نظریات مختلف درباره محل غار اصحاب کهف

فارسی 11518 نمایش |

درباره تعیین محل اصحاب کهف باید گفت که: کهف های مکشوفه امروز در دنیا که اصحاب کهف را بدان منتسب میدانند، معروفترین آنها پنج کهف است: اول: کهف إفسوس (به کسر همزه و کسر فاء)، دوم: کهف رجیب، سوم: کهف کوه قاسیون، چهارم: کهف بتراء، و پنجم: کهف واقع در شبه جزیره اسکاندیناوی. کهف کوه قاسیون در صالحیه دمشق، و کهف بتراء در فلسطین، و کهف اسکاندیناوی در همین شبه جزیره واقع است و خصوصیات جغرافیائی و شواهد تاریخی آنها با کهف اصحاب کهف تطبیق نمی کند، و بنابراین ما از بحث پیرامون آنها خودداری می کنیم.
اما کهف إفسوس: إفسوس شهری خراب و باستانی از شهرهای ترکیه است و مسافت آن تا شهر إزمیر 73 کیلومتر است و این کهف در فاصله حدود یک کیلومتر یا کمتر از إفسوس، در نزدیکی قریه آیاصولوک در دامنه کوه ینایرداغ واقع است. این کهف بسیار وسیع است و در آن صدها قبر با آجر ساخته شده است. در آن به سمت شمال شرقی است، و در آنجا اثری از کلیسا یا صومعه و مسجدی نیست. بسیاری از مورخین و مفسرین، این را همان کهف اصحاب کهف میدانند، و در نزد نصاری نیز معروفترین کهوف است؛ و بطور کلی مشهورترین کهوف در بین تمام ملل و اقوام و معتقدین به داستان اهل کهف می باشد. لیکن استاد ما علامه طباطبایی مد ظله به چند دلیل استدلال می کنند بر آنکه نمی تواند آن کهف بوده باشد.
اول آنکه: قرآن در آیات 17-18 سوره کهف در بیان خصوصیات جغرافیائی کهف میفرماید: «و تری الشمس إذا طلعت تزاور عن کهفهم ذات الیمین و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال و هم فی فجوة منه ذالک من آیات الله من یهد الله فهو المهتد و من یضلل فلن تجد له و ولیا مرشدا* و تحسبهم أیقاظا و هم رقود و نقلبهم ذات الیمین و ذات الشمال و کلبهم بـاسط ذراعیه بالوصید لو اطلعت علیهم لولیت منهم فرارا و لملئت منهم رعبا؛ و خورشید را می بینی که وقتی طلوع می کند از غارشان به سمت راست میل می کند، و چون غروب می کند از سمت چپشان می گذرد و آنها در جایی فراخ از آن غار بودند. این از نشانه های قدرت خداست. هر که را خدا هدایت کند، او هدایت یافته است و هر که را گمراه کند هرگز برای او سرپرستی راهنما نخواهی یافت* و آنان را بیدار می پنداشتی، در حالی که خفته بودند و آنها را به پهلوی راست و چپ می گرداندیم، و سگشان بر آستانه غار دو دست خود را گشاده بود. اگر بر آنها مشرف می شدی، و از نزدیک می دیدی بی تردید به آنها پشت کرده می گریختی و وجودت از بیمشان آکنده می شد».
این آیه صراحت دارد بر آنکه شعاع خورشید در هنگام طلوع بر جانب راست کهف می تابد، و در هنگام غروب بر جانب چپ کهف. و لازمه اینچنین تابشی اینست که در کهف مواجه جانب جنوب باشد نه در جهت شمال و چون در کهف إفسوس به طرف شمال است، بنابراین مفسرین ناچار شده اند که میزان جهت راست و چپ بودن را نسبت به کسی که میخواهد از خارج کهف به درون آن داخل شود بگیرند. لیکن این معنی صحیح نیست. بلکه میزان راست و چپ بودن نسبت به کسی است که در داخل کهف جای دارد و میخواهد خارج شود، و معمولا جهات را نسبت به خود آن چیز حساب می کنند.
قاضی بیضاوی در تفسیر خود ضمن اعتراف، در کهف را در مقابل بنات النعش دانسته است و نزدیکترین مشارق و مغارب را به کهف، مشرق و مغرب رأس السرطان قرار داده است که چون مدار خورشید در مدار رأس السرطان قرار گیرد و بر کهف بتابد، از کهف منحرف شده و مقابل سمت راست قرار می گیرد که در پشت جهت مغرب است. و چون خورشید غروب کند محاذی با سمت چپ کهف قرار میگیرد و شعاعش بر جانب چپ کهف میرسد و عفونت آن را میزداید و هوایش را معتدل میکند و نور خورشید بر بدنهای آنان نمی تابد تا جسدهایشان را آزار دهد و لباس هایشان را کهنه سازد و معلوم است که بیضاوی برای انطباق کهف به کهف إفسوس با این خصوصیات مجبور شده است جهت راست و چپ را نسبت به خارج غار بگیرد نه داخل و بسیاری دیگر از مفسرین بر همین طریق بیضاوی، محل کهف را قرار داده اند.
دوم آنکه: در آیه مبارکه وارد است: «و هم فی فجوة منه»، یعنی اصحاب کهف در مکان مرتفع و بلندی که در داخل کهف است جای گرفته اند، و در غار إفسوس چنین محل مرتفعی نیست. لیکن این اشکال در صورتی است که فجوة به معنای محل بلند باشد، و این معلوم نیست بلکه بسیاری به معنای ساحت یعنی زمین پهن و گسترده معنی نموده اند.
سوم آنکه: در گفتار خدای تعالی (کهف/ 21) وارد است که: «قال الذین غلبوا علی أمرهم لنتخذن علیهم مسجدا؛ آن جماعتی که به در غار آمدند و از امر آنان مطلع شدند گفتند: ما در این مکان مسجدی بنیاد خواهیم کرد»، و در کهف إفسوس اثری از صومعه و کنیسه و مسجدی نیست. علاوه بر آنکه در آنجا چیزی از کتابت نامهای اصحاب کهف و سگ آنان که شاهد بر این امر باشد نیست، به خلاف سائر کهوف خصوصا کهف رجیب شواهد بسیاری دلالت دارد بر آنکه همان کهف معروف است. این کهف در 8 کیلومتری عمان پایتخت اردن در نزدیکی قریه رجیب است که در دامنه جنوبی کوه در سنگها حفاری شده است و دو طرف راست و چپ آن باز است که آفتاب بر آن می تابد، و در کهف در سمت جنوب است و داخل کهف یک سکوی کوچک به طول سه متر و عرض دو متر و نیم در برابر سطح کهف که سه متر در سه متر است قرار دارد و در داخل غار چند صورت قبر است بر شکل «ناووس» که گویا هشت یا هفت قبر بوده باشد و در روی دیوارهای غار نقوش و خطوطی به زبان یونانی قدیم و ثمودی نگاشته شده که بواسطه اصطکاک قابل قرائت نیست؛ و نیز شکل سگی به رنگ قرمز نقاشی شده، و در آن غار زینت ها و زخارف دیگری نیز موجود است و در بالای این غار آثار صومعه بیزنطیه موجود است که از پولها و سکه ها و سائر آثاری که از آنجا به دست آمده و اکتشاف شده است، به دست می آید که در زمان پادشاه جوستینوس اول (418-417 میلادی) ساخته شده است و آثار دیگری یافت شده که دلالت دارد بر آنکه آن صومعه بعد از غلبه و استیلای مسلمین تبدیل به یک مسجد اسلامی گردیده است که دارای محراب و مأذنه و محل وضو است.
این کهف متروک و مهجور بود و به مرور زمان خراب و منهدم گشت تا اینکه اداره باستانشناسی دولت اردن اخیرا بواسطه حفاریها و اکتشافات بسیار پی برد که همان کهف مذکور در قرآن است و بعضی از روایات مسلمین نیز دلالت دارد بر آنکه کهف مزبور در عمان است و یاقوت در معجم البلدان آورده است که رقیم اسم قریه ای در نزدیکی عمان است و بلده عمان در موضع شهر فیلادلفیا ساخته شده است که از مشهورترین و زیباترین شهرهای آنروز بوده است و قبل از اسلام از اوائل قرن دوم میلادی تحت تصرف دولت روم بوده است، ولیکن در اوائل قرن اول هجری مسلمانان آنجا را فتح نموده و ارض مقدس به تصرف آنها در آمد و حق اینست که مشخصات این کهف بیشتر منطبق است بر کهف مذکور در قرآن کریم نسبت به مشخصات سائر کهف های موجوده و مشهوره در کتب و تواریخ (المیزان، ج 13، ص 320-316).

منـابـع

علامه سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 5- صفحه 327-332

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد