نقش رهبری در زندگی انسان ها

فارسی 3548 نمایش |

قبول زندگى جمعى در حیات انسان ها نمى‏ تواند از مساله رهبرى جدا باشد، چرا که براى مشخص کردن خط اصلى یک جمعیت، همیشه نیاز به رهبر و پیشوایى است، اصولا پیمودن راه تکامل بدون استفاده از وجود رهبر ممکن نیست، و سر ارسال پیامبران و انتخاب اوصیا براى آنان همین است. در علم عقائد و کلام نیز با استفاده از قاعده لطف و توجه به نقش رهبر در نظم جامعه و جلوگیرى از انحرافات، بعثت انبیاء و لزوم وجود امام در هر زمان اثبات شده است. اما به همان اندازه که یک رهبر الهى و عالم و صالح، راه وصول انسان را به هدف نهایى، آسان و سریع مى‏ کند، تن دادن به رهبرى ائمه کفر و ضلال، او را به پرتگاه بدبختى و شقاوت مى ‏افکند.
در تفسیر آیه 71 سوره اسراء در منابع اسلامى، احادیث متعددى وارد شده که روشنگر مفهوم آیه و هدف از امامت است: در حدیثى که شیعه و اهل تسنن از امام على بن موسى الرضا (ع) به سندهاى صحیح نقل کرده ‏اند، چنین مى‏ خوانیم که آن امام (ع) از پدرانش از پیامبر (ص) در تفسیر این آیه نقل فرمود: «یدعى کل اناس بامام زمانهم و کتاب ربهم و سنة نبیهم»؛ «در آن روز هر قومى همراه امام زمانشان و کتاب پروردگار و سنت پیامبرشان خوانده مى‏ شوند»، (اسراء/ 71)، «مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث». و نیز از امام صادق (ع) چنین مى‏ خوانیم: «الا تحمدون الله اذا کان یوم القیامة فدعا کل قوم الى من یتولونه و دعانا الى رسول الله و فزعتم الینا فالى این ترون یذهب بکم الى الجنة و رب الکعبة- قالها ثلاثا»؛ «آیا شما حمد و سپاس خدا را به جا نمى ‏آورید؟ هنگامى که روز قیامت مى ‏شود خداوند هر گروهى را با کسى که ولایت او را پذیرفته مى‏ خواند، ما را همراه پیامبر (ص) و شما را همراه ما، فکر مى ‏کنید در این حال شما را به کجا مى‏ بردند، به خداوند کعبه به سوى بهشت». سه بار امام این جمله را تکرار کرد.

نقش رهبرى در اسلام‏
در حدیث معروفى که از امام باقر (ع) نقل شده هنگامى که سخن از ارکان اصلى اسلام به میان مى‏ آورد "ولایت" (رهبرى)، را پنجمین و مهمترین رکن معرفى می کند در حالى که چهار رکن اصلى دیگر را؛ نماز که معرف پیوند خلق با خالق است و روزه که رمز مبارزه با شهوات است و زکات که پیوند خلق با خلق است و حج که جنبه‏ هاى اجتماعى اسلام را بیان مى‏ کند: «قال الباقر (ع) بنى الاسلام على خمس على الصلاة و الزکاة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشى‏ء کما نودى بالولایة» (اصول کافى جلد 2 صفحه 15). سپس امام (ع) اضافه مى ‏کند: "هیچ چیز به اندازه ولایت و رهبرى اهمیت ندارد". (چرا که اجراى اصول دیگر در سایه آن خواهد بود). و نیز به همین دلیل در حدیث معروفى از پیامبر (ص) نقل شده: «من مات بغیر امام مات میتة الجاهلیة»؛ «کسى که بدون امام و رهبر از دنیا برود مرگ او مرگ جاهلیت است». «نورالثقلین جلد 3 صفحه 194 و کتب بسیارى دیگر».
تاریخ نیز بسیار بخاطر دارد که گاهى یک ملت در پرتو رهبرى یک رهبر بزرگ و شایسته در صف اول در جهان قرار گرفته، و گاه همان ملت با همان نیروهاى انسانى و منابع دیگر به خاطر رهبرى ضعیف و نالایق آن چنان سقوط کرده که شاید کسى باور نکند این همان ملت پیشرو است.
مگر عرب جاهلى نبود که در جهل و بدبختى و فساد و ذلت و نکبت و پراکندگى و انحطاط غوطه ‏ور بود؟ چرا که رهبر لایقى نداشت، ولى با ظهور رهبر الهى یعنى محمد (ص) چنان راه ترقى و تکامل و عظمت را با سرعت پیمود که دنیایى را در شگفتى فرو برد، آرى این است نقش رهبر در آن زمان و این زمان و هر زمان. البته خداوند براى هر عصر و زمانى رهبرى براى نجات و هدایت انسانها قرار داد؟ چرا که حکمت او ایجاب مى‏ کند فرمان سعادت بدون ضامن اجرا نباشد، اما مهم این است که مردم رهبرشان را بشناسند، و در دام رهبران گمراه و فاسد و مفسد گرفتار نشوند که نجات از چنگالشان دشوار است. اعتقاد شیعه به وجود یک امام معصوم در هر عصر و زمان فلسفه ‏اش همین است آن گونه که على (ع) فرمود: «اللهم بلى لاتخلو الارض من قائم لله بحجة،اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته»؛ «آرى به خدا سوگند صفحه روى زمین هرگز از رهبرى که با حجت الهى قیام کند خالى نشود، خواه ظاهر و آشکار باشد یا (بر اثر نداشتن پیروان کافى) ترسان و پنهان، تا نشانه‏هاى الهى و دلائل فرمان او از میان نرود». (نهج البلاغه، حکمت 147)

منـابـع

مکارم شیرازی- تفسير نمونه- ج‏لد 12- صفحه 206-204

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد