بررسی کتاب الکلمة الغرا شرف الدین

فارسی 5921 نمایش |

نام کامل این کتاب چنین است: «الکلمه الغراء، فی تفصیل الزهراء» سخن فروزان، در فضیلت بانوی بانوان. چنانکه معلوم است، این کتاب در بیان مقام برتر و فضیلت مسلم بانوی اکرم، حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا، (س) است. رساله ای است به ظاهر مختصر، اما پرماده و مستدل و غنی، چاپ صیدا و نجف، به ضمیمه «الفصول المهمه».
وقتی حضرت آدم (ع) به این جهان هبوط کرد، انسان در سراشیب سیر نزولی افتاد. خدای متعال، از سر لطف، ارواحی مکرم، و وجودهایی علوی و الاهی بدین جهان فرستاد، و در صورت مردمان قرار داد، تا انسان را دوباره از راه تزکیه و تعلیم آماده صعود به جهان برین سازند، و انسان نازل هابط إلی الأرض (سرازیر شده به سوی زمین خاکی) را، انسان صاعد و راجع إلی الله (بازگردنده به سوی خداوند و حضور در ابدیت) کنند. انبیا و اوصیا (ع)، حاملان این نقش و این رسالت و وساطتند. یکی از این وجودهای علوی الاهی که صاحب مقام ولایت کلیه است، حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا، (س) است که به تعبیر بزرگان، از جمله مرحوم علامه امینی «ولیه الله» است.
عالمان بزرگ ما، که از روزگاران قدیم به نقل فضایل بانوی اکرم و نشان دادن عظمتهای الاهی و مقام اسلامی او توجه کرده اند به دو جهت است:
1- مقام باطنی و جنبه الاهی و ولایتی حضرت فاطمیه.
2- نقش عظیم این ولیه الله عظمی، و صدیقه کبری، در پاسداری از اهداف پیامبر (ص)، و یاری کردن ادامه دهنده آن اهداف.
در اینجا، برای بیشتر روشن شدن موضوع به نقل چند حدیث می پردازیم.
یکی از مسائل مهم، در زندگی انسان، مسئله هدایت است. جامعه و مردمی که از هدایت پیشوایی صادق و آگاه و متقی و دوری گزین، به واقع، از قارونها و متکاثران، و طرفدار راستین عدالت و اجرای کننده «قسط قرآنی»، در جهت ساختن جامعه بدون تبعیض و ستم و ظلم (به ویژه ظلم اقتصادی)، برخوردار باشند، به سعادت و عزت مطلوب دست خواهند یافت، وگرنه، نه؛ چنانکه تجربه نیز گواهی است مسلم.
و برای همین است که شالوده ادیان الهی بر هدایت معصوم (انسان هادی) نهاده شده است، و پیامبران برای ادامه حضور دین در میان امت و عمل شدن به احکام دین، جانشین خویش را نیز معرفی می کرده اند. و بدینگونه بجاست که اینهمه آیات در قرآن کریم و اینهمه احادیث در کتابهای اسلام، درباره امامت و امام معصوم (ع) وجود داشته باشد.
در اینجا مناسب است چند حدیث مهم نقل شود. ما، تنها و تنها، از قرآن و حدیث می توانیم به معرفت درست و علم صحیح برسیم، و دین و زندگی و سعادت و حرکت و تکامل را بشناسیم. باید قرآن و حدیث را، در کنار هم بفهمیم، و از این دو وسیله هدایت، با هم چنانکه پیامبر فرموده است، راه بجوییم. و نباید از سنت و حدیث و معارف الاهی مندرج در سنت و حدیث غفلت کنیم. این غفلت، موجب گمراهی است و دور شدن از روح اسلام. و البته باید قرآن را با «تعقل قرآنی» بفهمیم. آنچه برای جامعه ضرورت دارد «تعقل قرآنی» خالص است که جامعه امت را یکپارچه و متحد می کند، نه تعقلهای دیگر که اختلاف آفریده است و اختلاف می آفریند.
1- پیامبر اکرم (ص):
«من أ حب إن یحیی حیاه تشبه حیاه الأنبیاء، و یموت میته تشبه میته الشهداء، و یسکن الجنان التی غرسها الرحمان، فلیتول علیا، و لیوال ولیه، ولیقتد بالأئمه من بعده؛ هرکس دوست دارد زندگیی همانند زندگی پیامبران داشته باشد، و مرگی همانند مرگ شهیدان، و سپس در بهشت جاودان خدایی مسکن گزیند، باید علی را «ولی» خویش گیرد، و با پیروان علی، دوستی و همکاری کند، و پس از علی (در افکار و منشها و اعمال خویش)، به دیگر امامان اقتدا کند.»
2- امام علی (ع):
«إن ل «لااله الا الله» شروطا، وأ نا و ذریتی من شروطها؛ اقرار به «لااله الا الله» کردن (و در جرگه موحدین در آمدن)، شروطی دارد. من و فرزندانم (به عنوان هادیان شعار توحید و جامعه موحدین، جزء شروط این کلمه ایم (و شرط عملکرد این شعاریم و عینیت یافتن توحید، در همه شئون فرد و اجتماع).»
3- امام حسین (ع): «أیها الناس! إن الله –جل ذکره- ما خلق العباد إلا لیعرفوه، فإذا عرفوه عبدوه، فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عباده ما سواه. فقال له الرجل: یابن رسول الله، بأبی أنت و أ می! فما معرفه الله؟ قال معرفه أهل کل زمان أمامهم، الذی یحب علیهم طاعته؛ ای مردم! خداوند -عز وجل- مردمان را آفرید تا او را بشناسند، و چون شناختند عبادت کنند. و چون او را عبادت کردند، دیگر، در برابر احدی سر فرود نیاورده و آزاده باشند. در اینجا کسی پرسید! ای پسر پیامبر، پدر و مادرم برخیت باد! شناخت خدا چیست. فرمود: شناخت خدا به شناخت امام است، که مردم هر زمانی، امام خویش را بشناسند، و بدانند اطاعت چه کسی واجب است (تا بدین وسیله، از کسی اطاعت کنند که اطاعتش اطاعت خداوند است، نه از دیگران)».
4- امام محمد باقر (ع):
«کل من دان الله بعباده، یجهد فیها نفسه، و لا إمام من الله فسعیه غیر مقبول، و هو ضال متحیر؛ کسانی که عبادت خدای می کنند، و در این راه رنج و زحمت می کشند، بی آنکه امامی -که از سوی خدا باشد- داشته باشند، کوشش این کسان قبول نیست. و اینان گم گشته اند و سرگردان.»
5- امام جعفر صادق (ع):
«لایصلح الناس إلا بامام، و لاتصلح الأرض إلا بذاک؛ کار مردمان جز به دست امام درست نمی شود. و کار سراسر روی زمین نیز جز به دست امام (انسان هادی) درست نمی شود.»
6- امام جعفر صادق (ع): فی قول الله تعالی: «أن أقیموا الدین، قال الإمام؛ در شرح این جمله قرآن، که خداوند می فرماید: دین را به پا دارید!، امام صادق (ع) فرمود: دین، یعنی امام.»
7- امام جعفر صادق (ع): «لایقبل الله من العباد، الأعمال الصالحه التی یعملونها، إذاتولوا الإمام الجائر، الذی لیس من الله تعالی؛ اگر مردم، زیر بار حکومت حاکم ستمگر بروند (و در برابر آن حکومت نیاشوبند)، خدا عبادات و اعمال صالح آنان را قبول نخواهد کرد.»
8- امام جعفر صادق (ع): «فی بیان قوله تعالی: و من یوت الحکمه فقد أ وتی خیرا کثیرا، قال: هی طاعه الله، و معرفه الإمام؛ در شرح این سخن قرآن: «هر کس را حکمت دادند، خیر بسیار دادند، امام صادق فرمود: این حکمت (که خیر بسیار است)، اطاعت خدا، و شناخت امام است.»
9- امام جعفر صادق (ع): «قلت: جعلت فداک! قول: و لقد آتینا لقمان الحکمه؟ قال أ وتی معرفه إمام زمانه؛ راوی می گوید: به امام صادق (ع) گفتم: فدایت شوم! معنای این آیه که می فرماید: ما به لقمان حکمت دادیم چیست! فرمود: به او شناخت امام دادند، امام زمان او.»
10- امام جعفر صادق (ع): «فی التعریف بالإمام....یحقن الله- عزوجل- به الدماء و یصلح به ذات البین، و یلم به الشعث، و یشعب به الصدع، و یکسوبه العاری، و یشبع به الجائع، و یومن به الخائف؛ امام صادق (ع) در معرفی امام (انسان هادی) فرمود: خدای عزوجل به وسیله امام، خونها را حفظ می کند، اختلافها را برطرف می سازد، و پریشانیها را می زداید، و شکستگیها را التیام می بخشد، برهنگان را می پوشاند، گرسنگان را سیر می کند، و خائفان را ایمن می دارد.»
11- امام رضا (ع): «أن الإمامه زمام الدین، و نظام المسلمین، وصلاح الدنیا و عزبالمومنین، إن الإمامه أس سلام النامی، و فرعه السامی. بالإمام تمام الصلاه والزکاه، والصیام، والحج و الجهاد و توفیر الفیء والصدقات، و إمضاء الحدود، والأحکام، و منع الثغور و الأطراف؛ امامت، زمامداری دین است، و دستگاه حکومتی مسلمین، و وسیله ای برای بسامان آمدن کارهای جهان، و عزت یافتن مومنان. امامت شالوده زنده اسلام است، و شاخه بالنده آن نماز، زکات، روزه، حج، و جهاد، اینها همه، با وجود امام، به درستی و کمال انجام می پذیرد. اموال با وجود امام فراوانی می یابد. حدود و احکام الاهی با وجود امام اجرا می شود. و مرزهای اسلام با وجود امام حراست می گردد.»
12- امام رضا (ع): «الحسین بن أحمد البیهقی، عن محمد بن یحیی الصولی، عن ابن ذکوان القاسم بن إسماعیل، عن إبراهیم بن العباس الصولی، قال: کنا یوما بین یدی علی بن موسی الرضا - علیه السلام –فقال: «لیس فی الدنیا نعیم حقیقی». فقال له بعض الفقهاء، ممن یحضره: فیقول الله – عزو جل-: «ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم»، أما هذا النعیم فی الدنیا، الماء البارد. فقال له الرضا (ع) و علا صوته «کذا فسرتموه أنتم، و جعلتموه علی ضروب، فقال طائفه: هو الماء البارد. و قال غیر هم: هو الطعام الطیب. و قال آخرون: هو النوم الطیب. و لقد حدثنی أبی،
عن أبیه عبد الله (ع)، أن أقوالکم هذه ذکرت عنده، فی قول الله عز و جل: «لتسئلن یومئذ عن النعیم»، فغضب و قال: «إن الله عزو جل لایسأ ل عباده عما تفضل علیهم به، و لا یمن بذلک علیهم، والامتنان بالأنعام مستقبح من المخلوقین، فکیف یصاف إلی الخالق عز و جل مالایرضی المخلوقون به. ولکن النعیم حبنا أهل البیت و موالاتنا یسأل الله به عز و جل عنه، بعد التوحید والنبوه، لان العبدا إذا وفی بذلک أداه ألی نعیم الجنه، الذی لایزول؛ راویان مذکور، از ابراهیم صولی روایت کرده اند که گفت: روزی در خدمت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) بودیم. امام فرمود: «در این دنیا، نعمتی که به واقع نعمت باشد وجود ندارد». یکی از فقهای اهل سنت که به مجلس امام حاضر می گشت و آن روز نیز حضور داشت گفت: خداوند عزوجل، در قرآن می فرماید: «از شما، در روز بازپرس، از نعمتها خواهند پرسید». و این نعمت، در دنیا، آب خنک است. امام رضا (ع)، بر سر آن فقیه فریاد کشید: «شما قرآن را اینطور تفسیر کردید؟! شما این نعمت را که در آیه ذکر شده است به چند بخش تقسیم نمودید، گروهی گفتند: آب خنک است. گروهی گفتند: خوراک خوب است. گروهی گفتند: خواب خوش است. به خدا قسم، پدرم نقل می کرد که روزی، این تفسیرهای شما درباره این آیه، نزد پدرش امام جعفر صادق نقل شد. آن امام بر سر خشم آمد و فرمود: «خدای عزوجل از این نعمتها که در دنیا به مردمان عنایت فرموده است سوال نخواهد کرد، و منتی بر آنها نخواهد گذاشت. منت گذاشتن، به خاطر نعمت و عطا، از مخلوق قبیح است، تا چه رسد به خالق؟! آن «نعمت» که در قرآن ذکر شده است، دوستی و محبت اهل بیت پیامبر است و پیرو خط آنان بودن. خدای عزوجل در روز قیامت، پس از سوال از توحید، و نبوت از آن خواهد پرسید. زیرا که هر کس در این خط ولایت قرار گیرد، و به آن وفادار ماند، اهل بهشت جاوید خواهد بود.»
اکنون، در این روایات تأمل کنید، و در این همه حکمت و تعلیم، ژرف بیندیشید. چگونه و با چه اهمیتی مسئله «امامت» در آنها مطرح شده است، و چگونه این امر عظیم بخوبی شناسانده گشته است.
و شیعه، این حکمت مقدس آسمانی و انسانی و اجتماعی و والا را از امامان معصوم خود آموخت؛ آموخت که همه صلاحها و فلاحها و خیرها و برکتها در پیروی از امام معصوم است. شیعه به خوبی دریافت که سفارش موکد پیامبر اکرم (ص)، که به «قرآن و عترت» تمسک کنید بجا و درست است. جامعه های انسانی هنگامی سعادتمند می شوند که بر طبق موازین قرآنی اداره شوند. و اینگونه مدیریت کار معصوم (ع) است و بس. شیعه دانست که قوام «حق» و «عدل» و بقای «حق» و «عدل»، در تعهد به «حق» و «عدل» است، تعهد عملی و اقدامی، نه فقط شعاری و سیاسی؛ مگر پادشاهان اموی و عباسی خود را اهل اسلام نمی دانستند؟ و مگر همانان نبودند که در فسق و گناه و جنایت روی تاریخ را سیاه کردند، و مسلمانان را از پیروی امامان معصوم و الاهی محروم کردند، و به این روز نشاندند و رساندند...
و هنگامی که به اهمیت موضوع «امامت معصوم» توجه می کنیم، و در ابعاد آن ژرف می شویم، می بینیم که دین و انسانیت در گرو آن است، و حفظ همه کرامتهای بشری، و رسیدن به همه تکاملهای انسانی در پیروی از آن وفاداری به آن.
و از اینجا به خوبی به عظمت نقش شورانگیز و قیام انقلابی بانوی اکرم، صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا (س) پی می بریم. بانوی بزرگ، بنیانگذار انقلاب داخلی است در برابر نظام خلافت. بنابراین، وظیفه عالمان اسلامی است، از سنی و شیعه، که عظمت مقام بانوی بزرگ را هر چه بیشتر بشناسانند، و در سخنان او که یادگار پیامبر (ص) است، هر چه بیشتر تأمل کنند، تا برای همگان معلوم گردد که آنچه ایشان مورد تأیید قرار داده است حجت است. و این روشن است که موضعگیریهای حماسی، سخنرانیهای شورانگیز، و بیدارگر، و فضاآفرین، و جهت بخش، و تعهد آموز بانوی بزرگ بود، که جامعه را به پیروی از امام علی بن ابیطالب (ع)، از نو فرا خواند؛ یعنی به پیروی از حضرت محمد (ص). و اینها همه، پاسداری از حقیقت حقه دین بود و سیاست پیامبران و مرسلین. بانوی بزرگ، زنده کننده «منشور غدیر» بود، در برابر «جریان سقیفه».
و با توجه به آنچه به اختصار یاد شد، معنای کتاب «الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء» روشن می شود که بزرگان آگاه و فرزانه ما، در همه اقدامها و کارهای خویش، به چه وظیفه مقدسی می اندیشیده اند، و در صدد روشن کردن چه حقیقت والایی بوده اند، حقیقتی که تنها علاج دردهای بشریت، و تنها راه دریافت انسان و انسانیت انسان، به گرویدن به آن و تأیید آن است.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- شرف الدین- صفحه 125-135

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد