مشهد

فارسی 11477 نمایش |

مشهد، از شهرهای شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر با ۲.۵ میلیون نفر جمعیت دومین شهر پرجمعیت ایران است. وجود آرامگاه امام رضا (ع)، هشتمین امام مذهب شیعه، در این شهر، سالانه بیش از ۱۰ میلیون زائر را به این شهر می کشاند.

موقعیت جغرافیایی
شهر مشهد، مرکز استان خراسان رضوی، با مساحت تقریبی دویست کیلومتر مربع، در شمال شرق ایران و در حوضه آبریز کشف رود، بین رشته کوههای بینالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دریا ۹۸۰ متر و فاصله آن از تهران ۹۲۵ کیلومتر است.

تاریخچه شهر مشهد
مهمترین عاملی که در طول تاریخ در شکل گرفتن محل سکونت کنونی مشهد مؤثر بوده است، موقعیت طبیعی حوضه کشف رود و رودخانه اترک می باشد. با در نظر گرفتن این عامل به عنوان امری نسبتاً ثابت برای جذب جمعیت، می توان تأثیر عوامل تاریخی و سیاسی و اجتماعی و مذهبی را در دوره های مختلف بررسی نمود. حوضه رودخانه کشف رود در تمام دوره اسلامی و حتی در دوره پیش از اسلام از مراکز عمده سکونت در خراسان شمالی بوده است.
در دوره اسلامی مهمترین و پرجمعیت ترین سکونتگاه، حوضه کشف رود ولایت توس بوده که مرکز آن شهر تابران بوده است. به مرور زمان از اهمیت شهرهای تابران و نیشابور کاسته و آبادی های جدیدی به اسامی نوغان و سناباد رشد نمودند. سناباد در 2 کیلومتری نوقان قرار داشته و کاخ حمیدبن قحطبه طلائی والی خراسان که اکنون عمارت آستانه شهر مقدس مشهد است در میان باغ بزرگی در این دهکده قرار داشته است. در بهار سال 193هـ ق هنگامی که هارون جهت سرکوب شورشی در سمرقند به نوقان رسید مریض و سپس فوت نمود وی وصیت نموده بود پس از مرگ او را در باغ مجاور محل اقامتش دفن نمایند. مآمون جانشین هارون پس از گذشت چند سالی از خلافتش در اثر طغیانی که علیه وی در عراق پدید آمد به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند «حضرت رضا (ع)» را به ولایت عهدی نامزد کرد. حضرت رضا (ع) پس از یک سال اقامت در مرو عازم بغداد شدند، وقتی به قریه نوقان رسیدند به منزل امیر سناباد وارد و آن حضرت در آنجا مسموم و در سال 202 یا 203 هـ ق پس از سه روز وفات یافته و پیکر مطهرشان در باغ حمیدبن قحطبه در 1/5 کیلومتری قریه سناباد مدفون شد، از همان زمان نقطه مذکور به نام مشهد الرضا و بعد به اختصار مشهد نام گرفت.
عده ای از متخصصین مسایل شهری، مقطع زمانی 1300 یا پایان حکومت قاجاریه و آغاز حکومت رضاخان را شروع تحولات اساسی در روند «شهر نشینی» و «شهرگرایی» در ایران دانسته و بافت فیزیکی ماقبل1300 را بافت تاریخی و گسترش های بعدی را که در فراسوی حصار و دیوارهای قدیمی شهرها اتفاق افتاده «بافت جدید» می دانند که روند شکل گیری آن در طول زمان تغییر کرده است. دخالت در بافت کالبدی آن نیز با کشیده شدن خیابانهای جدید بر بافت تاریخی مثل خیابانهای طبرسی، امام رضا، بهار و غیره آغاز گردید. علاوه بر دخالتهای فیزیکی فعالیت های دیگری نیز در زمان رضاخان در شهر مشهد انجام گرفت و زمینه رشد فیزیکی شهر را فراهم نمود که مهمترین آنها عبارتند از: تأسیس بیمارستان امام رضا (ع) در سال 1313 تأسیس کارخانه قند آبکوه در سال 1314، تأسیس دانشکده پزشکی در سال 1318و غیره. خریداری اولین کارخانه برق در سال 1315 و نصب آن در خیابان طبرسی، ورود ماشین به شبکه حمل و نقل درون شهری با 2دستگاه اتوبوس در سال 1318، جایگزینی تدریجی آن به جای درشکه از اقداماتی است که در طی سالهای (1300-1320) در شهر مشهد انجام گرفت و نقش مهمی در رشد فیزیکی شهر داشت. مشهد در اولین سرشماری عمومی کشور که در سال 1318 از چند کشور به عمل آمد دارای 76471 نفر جمعیت بوده است.
تحولات شهر مشهد در دوره محمدرضا پهلوی (1320-1357 ه-ش) مشهد از شهریور 1320 که مصادف با اشتعال ایران توسط نیروهای متفقین به دلیل وجود نا امنی در مناطق روستایی و امنیت مناسب در مشهد به علت وجود پادگان ها و مراکز نظامی و نیز خشکسالی های جنوب خراسان بویژه در سال زراعی 1326-27 و تأسیس دانشگاه مشهد در سال 1326 هـ ش پذیرای جمعیت زیادی بود که در رشد جمعیت نقش داشته اند. به دنبال دگرگونیهای سیاسی، اقلیمی و آموزشی فوق، تحولات تکنیکی به ویژه مجهز شدن شبکه حمل و نقل درون شهری به وسایل نقلیه جدید (افزایش اتوبوس ها از 2 دستگاه به 77 دستگاه، ورود تعداد 10 دستگاه تاکسی در سال 1328 که تا سال 1324 به 200 دستگاه افزایش یافت) و از همه مهمتر برقراری ارتباط بین مشهد و تهران از طریق شبکه راه آهن در سال 1336 هـ ش و نیز پرداخت وام به دارندگان زمینهای وقفی توسط بانک رهنی در سال 1336 هـ ش از عواملی بودند که دست به دست یکدیگر داده و جمعیت شهر مشهد را در سال 1335 هـ ش به 241989 نفر رسانده است، بطوریکه رشد سالانه جمعیت در طول 16 سال (1319-1335 هـ ش) به طور متوسط 2% بوده است. از حدود سال 1335 هـ ش به دلیل تغییرات اساسی در ساخت اقتصادی کشور به ویژه درآمد حاصل از فروش نفت، مستحکم شدن سیاست های تجاری - اقتصادی و فرهنگی، گسستگی نظام ارباب رعیتی به دنبال اجرای اصلاحات ارضی در سا ل 1342 هـ ش، رشد جمعیت نیز دچار تغییر و تحولاتی اساسی گردید به طوری که جمعیت شهر از 241998 نفر در سال 1335 هـ ش به 409616 نفر در سال 1345 رسید که نرخ رشد سالانه ای در حدود 5/4 درصد داشته است. همچنین وسعت شهر نیز از 16 به 33 کیلومتر مربع یعنی بیش از 2 برابر افزایش یافت. توسعه شبکه حمل و نقل هوایی، تأسیس کارخانجات و توسعه فعالیتهای بهداشتی نیز از جمله مواردی بودند که در توسعه فیزیکی شهر مشهد مؤثر واقع شدند.
مشکلات ناشی از رشد جمعیت، بی توجهی به نحوه استفاده از اراضی، توسعه نامنظم شهر و سایر مشکلات عمومی باعث گردید که تهیه طرح جامع شهر در سال 1346 به مهندسین مشاور ابلاغ گردد. این طرح برای یک دوره 25 ساله (1345-70) در پنج مرحله 5 ساله تنظیم و در سال 1350 به شورای عالی شهرسازی تسلیم و پس از تصویب مراحل اجرایی آن، در سال 1352 به شهرداری ابلاغ گردید. در طرح جامع سمت توسعه آینده شهر به صورت پیوسته در غرب شهر با توجه به پیش بینی افزایش جمعیت 409616 نفر در سال 1345 به 1465000 در سال 1370 پیش بینی گردید. در این طرح وسعت شهر از 33/4 به 170 کیلومتر مربع افزایش می یافت. همگام با مراحل تهیه طرح جامع تفضیلی شهر از نظر فیزیکی و جمعیتی به رشد ادامه می داد بطوریکه جمعیت مشهد در سال 1355 به 667770 نفر (با نرخ رشد سالانه بین 1345-55 حدود) افزایش یافت. در طرح جامع، الگوی مداخله در بافت قدیم شهر و به ویژه اطراف حرم مطهر نیز تهیه و نقشه پیشنهادی ارائه گردید ولی به مرحله اجرا در نیامد. در سال 1354 طرح توسعه حرم اجرا شد که تعداد زیادی از بازارچه ها، مساجد، مدارس قدیمی، واحدهای تجاری و مسکونی تخریب و بازار رضا (ع) نیز به منظور واگذاری به صاحبان مغازه های تخریبی در مشرق میدان آب ساخته شد.
تحولات شهر مشهد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (1357) کشور ایران در دهه 1350 آبستن تحولات سیاسی عظیمی بود که در سال 1375 به پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونی ساختار سیاسی، حکومتی کشور منجر گردید. اثرات انقلاب در ابعاد شهری شامل: تصویب قانونی اراضی موات شهری (1375) تصویب قانون زمین شهری (1358) تصویب قانون زمین شهری (1361) طرح مجدد الگوی نوشهرها (1364) و... بود که بر کیفیت شهرنشینی تاثیر بسزایی داشت. سال 1375 به دلیل وقوع کودتای مارکسیستی در افغانستان حدود 000/557 نفر از مهاجرین افغانی در خراسان ساکن شدند که از این تعداد حدود 296500 نفر (53/2 %) در شهر مشهد به ویژه در حاشیه قلعه ساختمان و گلشهر سکنی گزیدند.
همچنین در نتیجه وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عده ای از مهاجرین جنگ تحمیلی وارد خراسان و به ویژه شهر مشهد شدند. عوامل فوق به همراه مهاجرتهای روستا، شهری دست به دست هم داده و باعث رشد سریع جمعیت شهر در این دوره گردید به طوری که جمعیت از 667/770 نفر در سال 1355 به 1/462/50 نفر در سال 1365 با نرخ رشدی معادل 8 % در سال افزایش یافت که بالاترین نرخ رشد جمعیت شهری در ایران بوده است. مساحت شهر نیز در این دوره (65-1355) از 78 به 220 کیلومتری با نرخ رشد معادل 11 % در سال، افزایش یافت.

تحول شهرنشینی در مشهد
به خاطر وقایعی تاریخی که در آن زمان به ویران شدن شهرهایی از جمله توس انجامید سبب شد تا ساکنان آنها ناگزیر به مناطق اطراف به خصوص نوغان و سناباد مهاجرت نمودند. و به تدریج این روند توسعه یافت و با ادغام آنها بعدها شهر مشهد کنونی به وجود آمد. در سال 617 هجری تمام آبادیهای تابران و نوغان و همچنین سناباد، پایمال لشکریان مغول شد و یکسره غارت شدند. ولی در اثر توجه شیعیان به قبری که در مجاورت توس در قریه سناباد بود، مجدداً آباد شد. در زمان دیالمه به خاطر توجهی که به مذهب تشیع و امام رضا (ع) داشتند مشهد مورد توجه بیشتری قرار گرفت. در زمان سبکتکین غزنوی، گنبد و بارگاه حضرت ویران شد و در اوایل قرن پنجم هجری سلطان محمود، بقعه آن را تعمیر و حصاری به گرد شهر کشید و پسرش مسعود نیز دیواری برگرد بقعه کشید. از قرن هشــتم به بعد سناباد به مشهد معروف شد.
در زمان صفویه مشهد واقعا رونق یافت و به صورت دومین زیارتگاه با اهمیت شیعیان جــهان درآمد. یادآور می شود در زمان صفویه، برای نخستین بار مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی کشور معرفی نمودند و این سیاست دارای آثار و نتایج کلی برای رشد مشهد گردید. اما از دیدگاه اقتصادی به خصوص در زمان شاه عباس برای جلوگیری از فرار سرمایه های ایرانی به مکه، مدینه. کربلا و نجف، اقدامات مؤثری برای رونق مشهد و ارتقای آن به بزرگترین زیارتگاه شیعیان انجام گرفت. در زمان شاه طهماسب صفوی حصار تازه ای برای دفاع از حملات ازبک ها به دور مشهد کشیده شد.

این حصار حدود 1800 متر طول، شش دروازه و 141 برج داشت. آثاری از شش دروازه شهر مشهد تا اوایل قرن حاضر تقریبا به همان صورت مانده بودند. با وجود همه این توجهات شهر مشهد به علت موقعیت خاص جغرافیایی، همواره در مسیر حملات ازبکان و طوایف دیگر قرار داشت. یکبار در زمان شاه عباس و بار دیگر در پایان عهد صفوی و در شورش افغان ها، مورد هجوم واقع شد و صدمات فراوانی به آن وارد گردید و نادرشاه به ترمیم خرابی ها پرداخت و در این شهر مقبره ای برای خود و پسرش ساخت.
در زمان شاهرخ جانشین نادرشاه مشهد از رونق افتاد و جمعیت آن به خاطر هجوم ازبک ها، به شدت کاهش یافت و از000/60 به 000/20 نفر رسید. در اوایل حکومت قاجاریه، شهر مشهد مانند سایر شهرهای خراسان و ایران به علت ظهور هرج و مرج پس از زوال صفویه و پس از قتل نادرشاه، از رونق افتاد و دایماً مورد تهاجم قبایل ازبک و ترکمن قرار داشت.
همانطور که گفته شد، شهر مشهد در اوایل دوره قاجاریه، دچار ویرانی شد ولی در زمان فتحعلیشاه، به تدریج دولت مرکزی به ترمیم ویرانی ها پرداخت. در زمان ناصرالدین شاه، به علت امنیت برقرار شده در کشور، اوضاع و احوال اقتصادی نسبت به گذشته رونق می گیرد. البته ناصرالدین شاه به مشهد توجه خاصی داشت و شهر، رونق گذشته خود را باز یافت.
در اوایل قرن حاضر و در اواخر دوره قاجاریه، دیوارهای اطراف شهر فرو ریخته و ویران شد. ارگ یا دارالحکومه شهر نیز از میان برداشته و عمارت بانک ملی فعلی به جای آن برپا گردید. شهر در نیم قرن اخیر دارای رشد ملایم و در دو دهه اخیر دارای رشد سریع بوده است. سیمای ظاهری شهر در سالهای 1320 ـ 1300 هـ ش تغییر کرده و تحت تأثیر سیاست شهرسازی، دارای چند خیابان و میدان شد. در کتاب مطلع الشمس صنیع الدوله آمده است؛ بعضی جاها روی معابر را با تخته و حصیر پوشیده و بالای آن عمارت ساخته اند. در زمان رضاخان، به علت بروز حوادث و قتل ها در کوچه های تنگ و تاریک سر پوشیده، اتاقهای روی کوچه ها را خراب کردند. قابل ذکر است در حال حاضر (1385 هجری شمسی) شهر مشهد به یکی از شهرهای مهم زیارتی و صنعتی تبدیل گشته و با شبکه حمل و نقل پیشرفته همچون قطار شهری و بزرگراهای مهم و مراکز درمانی و بهداشتی مجهز و مراکز علمی پیشرفته و پویا، بشکل شهری مدرن درآمده است.

زبانها و گویش ها
زبانهای رایج در شهرستان مشهد به تفکیک بخش ها عبارتند از:
در مشهد مقدس: زبانهای فارسی، ترکی و کردی
در بخش مرکزی: زبانهای فارسی، ترکی و کردی
در بخش احمدآباد: زبانهای فارسی، ترکی و کردی
در بخش رضویه: زبانهای فارسی و ترکی
در بخش طرقبه: زبانهای فارسی و ترکی
در بخش کلات: زبانهای ترکی، فارس و کردی، عربی و لری

مشهد پیش از اسلام
گرچه تاریخ شکل گیری شهری با عنوان مشهد به آغاز سده سوم هجری، یعنی هم زمان با کشته شدن و خاکسپاری امام رضا (ع) در آن جا بر می گردد، اما منطقه توس که مشهد کنونی در آن واقع است تاریخی دیرینه دارد. توس را از اینرو بدین نام خواندند که بنیان گذار و نخستین حکمران آن، فردی به نام توس پسر نوذر سپهبد نام آور کیخسرو پادشاه کیانی، بوده است. از تاریخ این شهر در قبل از اسلام، به جز افسانه ای چند، آگاهی چندانی در دست نیست. ولی با توجه به اسناد موجود، می توان حدس زد که این شهر در اواخر حکومت ساسانیان، یکی از مرزداری های سر راه گرگان و نیشابور به مرو و بلخ، و از ولایتهای مشهور در خراسان بزرگ بوده است.

مشهد در دوره اسلامی
حرم امام رضا، مشهد به گفته تاریخ نویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، به خراسان روی آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهی احنف بن قیس که مامور فتح خراسان بودند وی را تعقیب کردند. یزدگرد که آنان را به دنبال خویش یافت، راهی توس شد تا از کنارنگ توس مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد، اما کنارنگ با این بهانه که از یک سو، توس گنجایش موکب بزرگ پادشاهی را ندارد، و از سوی دیگر، پناه دادن به پادشاه، امکان یورش سپاه مسلمانان را افزایش می دهد، یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. حاکم مرو نیز در آغاز به استقبال یزدگرد شتافت، اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرین شاه ساسانی در سال ۳۱ هجری به دست آسیابانی در مرو کشته شد. کنارنگ توس هم که حاکمی سودجو و عافیت طلب بود، با احساس خطر از سپاه مسلمانان، طی نامه ای از عبدالله بن عامر امان خوست و عهد کرد که اگر پیشنهاد او پذیرفته شود، در فتح نیشابور مسلمانان را یاری خواهد داد. پس چنین کرد و به عمارت نیشابور دست یافت. با این ترفند، کنارنگیان، به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ کردند و تا پایان عصر اموی و چیرگی سپاه ابومسلم بود که آنجا را رها ساختند.

مشهد در دوره امویان
از تاریخ توس در دوران امویان نیز خبر چندانی در دست نیست. تنها باید از مهاجرت و اقامت و درگذشت خواجه ربیع بن خیثم از یاران ابن مسعود صحابی یاد کرد که در حدود سالهای ۳۵ هجری راهی خراسان شد و در نوغان اقامت گزید و در سال ۶۱ در همان جا رحلت کرد و دفن شد.

مشهد در دوره عباسیان
در دوره عباسیان، گرچه فرمانداران خراسان از جانب حکومت مرکزی برگزیده می شدند، اما بی کفایتی این والیان جنبش هایی که در گوشه و کنار این خطه رخ می داد، گاه مردم را چنان بر می آشفت که خواهان برکناری ایشان می شدند. از جمله در سالهای پایانی قرن دوم، آن زمان که علی بن عیسی والی خراسان بود، فتنه و آشوب تا آن اندازه در خراسان بالا گرفت که هارون الرشید در سال ۱۸۹خود برای سرکوب شورش، رهسپار ولایت شرفی شد.
اما علی بن عیسی، فرصت طلبانه و با هدایای بسیار، در ری نزد او آمد و هارون او را در حکمرانی خراسان پایدار داشت. ولی با سپری شدن یک سال، شورش از حد گذشت و هارون وی را برکنار نمود. در سال ۱۹۲ نیز خود برای استقرار امنیت کامل، راهی خراسان شد و در باغ حمید بن قحطبه اقامت گزید. یک سال پس از آن چنان بیمار شد که همانجا مرد و در تالار بزرگ کاخی که در آن باغ قرار داشت، به خاک سپرده شد.

از توس تا مشهد
توس، در دل خود شهرهایی داشته، که نوغان و طابران از آبادترین آنها بوده و آورده اند که این دو شهر هزار قریه و آبادی را در بر می گرفته است. در طول تاریخ، گاه نوغان اعتبار افزونتری می یافته و زمانی طابران رونق بیشتری داشته است. جایی که اکنون به نام شهر توس معروف است و آرامگاه فردوسی، حماسه سرای نامدار ایران در آن قرار دارد، تنها بخشی از توس قدیم، که بقایای ارگ و باروی نیمه ویرانی که مردم آن را قصر مأمون می خوانند و بنای بزرگی که به بقعه هارونیه مشهور شده است، در آن پیداست. این محل، در حال حاضر حدود بیست کیلومتری شمال غربی شهر مشهد است. دیگر شهر بزرگ و نامدار توس، نوغان بوده که اینک در دل شهر مشهد قرار دارد. یکی از آبادیهای پیرامون نوغان، روستایی به نام سناباد بوده که آب و هوایی خوش و مطبوع، کشتزارهایی پربار، قناتهایی سرشار و بوستان هایی شاداب و سرسبز داشته است.

منـابـع

ویکی پدیا

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها