بررسی جاودانه بودن یا نبودن عذاب صاحبان گناهان کبیره
فارسی 2614 نمایش |گروهی از مسلمانان که به نام «وعیدیه» معروفند ( وعیدیه گروهی از خوارجند) هر گناه کبیره را موجب کفر می دانند و معتقدند گناه کبیره باعث خلود در آتش است و نقطه مقابل آنها «مرجئه» هستند که می گویند با داشتن ایمان هیچ معصیتی زیانی به انسان نمی رساند (یکی در افراط و دیگری در تفریط!).
مرحوم «علامه حلی» در«شرح تجرید» بعد از آنکه اجماع واتفاق مسلمانها را بر عذاب ابدی کفار نقل کرده، می گوید: در مورد مرتکبان گناه کبیره از مسلمانان اختلاف است، وعیدیه آنها را همچون کفار می دانند، ولی امامیه و گروه کثیری از معتزله و اشاعره معتقدند که عذاب آنها سرانجام پایان می گیرد، سپس دلائلی بر این معنی اقامه می کند. شیخ مفید در «اوائل المقالات» می فرماید: «تمام علمای امامیه انتفاق نظر دارند که تهدید به خلود در آتش مخصوص کفار است، و کسانی را که دارای ایمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند از اهل نماز، هرگاه مرتکب گناهی بشوند شامل نمی شود و تمام طایفه «مرجئه» و محدثان بر این امر متفقند، درحالی که معتزله اتفاق برخلاف این قول کرده اند، و چنین می پندارند که تهدید به خلود در آتش همه کفار و همه فاسقان را شامل می شود».
این گروه برای اثبات مقصود خود به بعضی از آیات فوق استدلال کرده اند، مخصوصا به آنانی که در مورد خلود مرتکبان قتل عمد و رباخواران و مانند آن آمده، و از همه اینها گسترده تر آیه 23 سوره جن است که قبلا تفسیر شد: (ومن یعص الله ورسوله فان له نار جهنم خالدین فیها ابدا) «کسانی که معصیت خدا و رسولش کنند آتش دوزخ از آنها خواهد بود جاودانه تا ابد در آن می مانند». ولی قرائن فراوانی در خود این آیات و سایر قرآن وجود دارد که نشان می دهد این آیات ناظر به کسانی است که گناهانشان منتهی به کفر و انکار مبدأ یا معاد یا نبوت یا ضروریات دین می شود، از جمله اینکه: "کانما اغشیت وجوههم قطعا من اللیل مظلما" «گوئی صورتهای آنها با پاره هائی از شب تاریک پوشانده شده ( در آیه 27 سوره یونس) با توجه به اینکه این وصف در قرآن مجید برای کافران ذکر شده است، آنجا که می فرماید: "وجوه یومئذ علیها غیره- ترهقها قتره – اولئک هم الکفره الفجره" «صورتهائی در آن روز غبار آلود است، دود و تاریکی آن را پوشانده، آنان همان کافران فاجرند» (عبس/40 تا 42)، این تعبیر شاهد بر این است که در مورد بحث نیز مقصود کافرانند لذا در روایتی از امام باقر(ع) می خوانیم که «آیه اشاره به اهل بدعت و شبهات و شهوات است که خداوند در قیامت روی آنها را سیاه کرده لباس ذلت و حقارت بر آنها می پوشاند، لذا درباره آنها می فرماید آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن می مانند».
دیگر اینکه تعبیر به احاطت به خطیئته: «کسی که گناهی انجام دهد و آثار گناه تمام وجود او را بپوشاند» که در آیه 81 بقره آمده، نشان می دهد که ارتکاب گناه کبیره به تنهائی موجب خلود در آتش نیست، بلکه احاطه گناه به تمام وجود انسان که او را به سوی کفر سوق می دهد، سبب چنین مطلبی است، زیرا همانگونه که از روایات استفاده می شود ایمان به صورت نقطه روشنی در درون قلب انسان ظاهر می شود، هر قدر اعمال خیر انجام دهد، گسترش پیدا می کند تا تمام قلب را احاطه کند، و هرگاه اعمال بد و گناه انجام دهد تاریکی قلب او را فرا می گیرد تا زمانی که تمام قلب را فرا گرفته و آنرا تاریک می کند (و فروغ ایمان خاموش می شود)، مخصوصا درپاره ای از این روایات استدلال به آیه "کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون" (چنین نیست که آنها می پندارند بلکه اعمالشان چون زنگاری (سیاه) بر دلهایشان نشانده (مطففین/ 14). بعضی از این آیات نیز تعبیر به تعمد بر گناه دارد (مانند آیه قتل) که ممکن است مراد از آن تعمد در مخالفت فرمان خدا و عناد و لجاج در برابر حق باشد که این از واضحترین مصداقهای کفر است.
شاهد دیگر مطلبی است که در آیه 10 سوره روم آمده است که می فرماید: "ثم کان عاقبه الذین اساوا السوای ان کذبوا بایات الله وکانوا بها یستهزون" «سپس سرانجام کسانی که مرتکب اعمال سوء شدند این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخریه گرفتند». این تعبیر نشان می دهد که اصرار در گناه و ادامه آن گناه منجر به کفر و تکذیب آیات الهی (و سبب خلود) می شود. اضافه بر همه اینها آیه "ان الله لا یغفر ان یشرک به ویغفرما دون ذلک لمن یشاء" «خداوند گناه شرک را نمی آمرزد ولی کمتر از آن را برای هرکس بخواهد می آمرزد» که دو بار در سوره نساء آیه 48 و 116 آمده است، دلیل روشنی براین حقیقت است که تنها مشرکان (انواع کفر نیز ملحق به شرک است) قابل بخشش نیستند و طبعا در جهنم خلود دارند، اما گنهکاران دیگر قابل بخشش و آمرزش اند. این نشان می دهد که حساب آنها از کفار جدا است و همه را نمی توان در یک صف قرار داد.
اشتباه نشود این آیه چراغ سبز به گنهکاران نمی دهد، زیرا وعده قطعی عفو به آنها داده نشده بلکه تنها وعده احتمالی می دهد، زیرا منوط به مشیت الهی شده و از آنجا که مشیت و خواست خدا آمیخته با حکمت او است و حکمتش ایجاب می کند که شایستگیها معیار این عفو و بخشش باشد، سبب می شود که گنهکاران تمام پیوندهای خود را با خداوند و اولیاء الله قطع نکنند، و پلهای پشت سرشان را ویران ننمایند.
در روایات اسلامی آمده که این آیه امید بخش ترین آیات قرآن مجید است، چنانکه از امیر مومنان علی(ع) می خوانیم: "ما فی القرآن ایه ارجی عندی من هذه الایه" «در قرآن آیه ای امید بخش تر از این آیه نیست». برای توضیح بیشتر باید به این نکته توجه داشت که آیه فوق مسلما ناظر به ارتکاب گناه صغیره نیست، چرا که در آیات قرآن به کسانی که از گناهان کبیره اجتناب کنند وعده عفو از گناهان صغیره داده شده است، و نیز ناظر به گناهان کبیره بعد از توبه نمی باشد چرا که توبه سبب بخشودگی گناهان حتی گناه شرک است، بنابراین تنها مفهومی که برای آیه باقی می ماند این است که میان شرک و ارتکاب گناه کبیره (بدون توبه) فرق گذاشته است، اولی غیر قابل بخشش است، چرا که با وجود شرک هیچگونه شایستگی برای عفو نیست اما دومی قابل بخشش می باشد، ولی نه بی قید و شرط، بلکه با شرائطی که در جمله "لمن یشاء" «برای هرکس که بخواهد» به آن اشاره شده است.
شاهد دیگر براین مدعا آیات متعددی از قرآن مجید است که می گوید: هر کس کار نیکی انجام دهد و دارای ایمان باشد نتیجه آن را خواهد گرفت، اگر ارتکاب گناه کبیره سبب دخول در آتش دوزخ گردد اعمال صالح نتیجه ای برای آنها نخواهد داشت. باز دلیل دیگر آیات شفاعت است، زیرا گناهان صغیره در پرتو اجتناب از کبائر بخشوده می شود، و گناهان کبیره نیز با توبه بخشیده خواهد شد، بنابراین شفاعت تنها برای مرتکبان گناه کبیره است که توبه نکرده اند، آنها هستند که اگر شایستگی شفاعت داشته باشند بخشوده می شوند. با این حال چگونه ممکن است مرتکبین کبیره را همطراز کفار ومشرکان بدانیم، وآنها را مخلد در آتش بشمریم؟! چگونه ممکن است در حکمت خداوند کسی که یک عمر ایمان داشته و تمام اعمال صالح را انجام داده، فقط یک گناه کبیره کرده و در یک روز از عمر خود مثلا یک دروغ گفته است، چنین کسی مخلد در آتش دوزخ باشد. نمی گوئیم کیفر یک دروغ را نمی بیند، بلکه می گوئیم عذاب جاودان درباره چنین کسی معنی ندارد.
روایات زیادی نیز از معصومین (ع) رسیده است که ادعای «وعیدیه» را در مورد خلود صاحبان گناه کبیره در دوزخ نفی می کند. حقیقت این است که این گروه از افراطیون خوارج به واسطه تعصب و لجاجت شدید و عدم احاطه به آیات قرآن و اخبار پیغمبر اکرم (ص) و معصومین(ع) و عدم توجه به دلائل روشن عقلی در این دره هولناک سقوط کرده اند، اصولا خوارج همگی گرفتار عواقب سوء نادانی و تعصب خود بوده اند و سرگذشت آنها در تاریخ اسلام بهترین گواه این مدعی است.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- از صفحه 491 تا496
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها