قال: قرات فی کتاب علی علیه السلام ان الله لم یاخذ علی الجهال عهدا بطلب العلم حتی اخذ علی العلماء عهدا ببذل العلم لان العلم کان قبل الجهل»؛ «امام صادق (ع) فرموده است که در کتاب علی (ع) خوانده ام که خداوند متعال پیش از آنکه از مردم نادان پیمان برای طلب علم بگیرد، از دانایان پیمان بذل علم (تعلیم) را گرفته است، زیرا علم پیش از جهل بوده است.»
2- «عن ابیعبد الله علیه السلام قال: قام عیسی بن مریم علیه السلام خطیبا فی نبی اسرائیل فقال: یا نبی اسرائیل لا تحدثوالجهال بالحکمه فتظلموها و لا تمنعوها اهلها فتظلموهم»؛ «امام صادق (ع) فرمود: حضرت عیسی بن مریم (ع) در میان بنی اسرائیل برای ایراد خطبه ایستاد و فرمود: ای بنی اسرائیل، حکمت را برای مردم نادان مگوئید، اگر چنین کردید، ظلم به حکمت نمودید و حکمت را از مردمی که شایسته آنند، دریغ مدارید، اگر چنین کنید به آن مردم شایسته ظلم کرده اید.»
3- «من علم خیرا فله مثل اجر من عمل به»؛ «هرکس خیری را تعلیم بدهد، برای اوست پاداش کسی که به آن خیر عمل کرده است.»
4- «ان العالم الکاتم علمه یبعث انتن اهل القیامه ریحا»؛ «عالمی که علم خود را کتمان کند، روز قیامت مبعوث می شود در حالیکه متعفن ترین مردم روز قیامت است.»
5- مطابق روایت بسیار معروف: «الخلق کلهم عیال الله واحبهم الیه انفعهم لهم»؛ «همه مردم مانند عیال خداوندی هستند و محبوبترین مردم در نزد خداوند نافع ترین آنان به مردم است.»
مطالبی که از روایت بر می آید به قرار زیر است:
مطالب یکم: ابراز واقعیات و بیان حقایق برای کسانی که عالم به آنها هستند، واجب است، زیرا خداوند از دارندگان علم پیمان گرفته است که علم خود را اشاعه بدهند.
مطلب دوم: در هیچ یک از روایات فوق، تقیدی برای معلوماتی که باید بیان شود، وجود ندارد لذا شامل همه گونه معلومات می باشد، البته به قرینه حکم عقل و مضمون دو آیه گذشته قطعی است که آن معلومات باید برای ابعاد مادی و معنوی بشر مفید باشد نه مضر.
مطلب سوم: همانگونه که خداوند از علما پیمان گرفته است که آنچه را که می دانند باید بیان کنند و مردم نادان را تعلیم بدهند، همچنان از مردم نادان پیمان گرفته است که باید در تحصیل علم و معرفت تکاپو کنند.
مطلب چهارم: نباید کسانی که را که ارزش حکمت را نمی دانند و چه بسا که با ارائه حکمت، در صدد معارضه و اخلالگری درباره موجودیت خود یا دیگران بر می آیند، در جریان حکمت قرار داد، زیرا ارزش آن را پایین می آورند و چون نمی دانند حتی با حکمت خصومت هم می ورزند و چنانکه امیرالمومنین (ع) فرموده است: «الناس اعداء ما جهلوا»؛ «مردم دشمنان چیزی هستند که آن را نمی دانند.»
مطلب پنجم: حکمت را از اشخاص شایسته حکمت مضایقه نکنید، زیرا مضایقه حکمت از شایستگان، ستم بر آنان می باشد. بدیهی است که علت ظلم به جهت مضایقه حکمت، دور نگهداشتن مردم از ارتباط با حقایق است که یکی از عالیترین طرق آن، حکمت است، و این علت شامل همه اشکال و طرق ارتباط با حقائق است که برای هر کسی که در اختیار داشته باشد، باید با مردم در میان بگذارد و در غیر اینصورت ستمکار خواهد بود و مطابق آیات بسیار فراوان در قرآن، ستمکاران پلیدترین اشخاصند و گرفتار لعنت خداوندی در دنیا و آخرت خواهند بود.
مطلب ششم: هرکس چیزی را به مردم تعلیم کند که به نفع و خیر و صلاح مردم باشد، مانند همان پاداش به او خواهد رسید که به عمل کننده اعمال نافع نصیب خواهد گشت. ملاحظه می شود که موضوع تعلیم چیز خاصی نیست، بلکه هر چیزی است که به نفع و صلاح و خیر مردم تمام می شود.
مطلب هفتم: کسانی که حقیقت یا حقایقی را می دانند و آن را مخفی می کنند و به مردم بیان نمی کنند، یکی از بدترین عذاب های روز قیامت در انتظارشان می باشد.
مطلب هشتم: ملاک عمومی ارزش یک انسان و محبوبیت او در بارگاه خداوندی با کیمیت و کیفیت سودمندی او به مخلوقات خداوندی سنجیده می شود، و به عبارت کلی تر: هرکس به مردم نافع تر، در نزد خدا محبوبتر است، و چه نفعی بالاتر از بیان حقایق مفید به حال انسان ها.
با دقت کافی در منافع اصلی اسلامی (آیات قرآن و احادیث) با کمال وضوح اثبات شد که نه تنها هر حقیقت مفید به حال انسان ها را می توان آزادانه بیان نمود، بلکه مطابق همان منابع، کتمان حقیقت جرمی است بزرگ که کتمان بزرگ که کتمان کننده کیفر آن را خواهد دید، بلکه اگر مخفی داشتن حقایق منجر به آسیب ها و اختلالاتی در ابعاد و شئون ضروری انسان ها شود، از نظر حقوقی مانند عامل اصلی وارد کننده اختلال ها و آسیب ها با مخفی کننده رفتار خواهد گشت.
منـابـع
محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 379-382
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها