بدعت، یکی از گناهان کبیره

فارسی 1369 نمایش |

حرمت بدعت از ضروریات مذهب و کبیره بودنش، برای آن است که در روایات متواتره بر آن وعده عذاب داده شده است و چون اصل مطلب مسلم و ظاهر است، به ذکر چند روایت اکتفاء می شود:

پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش  است.»
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «کسی که نزد بدعت گذارنده ای رود و احترامش کند، هر آینه در خراب کردن دین اسلام کوشیده است.»
حضرت صادق علیه السلام بدعت را از گناهان کبیره شمرده چون رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «هرکس در صورت بدعت گذارنده ای بخندد، هر آینه دین خود را خراب کرده است.» 
پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «پس از من هرگاه اهل ریب و بدعت را دیدید، از آنها  بیزاری جوئید و به آنها زیاد دشنام دهید و درباره آنها بد بگوئید و طعن زنید و آنها را وامانده کنید، تا نتوانند جواب دهند و به فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها برحذر باشند و بدعت های آنها را نیاموزند تا خداوند برای شما در برابر این کار، حسنات نوشته و درجات آخرت را برای شما بالا برد.»
مجلسی در شرح این حدیث می فرماید: گویا مقصود از اهل ریب، آنهائی هستند که در دین خود شک دارند و مردم را به واسطه القای شبهه به شک می اندازند. و بعضی گفته اند مقصود از آنها کسانی اند که دینشان بر پایه گمان و توهم فاسد است، چون علمای اهل خلاف. و ممکن است مقصود از آنها فاسقان و متظاهران به فسق و بی باکی نسبت به دین باشد، زیرا  این مایه این نیست که مردم در دین داشتن آنها شک کنند و نشانه سستی عقیده آنها است.

بدعت چیست؟
علامه مجلسی می فرماید: بدعت همان است که پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله  پیدا شده و نصی درباره آن نرسیده، نه به طور خصوص و نه عموم، یا به طور خصوص  یا عموم از آن نهی شده است. و آنچه در عمومات وارد است، بدعت نیست. مانند ساختن مدرسه و امثال آن که در عمومات سکنی دادن به مومن و کمک به او وارده است. و نظیر انشاء بعض کتب علمی و تألیفات که کمک به علوم شرعی است، یا مانند لباس هائی که در زمان پیغمبر صلی الله علیه  وآله نبوده و خوراک های تازه که همه در عموم استجاب زینت وارد و از آن هم نهی نشده است. بلی آنچه به عنوان عموم لباس یا غذا باشد، اگر خصوصیتی به آن بدهند و بگویند با نحو خاص مورد امر و مطلوب شارع است، بدعت می شود، چنانچه نماز که بهترین اعمال  است و در هر حال انجامش  مستحب است، اگر چند رکعت مخصوص بر وجه مخصوص یا در وقت مخصوصی معین  شود، بدعت  است (مانند اینکه عمر،

 

 

امر کرد شب های ماه رمضان بیست رکعت نماز به جماعت بخوانند). و چنانچه کسی بگوید در فلان وقت به خصوص، هفتاد بار لااله الا الله گفتن مستحب یا واجب است، بدون اینکه دلیل معتبری داشته باشد بدعت است. و به هر حال پدید آوردن چیزی در دین پیش خود که در اصل یا خصوصیات آن دلیلی نباشد بدعت است.

اقسام بدعت از نظر شهید اول:
شهید اول علیه الرحمه می فرماید: آنچه پس از پیغمبر صلی الله علیه وآله پدیدر گشته، بر پنج قسم است: واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح. و بدعت امور تازه ای است که حرام باشد به این شرح:
1- واجب، چون تدوین قرآن و اخبار، هرگاه بیم تلف آنها برود. (از حافظه مردم) زیرا تبلیغ  دیانت به آینده ها واجب است به اجماع و آیه قرآن. و این وظیفه انجام نمی شود مگر به حفظ قرآن و سنت در زمان غیبت امام علیه السلام، و اگر امام علیه السلام حاضر باشد  او خودش حافظ است و خطری نیست.

2- حرام، و آن بدعتی است که دلیل تحریم آن را بگیرد، چون تقدیم غیر امام معصوم بر امام معصوم، و غصب و مناصب ویژه ایشان، و دست اندازی والیان جور به اموال مسلمانان، و جلوگیری آن ها از مستحق، و جنگ با اهل حق، و تبعید ایشان، و کشتار بر  پایه بدگمانی، و  واداشتن مسلمانان بر بیعت با فاسق، و اقامت بر آن، و تحریم مخالفت  آن، و غسل در جای مسح، و مسح بر غیر پوست بدن، و نوشیدن بسیاری از نوشابه های مسکر، و جماعت در نماز نافله، و اذان دوم روز جمعه، و حرام کردن متعه حج، و متعه زن، و شورش بر امام علیه السلام ، و دادن ارث به اباعد و ندادن به نزدیکان، و منع خمس از اهل آن، و افطار در غیر وقت آن و غیره از بدعت های مشهور، به اجماع شیعه و سنی و از این باب است: اخذ گمرگ و دادن منصب و مقام به ناصالح، به بخشش یا به وراثت یا از راه دیگر.

3- مستحب، و آن هر عملی است که ادله استجباب آن را بگیرد، چون ساختن مدارس و خانه ها. و از این باب نیست آنچه شاهان موکب ترساننده برای خود می گیرند، مگر اینکه موجب ترس دشمن اسلام باشد.

4-مکروه، و آن چیزی است که دلیل کراهت آن را بگیرد. مانند زیادی در تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام و کاستن از آن هم نسبت به وظائف دیگر و تنعم در لباس و خوراک به اندازه ای که به اسراف نرسد و اگر ز یان بخش باشد، برای خود یا خاندانش حرام می گردد.

5- مباح، و آن در مورد  ادله  اباحه است مانندغربال کردن آرد که گفته اند اول تازه درآمد پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله این بود که غربال آرد بیزی برگرفته برای آنکه خوشی  و رفاه از مباحات است پس وسیله آن هم از مباحات است.

فرمایشی مجلسی:
علامه مجلسی پس از بیان مقدمه ای می فرماید: بدعت عبارت از این است که امری را که خداوند حرام فرموده حلال کنند، یا امری را مکروه کنند که خدا مکروه نفرموده، یا امری را واجب کنند که خداوند واجب نفرموده، یا امری را مستحب کنند که خدا مستحب نفرموده، گرچه به اعتبار خصوصیتی باشد مثل آنکه خدا فرموده است: نماز در همه  وقت مستحب است و اگر کسی به این عنوان نماز بخواند که چون همه وقت سنت است و این هم یک وقتی است از آن وقت ها، پس من در این وقت نماز می گذارم، ثواب دارد و اگر دو رکعت نماز در وقت غروب آفتاب بخواند به عنوان اینکه در خصوص این وقت،  خدا این نماز را از من خواسته است بدعت می شود و حرام است. چنانچه عمر در خصوص چاشت شش رکعت مقرر داشت که در این هنگام می بایست خواند به عنوان سنت، و به این جهت بدعت و حرام شد و ائمه ما از آن نهی فرمودند. همچنین اگر کسی  نماز نافله را سه رکعت به یک سلام بخواند، چون این هیأت در نماز سنت از پیغمبر صلی الله علیه وآله به ما نرسیده، بدعت و حرام  است. یا اگر کسی در هر رکعتی دو رکوع به جا آورد حرام است. همچنین کلمه طیبه «لااله الا الله» را همه وقت گفتن سنت و بهترین ذکرها است. اگر کسی چنین قرار دهد که بعد از نماز صبح، هزار و پانصد مرتبه مثلا سنت است و خصوص این عدد را در خصوص این وقت از جانب شرع مقرر بداند، یا خود قرار دهد و این خصوصیت را عبادت بداند، بدعت است در دین، و بدترین معاصی است.

بدعت یعنی تغییر حکم الهی:
بنابراین، خلاصه معنی بدعت، تغییر دادن دین الهی و به رأی و عقل ناقص خود چیزی بر آن افزودن یا کم کردن است، چه در اصول و چه در فروع.
حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «حلال محمد صلی الله علیه وآله همیشه حلال است تا روز قیامت، و حرام او همیشه تا روز قیامت حرام است. جز او پیغمبر دیگری نباشد و جز او نیاید ( تا روز قیامت)».
و علی علیه السلام می فرماید: «کسی نیست که بدعتی نهد جز اینکه سنتی را با آن از میان می برد.»
و نیز حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که مردم را به خودش  بخواند و حال آنکه در بین ایشان از او داناتری است، پس او بدعت گذارنده گمراه کننده است.»

منـابـع

شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- صفحه 337 تا 341

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها