آتش گیرانه دوزخ از نظر قرآن
فارسی 4386 نمایش |در دنیا اگر بخواهند انسانی را آتش بزنند، انسان که آتش نمی گیرد، باید یک ماده قابل احتراق دیگری در کار باشد، لااقل روی لباسش بنزین یا ماده قابل احتراق دیگری بریزند که وقتی آن ماده محترق می شود، این هم به تبع آن محترق بشود، یعنی این یک امری است که باید چیز دیگر فی حد ذاته قابل احتراق باشد که این به تبع آن محترق بشود. راجع به ماهیت جهنم، قرآن این مطلب را بیان می کند که اشتباه نکنید، خیال نکنید که خدا آن جا آتش هایی از ماده های دیگر تهیه کرده است (مثل تنوری از آتش که کنده ای، هیزمی، چیزی قبلا آتش می زنند و آن را محترق می کنند) بعد انسانی را در آن جا می اندازند. قضیه چیز دیگر است، قضیه این است که اصلا آن چیزی که محترق و ماده اصلی احتراق است خود انسان است، یعنی در آن جا آتشی از بیرون وجود انسان وجود ندارد، تمام آتش ها زاییده وجود خود انسان است.
طبق آیات قرآن وقود و آتش گیرانه دوزخ، انسان و سنگ است. به همین جهت معنی و مفاد بسیاری از آیات دلالت دارد که آتش گیرانه جهنم، انسان و معبودهای ساختگی است؛ همچون آیه 24 سوره بقره: «فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس والحجارة أعدت للکافرین؛ پس اگر نتوانستید سوره ای همانند سوره قرآن بیاورید (و هیچ گاه هم نمی توانید که بیاورید) بنابراین از آتشی که آتش گیرانه آن مردم و سنگ می باشد پرهیز کنید!» و همچون آیه 6 سوره تحریم: «یا أیها الذین ءامنوا قوا أنفسکم و أهلیکم نارا وقودها الناس والحجارة علیها ملائکة غلاظ شداد لا یعصون الله مآ أمرهم و یفعلون ما یؤمرون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خودتان و اهل خودتان را از آتشی حفظ کنید که آتش گیرانه آن، مردم و سنگ است؛ و بر آن آتش فرشتگان تند و خشن و غلیظ و شدید گماشته شده اند که ابدا درباره اوامری که از جانب خدا به آنها می شود مخالفت نمی کنند، و آنچه را که به آنها امر شود انجام می دهند».
در آیه 10 سوره آل عمران نیز چنین آمده: «إن الذین کفروا لن تغنی عنهم أموالهم و لآ أولادهم من الله شیـا و أولئک هم وقود النار؛ آنان که کافر شده اند، نه اموال آن ها و نه اولاد آن ها، ایشان را بی نیاز از خدا به هیچ وجهی نمی کند؛ و ایشان البته آتش گیرانه دوزخند» و هم چون آیه 98 سوره انبیاء: «إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم أنتم لها واردون؛ به درستی که حقا شما خودتان، و آنچه غیر از خدا می پرستید، همگی خار و خاشاک و موادی هستید که برای جهنم است؛ و شما در جهنم ورود خواهید نمود». البته معلوم است که انسان که در آتش می رود و به جهنم می افتد برای آن است که عصیان خدا را نموده است و از یاد او غافل شده و او را فراموش و نسیان کرده است، که این عنوان همان محجوبیت است که عین آتش و عین دوزخ است لیکن باید دید به چه علت سنگ ها نیز در جهنم می روند؟ (و البته باز معلوم است که مراد از حجاره و سنگ، همان اصنام و بت هایی است که می تراشیدند و پرستش می کردند). چون نفس چوب و گل و سنگ و سایر اشیایی که با آن بت می تراشند که گناهی ندارند که مستوجب آتش باشند؛ ولیکن با مختصر تأمل در این آیات به دست می آید که آن چه در جهنم می رود و مستحق آتش است «ما تعبدون من دون الله» است، یعنی نفس معبودی غیر از خداوند تبارک و تعالی و معبودیت من دون الله پرورده ذهن و فکر شخص عبادت کننده و بت پرست است؛ آن جهت و آن حیثیت در آتش می سوزد.
بنابراین نفس انسان و آنچه متولد و زاییده نفس اوست از همان تخیل موهومی معبود غیر از خدا، در جهنم می رود و می سوزد؛ و همان، آتش افروز یعنی آتش گیرانه دوزخ است. و اصنام و بت ها گرچه خود گناهکار نیستند، ولی صورت تخیلی آن ها در ذهن عبادت کنندگانشان به عنوان معبودیت، خطا و گناه است؛ و آن صورت تخیلی باید بسوزد زیرا که معبود سوی الله است. افراد صالحی که معبود واقع شده اند، حصب جهنم نیستند و اما اگر آن معبودها دارای نفس ناطقه و اراده و اختیار باشند، و خودشان دعوت به عبادت نموده باشند، مانند فراعنه (فرعون) مصر، و قیاصره (قیصرهای) روم، و خواقین (خاقان های) چین، و سلاطین و شاهنشاهان ایران که مردم را به عبودیت و عبادت خود می خوانده اند، و عملا خود را فعال مایشاء و حاکم ما یرید می دانستند؛ معلوم است که نفس آنها نیز معبود من دون الله است و باید در آتش برود و بسوزد.
و اما بعضی از معبودها دارای نفس ناطقه و اراده می باشند ولی ابدا مردم را به عبودیت خود دعوت نکرده اند، بلکه مردم خود کورکورانه آنان را معبود پنداشته و برای آنان شائبه ربوبیت قایلند؛ گرچه خود آنان از این پندار مردم سخت در انکار و ستیز باشند. هم چون ملایکه که بعضی آنها را می پرستیدند و دختران خدا می دانستند. همچون حضرت عیسی بن مریم و حضرت عزیر، که دامنشان از لوث دعوت به عبودیت خود پاک بود و از این عبادت مردم بیزار و متنفر بودند، زیرا که لازمه مقام قرب و خلوص آن هاست که خود را معبود ندانند؛ ولی مردم پس از آن ها خود به خود گرایش به عبادت کردن و مستقل در امور دانستن آن ها نموده، نصاری قائل به الوهیت مسیح شدند و یا او را پسر خدا و یا ثالث ثلاثه دانستند، و یهود عزیر را پسر خدا پنداشتند و او را معبود قرار داده و عبادت کردند.
آیا طبق آیه شریفه، باید نفس آنان نیز چون معبود من دون الله هستند در آتش بسوزد؟ حاشا و کلا. این معبودیت از ناحیه آنان نیست؛ مردم آنها را معبود دانسته اند، و ایشان در این امر نازیبای مردم سهیم و شریک نبوده اند، به چه گناهی و به چه خطایی باید در آتش روند؟ و لذا برای روشن شدن این معنی، بعد از آیه وارده در سوره انبیاء، پس از ذکر دو آیه «لو کان هـاؤلآء ءالهة ما وردوها و کل فیها خالدون* لهم فیها زفیر و هم فیها لا یسمعون؛ اگر هر آینه ایشان خدایانی بودند، البته در جهنم وارد نمی شدند، ولی همگی در جهنم وارد شونده هستند* از برای آنان در جهنم ناله و فریادی است، و آنان در جهنم چیزی را نمی شنوند» (انبیاء/ 99-100) می فرماید: «إن الذین سبقت لهم منا الحسنی أولئک عنها مبعدون؛ و آنان که درباره ایشان وعده خوبی و سعادت و وعده به بهشت از جانب ما پیشی گرفته است و چنین وعده ای داده شده است، آنان از جهنم دور گردیده شده اند» (انبیاء/ 101).
یعنی عزیر و عیسی و فرشتگان و نظایر آن ها که از عبادالله الصالحین هستند، و درباره آن ها از طرف خداوند خلوص و اخلاص و قرب و صحت عمل و گفتار و عدم شائبه دعوای ربوبیت و انانیت مقرر و معین گشته است؛ از این قاعده مستثنی هستند، و آنان حصب جهنم و خار و خاشاک و مواد سوخت دوزخ نخواهند بود. شیخ طبرسی آورده است که چون آیه: «إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم أنتم لها واردون؛ در حقيقت شما و آن چه غير از خدا می پرستيد هيزم دوزخيد شما در آن وارد خواهيد شد»
البته لفظ استثنا در روایت نیست، و از کلام خود شیخ طبرسی است؛ و آنچه مفاد روایت است آن است که ایشان از مصداق آیه شریفه: «الذین سبقت لهم منا الحسنی» بوده، و بنابراین از جهنم دورند. و از این جا می توان با دقت عقلی، موضوع مهمی را استنتاج نمود، و آن این است که اصولا در آیه استثنایی نیست و بیان این مطلب آن است که در احکام عقلیه و یا قوانین و احکام شرعیه که مبتنی بر اصول عقلیه است استثنا معنی ندارد؛ و اگر جایی دیدیم که به صورت استثنا بود، این فقط صورت است و در حقیقت استثنا نیست.
«معبود من دون الله» باید حصب جهنم باشد؛ این قابل استثنا نیست. هر چیزی که جز خداست باید در آتش رود و آتش افروز آن باشد، زیرا که جهنم از این آتش افروزها تشکیل شده است، و اگر این ها نبودند دوزخی نبود. عیسی بن مریم و عزیر و مریم و فرشتگان، اصل وجود و نفوس، و اعمال و کردارشان همه پاک و طاهر است و ابدا جهنمی نیست؛ ولی صورت تخیلی از آن ها را که مردم در اذهان و افکار خود آورده و آن را پرستیدند (و آن صورت تخیلی ربطی به آنها ندارد، زیرا که قایم به اذهان و نفوس عبادت کنندگان است) باید بسوزد و محو و نابود گردد. عجیب است تعبیر قرآن کریم که می فرماید: «و ما تعبدون» که معبودیت آنان را به نفوس عابدین قایم می داند. این اصل مهمی است که در بسیاری از معارف الهیه که بصورت استثنا است مفید فایده و مثمر ثمر خواهد بود.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- ج 8 صفحه 89
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسي- ج 10 صفحه 362-355
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها