تفسیر کلمه مستضعف با توجه به آیات قرآن

فارسی 1597 نمایش |

خداوند متعال در آیه 26 سوره انفال می‌فرماید:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

26-واذکروا إذا انتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون أن یتخطفکم الناس فاوئکم  وأیدکم بنصره ورزقکم من الطیبت لعلکم تشکرون

به یادآورید زمانی را که شما عده ی قلیلی بودند و شما را ضعیف و خوار در روی زمین می‌شمردند؛ آن چنان که می ترسیدید مردم شما را بربایند. ولی او شما را پناه داد  و یاری کرد و از روزی‌های پاکیزه بهره‌مند ساخت تا شکر نعمتش را به جا آورید.

استضعاف و اقتدار مسلمانان
در این آیه، خداوند گوشه‌ای از زندگی گذشتگان قبل از صدر اسلام را نشان می‌دهد که در چه ذلتی بودند و چه طور به عزت رسیدند و چه طورضعیف بودند و به قدرت رسیدند. "و اذکروا إذا انتم قلیل مستضعفون فی الارض" به یادآورید آن روزگاران را که شما در زمین اندک و مستضعف بودید و در اثر اتباع عملی از اسلام، به عزت رسیدید. آن ذلت قبل از اسلام را به یادآورید و ببینید که اسلام به شما چه داده  است. برای کلمه ی مستضعف دو معنا شده است:

1- کسی که در واقع ضعیف و زبون خوار باشد و دیگران او را تحقیر کنند و حتی خودش هم احساس حقارت می‌کند که فاقد جهات قوت وعزت است.

2- شخص واقعا ضعیف نیست؛ بلکه زمینه‌ی ترقی در او وجود دارد. ولی دیگران  نمی‌گذارند ترقی کند. تا بال و پر او را بشکنند و نگذارند ترقی کند و پیش برود. این هم یک نوع مستضعف است. قرآن‌ کریم نشان می دهد که فرعون، بنی اسرائیل را به این کیفیت استضعاف می‌کرد.

إن فرعون علا فی الارض وجعل أهلها شیعا یستضعف طائفه منهم یذبح أبناءهم  ویستحیی نساءهم؛ (قصص/4)

برنامه‌ی فرعون استضعاف بود؛ یعنی بنی اسرائیل را استضعاف می‌کرد و نمی گذاشت آنها ترقی کنند. آنها ضعیف نبودند. او پی برده که اگر اینها مجالی پیدا کنند دمار از روزگار او می‌کشند و بساط سلطنت او را درهم می‌پیچند. فرعون از طریق گفتار کاهنان پی برده بود که موسی علیه السلام از میان آنها ظهور خواهد کرد. برای همین بود که پسران آنها را می‌کشت. سر های بسیاری را برید. جلوی انعقاد نطفه‌ها را گرفت تا آنها نتوانند به قدرت و عزت برسند. اما حق تعالی فرمود، اراده ی ما براین تعلق گرفته بود که آنها به کمال برسند و حکومت یابند:

ونرید أن نمن علی الذین استضعفصوا فی الارض و نجعلهم أئمه نجعلهم الوارثین* و نمکن لهم فی الارض ونری فرعون و هامان و جنودهما منهم کانوا یحذرون؛(قصص/5-6)

ما می‌خواهیم منت بر مستضعفان نهاده و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرارد هیم و به آنان نیروی تصرف در زمین بدهیم و فرعون و هامان و لشکریانشان را به ذلت و خواری بیفکنیم.

معلوم می شود که بنی اسرائیل در حد خودشان می‌توانستند به کمال برسند، ولی فرعونیان اجازه نمی‌دادند. انبیا علیهم السلام همه به این معنا مستضعف بودند. طاغوت‌های هر زمانی می‌کوشیدند در برابر ولی خدا بایستند و نگذارند آنان پیش بیفتند و لذا خاندان رسالت همه مستضعف بودند و هستند. مولی المتقین علیه السلام ضمن بیان حالات گذشتگان این جمله را در خطبه‌ای از نهج البلاغه ایراد فرمود‌ند:

لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الظروس علی ولدها؛

فعلا دنیا با ما سر ناسازگاری دارد و دوران لگدپرانی دنیاست؛ مانند شتری که بدخوست وحتی بچه ی خود را هم گاز می‌گیرد.

به بچه‌اش هم لگد می‌پراند. ولی یک روز آن شتر از بدخویی و چموشی بر می‌گردد و نسبت به فرزندش مهربان می‌شود. روزی هم دنیا به سمت ما برمی‌گردد. فعلا به ما لگدپرانی می کند و گاز می‌گیرد و با ما ناسازگار است؛ ولی حتما باید به دامن ما برگردد. سپس به این آیه استشهاد فرمود که:

ونرید أن نمن علی الذین استضعفصوا فی الارض و نجعلهم أئمه نجعلهم الوارثین؛ بعد امام علیه السلام فرمود، که باید به اراده ی خداوند در روی زمین مسلط شود ما هستیم.

هم آل محمد یبعث الله مهدیهم فیعزهم  به و یذل عدوهم؛

ایشان آل محمد هستند؛ خدا مهدی آنان را مبعوث و به واسطه‌ی او عزیزشان می‌گرداند و دشمنانشان را به سبب او خوار می‌گرداند.

عاقبت مهدی ما ظهور می‌کند و دنیا به دامن او برمی گردد و ذلت برای کفار و ملحدین خواهد بود و نیز در حدیث آمده است که رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم روزی به علی علیه السلام و حسن و حسین علیهما السلام نگاه کردند و بعد فرمودند: " انتم المستضعفون بعدی"؛ شما بعد از من مستضعف خواهید بود. یعنی طاغوت‌‌های زمان به شما مجال نمی دهند که قدرت و کمالی که در دست شماست بروز کند. همچنین می بینیم آن روزی که امام عصر علیه السلام از مادر متولد شده‌اند نقل شده که امام حسن عسکری علیه السلام به حکیمه خاتون عمه ی خودشان فرمود: فرزند مرا بیاور. وقتی نوزاد را به دست پدر بزرگوارش دادند، ایشان او را روی دست مبارک گرفتند و فرمود: "یا بنی تکلم"؛ فرزندم! حرف بزن. یعنی همان قدرتی که به عیسای مسیح علیه السلام این توانایی را داد که به هنگام تولد زبان باز کرده بگوید: "إنی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا"(مریم/30)، «من بنده‌ی خدا هستم و به من کتاب داده شده و خدا مرا پیامبر قرار داده است»، همان قدرت به امام دوازدهم علیه السلام در ساعتی که از مادر متولد شد این توانایی را داد که زیان باز کرده بگوید: "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و نرید أن نمن علی الذین استضعفصوا فی الارض و نجعلهم أئمه نجعلهم الوارثین"، «و اراده کردیم بر مستضعفان زمین منت گذاریم و آنان را ائمه قرار دهیم و آنان را وارث زمین سازیم».

امام دوازدهم با قرائت این آیه‌ی شریفه به هنگام تولد فرمودند من مستضعف خواهم بود و طاغوت‌های زمان در هر روزگاری می‌کوشند جلوی قدرت مرا بگیرند و نور مرا خاموش کنند.

یریدون لیطفورا نورض الله بأفواههم والله منتم نوره  و لوکره الکافرون؛ (صف/8)

می‌خواهند نور خدا را با دهان‌های] پلید خود[ خاموش سازد ولی خدا تمام کننده‌ی نور خویش است اگر چه کافران کراهت داشته باشند.

ویابی الله إلا أن یصتم نوره  و لوکره الکافرون؛ (توبه /32)

می‌خواهند نور خدا را با دهان خاموش کنند ولی خدا نمی گذارد. حتما نور خود را به اتمام می‌رساند اگر چه کافران نخواهند.

همه‌ی انبیا و اولیا و ائمه‌ی هدی علیهم السلام به این معنا مستضعف بودند. امام عصر علیه السلام هم اکنون مستضعف است. طاغوت‌ها می کوشند تا نگذارند او روزی به قدرت برسد و عالم را اصلاح کند.

مستضعف یعنی ضعیف و بی ارزش
اما در آیه‌ی شریفه ی مورد بحث کلمه‌ی مستضعف به همان معنای اول آن است یعنی زبون و ضعیف و بی‌ارزش. کریمه ی مورد نظر می فرماید:

"واذکروا إذا انتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون إن یتخطفکم الناس"؛

شما مسلمانان، به یاد آورید آن زمانی را که ضعیف و ناتوان بودید ]کسی برای شما ارزش قایل نبود و هیچ کس شما را به حساب نمی‌آورد. خودتان هم احساس حقارت می‌کردید[ به گونه‌ای بودید که اصلا می‌ترسیدید مبادا قدرتهای روزگار، شما را بربایند.

مثل پرکاهی که در دهانه‌ی گردبادی قرار بگیرد یا اینکه یک بار باز شکاری یا کرکس، گنجشکی را برباید. شما اینگونه بودید و خودتان هم احساس حقارت می‌کردید. اما سئوال این است که مقصود و منظور این آیه‌ی شریفه چه کسانی هستند؟ آیا قبل از اسلام اینطور بودند یا قبل از هجرت؟ و یا بعد از هجرت؟ هر سه احتمال وجود دارد. قبل از اسلام به همین کیفیت بودند. بعد از اسلام تا قبل از هجرت نیز مسلمین می‌ترسیدند که کفار و مشرکین مکه، مزاحمشان شوند. بعد از هجرت در مدینه باز هم می‌ترسیدند که این همه قدرت‌ها مثل امپراتورها و قیصرهایی که روی زمین بودند مزاحمشان شوند. ولی احتمال بیشترآن است که قبل از اسلام مقصود باشد. یعنی شما قبل از اینکه به اسلام گرایش پیدا کنید، این طور خوار و ذلیل و ضعیف بودید و در دنیا به حساب نمی آمدید. شاهد این مطلب جمله‌ای است که از حضرت صدیقه‌ی کبری علیهما السلام نقل شده است. درخطبه‌ای که در جمع مهاجر و انصار انشان فرمودند و با ابوبکر احتجاج نمودند، سوابق ننگین عرب را به رخ آنان کشیده، فرمود‌ند:

کنتم علی شفا حفرمن النار مذقه الشارب و نهزه الطامع و قبسه العجلان و موطی ء الاقدام تشربون  الطرق و تقتاتون  الورق اذله خاسئین تخافون ان یتخطفکم الناس حضولکم فانجاکم الله بمحمد صلی الله علیه وآله وسلم؛

شما مردم بر لبه‌ی گودال آتش قرار گرفته بودید، مانند جرعه‌ی آبی که هر تشنه‌ای می‌توانست شما را بیاشامد و مانند لقمه‌ای که هر گرسنه‌ای می‌توانست شما را ببلعد. شما لگدکوب قدرتمندان عالم بودید. آب‌های گندیده و متعفن می‌آشامیدید. برگ درختان غذای شما بود. بدبخت‌های خوار و ذلیل بودید که می‌ترسیدید مردم شما را بربایند. شما قبل از اسلام  مردمی خوار و ذلیل و بی‌ارزش بودید تا اینکه پدرم آمد و خداوند شما را به دست پدرم از این ذلت و بدبختی نجات داد.

این جمله‌ی "تخافون ان یتخطفکم الناس" شاهد امر است. معلوم می‌شود حضرت فاطمه علیهما السلام این جمله را از قرآن اقتباس نموده است و چون ایشان راجع به قبل از اسلام تذکر می‌دهند روشن می‌شود که ‌آیه‌ی قرآن هم راجع قبل از اسلام است. آیه‌ی شریفه می‌فرماید: شما قبلا این چنین بودید. خداوند شما را پناه داد. احکام الهی به شما داده شد. شما را یاری کرد و تأیید نمود و به عزت و پیروزی رسیدید؛ آن چنان عزتی که به قول آن شاعر:

زشیر شتر خوردن و سوسمار                                  عرب را به جایی رسانید کار

که تاج کیانی نگونسار کرد                                            جهان پیرو امر دادار کرد

منـابـع

سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره انفال - صفحه 301 و صفحه 303 تا 307

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها