بررسی دو قانون اسلامی پیرامون آزادی بردگان
فارسی 767 نمایش |قانون کلی اسلام در همه جا و در همه وقت برای برقراری مساوات کامل در میان همه افراد بشر است، جای شبهه نیست که این مساوات بجز با اعطای آزادی واقعی به همه افراد عملی نیست. اسلام برای اجرای این قانون حکیمانه عملا با دو وسیله بزرگ که عبارت از «قانون عتق و قانون مکاتبه» است به آزادی بردگان قیام کرد. قانون عتق این است که: شخص مالک، برده خود را بدون قید و شرط آزاد نماید، اسلام در این باره مردم را تحریک نمود، اول پیامبر اسلام، برای آزادی انسانها، پیش رو و رهبر این کاروان شد، به یکباره بندگان خود را دسته جمعی آزاد ساخت و به عبارت دیگر، برای اولین بار در اسلام عفو عمومی را در محیط خود اجرا کرد و یارانش قدم به قدم از جنابش پیروی کرده، بندگان خود را آزاد نمودند. من جمله ابوبکر ثروت فراوانی در اختیار مسلمانان گذاشت تا بندگانی را از بزرگان قریش خریده و آزاد کنند و از درآمد بیت المال هر چه اضافه از مخارج ضروری بود برای خریدن و آزاد ساختن بردگان اختصاص داشت.
«یحیی بن سعید» می گوید: من از طرف عمربن عبدالعزیز مأمور جمع آوری زکات آفریقا شدم، رفتم صدقات آن ناحیه را جمع کردم و بعد به سراغ فقرا رفتم، فقیری نیافتم که زکاتی از من بگیرد، به ناچار همه را دادم بندگان زیادی خردیدم و آزاد کردم. پیامبر اسلام اعلام نمود که هریک از بردگان اگر ده نفر مسلمان را با خواندن و نوشتن آشنا سازد یا اینکه یک خدمت بزرگی به نفع مسلمانانها انجام بدهد، خود به خود آزاد است.
قرآن کریم به صراحت کفارة بعضی از گناهان را آزاد کردن بنده اعلام نمود؛ چنانکه خود پیامبر، مردم را تحریص می کرد که در مقابل گناهی که از انسان سر می زند، بنده ای را آزاد کنند. بدیهی است که این قسمت آزادشدگان خود به خود عدد بزرگی را تشکیل خواهند داد، به طوری که خود پیامبر اسلام می فرماید خطا و گناه همیشه با بشر همراه است و همه اولاد آدم خطاکارند. چه خوش است که اینجا به خصوص به یکی از کفارات اشاره کنیم؛ زیرا دلالت مخصوصی به نظر اسلام دارد و آن این است که اسلام کفاره قتل خطایی ( غیرعمدی) را به دو قسمت کرده، یکی پرداخت خونبها به وارث مقتول و دیگری آزاد نمودن یک نفر برده. قرآن کریم به صراحت می گوید هرکس مسلمانی را از روی اشتباه بکشد، باید یک بنده مومنی را از قید بردگی آزاد نماید. و نیز خونبهای مسلمی به وارث مقتول بپردازد. پس انسانی که به اشتباه کشته شده در حقیقت یک روح انسانیت را خانواده او از دست داده است؛ چنانکه با کشته شدن آن، یک آدمی از اجتماع بشر پیش از بهره برداری مفقود گردیده است و چون در اینجا حق دو طایفه ضایع شده، اسلام نیز برای قاتل دو نوع وظیفه در پرداخت غرامت مقرر می کند، پرداخت غرامت به وارث و پرداخت غرامت به اجتماع. بنابراین، آزاد ساختن یک برده اسیر در مقابل فقدان فردی که در اثر اشتباه فرد دیگری انجام شده، خود زنده کردن یک نفس انسانیت است؛ زیرا در نظر اسلام، برخلاف تمام قوانین بردگی، بردگی مرگ و یا مانند مرگ است و به همین جهت، اسلام همه جا فرصت را برای زنده کردن بردگان مغتنم شمرده و با توجه فوق العاده به آزادی آنان همت می گمارد.
تاریخ می گوید با این اقدام خردمندانه اسلام عدد بزرگی از بردگان طبق قانون عتق آزاد شدند که تا کنون نظیرش در تاریخ سایر ملتها نه قبل از اسلام و نه بعد از آن دیده نشده و چنانکه این تاریخ نشان می دهد که عامل آزادی این گروه اسیر، فقط مراعات عاطفه انسانیت بود که از ضمیر پاک مسلمانان سرچشمه می گرفت، هدف، رضای خدا بود و بس و بجز خشنودی او عامل دیگری در کار نبود.
اما قانون مکاتبه: آن یک نوع قرار دادی است که هرگاه برده ای خواهان آزادی باشد، در میان مالک و مملوک منعقد گشته و از طرف مالک در مقابل دریافت مبلغ معلومی که مورد قبول طرفین باشد به او آزادی داده می شود. آزادی حاصل از این پیمان پس از پرداخت مبلغ مزبور، اجباری است، دیگر مالک نمی تواند آن را نادیده بگیرد و یا به وقت دلخواه خود موکول نماید و در صورت تخلف از متن پیمان به ناچار حکومت اسلامی (قاضی و یا استاندار منصوب از طرف دولت وقت) دخالت کرده و با نفوذ حکم قرار داد را اجرا و بنده را آزاد می کند. با تصویب و اجرای این قانون حکیمانه یک دریچه امیدبخشی از نو در تاریخ اسلام به روی بردگان، به روی کسانی که در باطن ضمیر خود نسبت به آزادی، احساس تمایل می کردند باز شد، دیگر برده ها به انتظار آن ننشستند که مولی در فرصتهای مناسب به طور رایگان به آزادی آنان اقدام نماید؛ زیرا ممکن است این فرصتها گاهی باشد و گاهی نباشد، عجیب تر از همه این است، از ساعتی که برده، خواهان پیمان شد، دیگر مولا نمی تواند درخواست او را نپذیرد. و از طرف دیگر در این مورد هیچ گونه خطری متوجه آرامش دولت اسلامی نخواهد شد؛ زیرا از نخستین ساعت پیمان، عمل آن برده محترم و تأمین زندگی نیز با دسترنج خود او تهیه می شود، اگر مایل باشد نزد مالک خود با گرفتن اجرت به کار مشغول می گردد و اگر بخواهد در خارج کار می کند و اجرت بیشتری به دست آورده و هر چه زودتر مبلغ پیمان خود را می پردازد، بلی درست است که نظیر این قانون در قرن چهاردهم در اروپا به تصویب رسید یعنی پس از هفت قرن که اسلام آن را اجرا کرده بود ولیکن با یک فرق بزرگ که در غیر اسلام وجود نداشت و آن این بود که علاوه بر آن کوشش بی نظیری که در آزادی رایگان و فقط برای رضا و تقرب به درگاه خدا مبذول می داشت، دولت اسلامی نیز کسر بودجه کسانی را که مشمول این قرار داد بودند تضمین می کرد. در واقع قانون بیمه های اجتماعی کارگران بدون کسر حق بیمه درباره آنان از طرف دولت اسلامی اجرا می شد. آن آیه شریفه ای که محل مصرف زکات را بیان می کند چنین می گوید: «زکات و صدقات واجبه مخصوص فقرا و مساکین و کارمندان اداره زکات و برای آزادی بردگان است.» ( سوره توبه /آیه 60). در این آیه به صراحت بیان شده که یک قسمت زکات از بیت المال مسلمانان که در قاموس امروز «دارایی ملی» نامیده شده، برای دستگیری و معاونت بردگان عاجز اختصاص دارد که هر وقت از پرداخت دین و یا از انجام کار عاجز بمانند کسر بودجه آنها از این خزانه باید تأمین گردد. اسلام با تصویب و اجرای این دو قانون حکیمانه عملا گامهای بزرگی در تأمین آزادی بردگان برداشت و حداقل هفت قرن زوتر از دیگران در میدان تحول تاریخ، گوی سبقت را ربود و عوامل دیگری را نیز مانند حمایت و کفالت بردگان، به عهده دولت واگذار نمود. و کسر پرداختی آنها را از صندوق دارایی ملی تأمین کرد که دنیا، تازه امروز به مزیت آن عوامل رسیده است و همچنین عوامل سودمند دیگری بر این اقدام حکیمانه خود افزود که هنوز هم دنیای امروز از آنها بی خبر است و به مقتضای آن با حسن رفتار خود، حس شخصیت یابی را در نهاد بردگان بیدار و با اعطای آزادی رایگان، آنها را از نو، به جامعه انسانیت تحویل داد بدون اینکه در این مقصد با بحران اقتصادی و یا فشار سیاسی روبرو شود، چنانکه دنیای غرب در الغای بردگی و آزادی بردگان با این مشکلات رو به رو گردید و با تصویب و اجرای این دو قانون حکیمانه مشت محکمی به دهان یاوه گویان کمونیزم نواخته شده و تمام ادعای بی اساس پیروان این فلسفه مادی باطل گردیده، همان یاوه گویانی که هنوز هم خیال می کنند که اسلام نیز یکی از قسمتهای قهری تحولات اقتصادی بوده و به مقتضای آیین ماتریالیستی در وقت طبیعی خود به وجود آمده و هفت قرن پیش از پیدایش فلسفه «بردگی بس»، وظیفه خود را انجام داده و در ردیف آثار باستانی قرار گرفته است و همچنین رسوایی کسانی که هنوز هم گمان می کنند که هر نظامی در عالم حتی نظام اسلام از یک رشته تحولات اقتصادی همزمان خود منعکس شده و کلیه افکار و عقاید هر نظام اقتصادی همگام خود سازگار است، روشن گردید.
منـابـع
آیت الله شهید عبدالحسین دستغیب- 82 پرسش- از صفحه 211 تا 216
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها