نظریات مختلف درباره نیروی محرک تاریخ

فارسی 2360 نمایش |

یکی از این نظریات نظریه قهرمانان است که تاریخ را مخلوق افراد می داند، و در حقیقت، این نظریه مدعی است که اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعه فاقد ابتکار و قدرت پیشروی و پیشتازی اند. چنانچه افراد جامعه همه از این دست باشند هرگز کوچکترین تحولی در جامعه پدید نمی آید. ولی یک اقلیت با نبوغی خدادادی که در جامعه پدید می آیند ابتکار می کنند و طرح می ریزند و تصمیم می گیرند و سخت مقاومت می کنند و مردم عادی را در پی خود می کشانند و به این وسیله دگرگونی به وجود می آورند. شخصیت این قهرمانان صرفا معلول جریانهای طبیعی و موروثی استثنایی است، شرایط اجتماعی و نیازهای مادی جامعه نقشی در آفرینش این شخصیت ها ندارد.
دوم نظریه تضاد میان زیربنا و روبنای جامعه، که تعبیر صحیح نظریه محرکیت اقتصاد است و به آن اشاره کردیم.
سوم نظریه فطرت. انسان خصایصی دارد که به موجب آن خصایص زندگی اجتماعی اش متکامل است.
یکی از آن خصایص و استعدادها حفظ و جمع تجارب است، آنچه را که وسیله تجربه و اکتساب به دست می آورد آن را نگهداری می کند و پایه تجارب بعدی قرار می دهد. یکی دیگر استعداد یادگیری از راه بیان و قلم است. تجارب و مکتسبات دیگران را نیز از راه زبان و در مرحله عالی تر از راه خط به خود منتقل می کند. تجارب یک نسل از طریق مکالمه و از طریق نوشتن برای نسلهای بعد باقی می ماند و روی هم انباشته می شود. بدین جهت است که قرآن کریم نعمت بیان و نعمت قلم و نوشتن را با اهمیت ویژه ای یاد می کند: «الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان»؛ «خدای بسیار مهربان قرآن را تعلیم داد، انسان را آفرید و به انسان بیان (و بهره برداری از مافی الضمیر برای دیگران) را آموخت». (الرحمن/ 4-1).
«اقرأ باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق اقرأ و ربک الاکرم الذی علم بالقلم»؛ «بخوان به نام پروردگارت که آفریده است، انسان را از خون بسته آفریده است. بخوان و پروردگار کریم ترت آن است که تعلیم قلم داد». (علق/4-1).
ویژگی سوم مجهز بودن انسان به نیروی عقل و ابتکار است. انسان به واسطه این نیروی مرموز، قدرت آفرینندگی و ابداع دارد، مظهر خلاقیت و ابداع الهی است.
چهارمین ویژگی او میل ذاتی و علاقه فطری به نوآوری است، یعنی انسان تنها استعداد ابداع و خلاقیت ندارد که هرگاه ضرورت پیدا کند به خلق و ابداع بپردازد، بلکه با لذات میل به خلاقیت و ابداع در او نهاده شده است. استعداد حفظ و نگهداری تجارب به علاوه استعداد نقل و انتقال تجارب به یکدیگر بعلاوه استعداد ابداع و میل ذاتی به خلاقیت و ابداع، نیرویی است که انسان را همواره به جلو می راند.
در حیوانات دیگر نه استعداد حفظ تجارب و نه استعداد نقل و انتقال مکتسبات و نه استعداد خلق و ابتکار که خاصیت قوه عاقله است و نه میل شدید به نوآوری، هیچ کدام وجود ندارد. این است که حیوان درجا می زند و انسان پیش می رود.

منـابـع

محمدتقى مصباح يزدى- جامعه و تاریخ- صفحه 249 - 247

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد