بی معنا بودن تطابق پایگاه ایدئولوژیکی و پایگاه طبقاتی از نظر قرآن
فارسی 3950 نمایش | اینکه برخی از پیروان مارکسیسم می گویند قرآن کریم جامعه را به دو قطب مادی و دو قطب معنوی تقسیم کرده و این دو قطب با یکدیگر متطابق اند، یعنی از نظر قرآن کافران، مشرکان، منافقان، فاسقان، مفسدان همان ملأ و مستکبران و جباران اند و بر عکس مؤمنان، موحدان، صالحان، شهیدان همان طبقه مستضعفان و محرومان اند و جبهه گیری کافران و مؤمنان انعکاسی از جبهه گیری زیر بنایی استضعاف گران و مستضعفان است، دروغ محض است.
هرگز چنین تطابقی از قرآن استفاده نمی شود، بلکه عدم تطابق استفاده می شود. قرآن در درس های تاریخی خود، مؤمنانی را ارائه می دهد که از متن طبقه ملا مستکبر برخاسته و علیه آن طبقه و ارزش های آن طبقه شوریده اند.
مؤمن آل فرعون که داستانش در سوره ای از قرآن به همین نام، یعنی نام "مؤمن"، آمده است از این نمونه است. زن فرعون که شریک زندگی فرعون بود و فرعون از تنعمی بهره مند نبود که او بهره مند نباشد همین طور. به داستان او نیز در قرآن اشاره شده است.
قرآن از سحره فرعون در چند مورد به نحو شور انگیزی یاد کرده است و نشان می دهد که وجدان فطری حق جویی و حقیقت خواهی بشر چگونه در مواجهه با حق و حقیقت علیه دروغ و زور گویی و اشتباه کاری بر می شورد و به همه منافع خود پشت پا می زند و از تهدید فرعون -که همه تان را عن قریب به دار خواهیم زد در حالی که یک دست از یک طرف بدن و یک پا از طرف دیگر را بریده باشیم- نمی هراسند.
اساسا قیام شخص حضرت موسی (ع) طبق آنچه قرآن نقل کرده است قیامی است که مادیت تاریخ را نقض می کند. درست است که موسی سبطی است نه قبطی، نژادا از بنی اسرائیل است نه از آل فرعون، اما موسی از شیرخوارگی در خانه فرعون بزرگ شد و مانند یک شاهزاده پرورش یافت و در عین حال همین موسی علیه نظامات فرعونی که در متن آن می زیست و از آن منتفع بود طغیان کرد و آن را ترک گفت و چوپانی پیر مدین را بر شاهزادگی ترجیح داد تا عاقبت مبعوث به رسالت شد و رسما با فرعون در افتاد.
منـابـع
مرتضی مطهری- جامعه و تاریخ- صفحه 185- 187
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها