خصوصیات نامه اعمال انسان
فارسی 1335 نمایش |«کتاب» انسان یا نامه ی عمل، دارای این خصوصیات است:
الف- این نامه در دنیا پیچیده و سربسته است و در آخرت گشاده و منشور خواهد گشت، چنانکه قرآن می فرماید: «و اذا الصحت نشرت» (تکویر/10)، «و چون نامه ها گشوده شود»، «و نخرج له یوم القیامه کتابا یلقاه منشورا» (اسراء/13).
ب- «نامه ی عمل» لازم لاینفک انسان است مانند «طوق» یا «قلاده ای» که به گردن انسان باشد، در همه جا و در همه حال با آدمی همراه است و از او ابدا جدا نمی گردد، چنانکه قرآن حکیم می فرماید: «و کل انسان الزمناه طائره فی عنقه» (اسراء /13)، «طائر هر انسانی را ملازم گردنش قرار دادیم». معنای حقیقی «طائر» پرنده است ولی در اینجا بنا بر گفته ی مفسرین، مراد از آن «عمل» است که دائما ملازم انسان می باشد و اگر در آیه ی شریفه ملازم «گردن» تعبیر شده است، شاید از آن نظر باشد که گردن عضو لازم الوجود در بقای انسان بوده و نبودش مساوی با نبود انسان می باشد و هم هرچه که بر دور گردن آدم پیچیده باشد در اولین برخورد با دیگران مشهود می گردد. بنابراین، قرآن کریم با این بیان نشان داده است که نامه ی عمل، هم همیشه همراه انسان است و هم روز شهود عمل، بر همه کس نمایان خواهد گشت و خبر از آینده ی زشت و زیبای صاحبش خواهد داد.
«در روایت ابی الجارود از امام باقر علیه السلام منقول است که ذیل این آیه ی شریفه «و کل انسان الزمناه طائره فی عنقه» فرموده اند خیر و شر او چنان با او ملازم و در همه جا همراه وی قرار داده شده است که قدرت بر جدا شدن از آن ندارد تا نامه ی عمل به او داده شود»، و در مفردات راغب می گوید: «مقصود از عمل نیک و بد انسان است که از او پریده است] بالای سر او در پرواز است[».
سایه ی عمل بر سر انسان
«از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمود: هرکس بدون تعجب بگوید «لا اله الا الله» خدا از آن ]کلمه ی توحید[ پرنده ای می آفریند که به دور سر صاحب خود بال و پر می زند ]آنچنان که گویی می خواهد بر او بنشیند[ تا وقتی که رستاخیز بپا گردد و پیوسته به نفع گوینده اش، ذکر ]خدا[ می گوید».
چونکه پرید از دهانش حمد حق مرغ جنت ساختش رب الفلق
باش تا روزی که آن فکر و خیال بر گشاید بی حجابی پر و بال
از ابن روایت و اشباه آن، لطف تعبیر از «عمل» به «طائر» روشن می شود. هر چند آقایان مفسران در توجیه این تعبیر می فرمایند: مردم زمان جاهلی را عادت چنین بود که در کارهای خود «تفال» به «طیر» می زدند، یعنی از حالات مختلف پرندگان استباط نیک و بد عاقبت کار خود می نمودند و به اصطلاح «فال » می گرفتند. مثلا موقع اقدام به یک کار مهم، پرواز پرنده را از سمت چپ به جانب راست علامت میمنت و مبارکی می دانستند و عکس آن را کاشف از شئامت و نامبارکی می پنداشتند. اولی را «سانح» و دومی را «بارح» می نامیدند، تا آنکه بر اثر مرور زمان و رسوخ اعتماد به این عمل، دامنه ی اعتقاد به فالگیری از پرنده به دیگر موجودات گوناگون نیز کشانده شد و بر هرچه که در زعم خود می توانستند آن را وسیله ی «تفال» یا «تشام» بدانند، کلمه ی «طائر» را اطلاق می نمودند. چنانکه راغب در مفردات می گوید: (تطیر فلان واطیر، اصله التفال بالطیر، ثم یستعمل فی کل ما یتفال به و یئشام قالوا انا تطیرنا بکم) یعنی معنای اصلی کلمه ی «تطیر «تفال به پرنده بوده است، سپس در هر چه که موجب فال نیک و بد باشد استعمال شده است و می شود تا آنجا که به پیغمبران خدا گفتند: ما به شما فال بد می زنیم. غرض آنکه از آیه ی شریفه ی «و کل انسان الزمناه طائره فی عنقه» با توجه به معنای معهودی که از کلمه ی «طائر» در اذهان مردم عصر نزول قرآن بوده است بدست می آید که چیزی با انسان به طور لزوم دائم و همیشگی همراه است که نشان دهنده ی میمنت و مبارکی و حسن ختام کار او و یا کاشف از شآمت و بدحالی و سوء مال زندگی اش می باشد و آن همان «نامه ی عمل» یا به تعبیر قرآن «کتاب» انسان است که فعلا غایب از حسن و در نهاد انسان پنهان است تا روز جزا که «نهان» به «عیان» آمده و با وضوح تمام برای صاحب خود قابل خواندن خواهد شد که: «اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا» (اسراء/14)، «بخوان نامه ات را که امروز تو خود برای رسیدگی به حساب خود کافی هستی».
ج- نامه ی عمل در روز جزا قابل خواندن برای همه کس خواهد بود. از آیه ی شریفه ی (اقرا کتابک...) که ترجمه اش گذشت به خوبی استفاده می شود که هر انسانی از بیسواد و باسواد و نابینا، همه در آن روز، آشنا با کتاب خود بوده و قادر بر خواندن آن مکتوب می باشند چنانکه در آیه ی دیگر نیز می فرماید: «یوم تدعوا کل اناس بإمهم فمن اوتی کتابه بیمینه فاولئک یقرون کتابهم»، «روزی که هر گروهی از مردم را با پیشوا و امامشان می خوانیم، پس کسانی که نامه ی عملشان به دست راستشان داده شود، به قرائت کتابشان می پردازند و نامه ی عمل خود را می خوانند».
«خالد بن نجیح از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: چون روز قیامت شود، نامه ی اعمال انسان به دستش داده شده و آنگاه به او گفته می شود: بخوان ]راوی گوید[ گفتم: آیا می فهمد که در آن چه هست؟] به محتویات نامه ی خودش پی می برد؟[ فرمود: خدا به یادش می آورد، پس کمترین نگاه یا گوشه ی چشمی و کوچکترین سخن و یک قدم برداشتنی و ] خلاصه[ هیچ کاری که انجام داده است نمی ماند مگر اینکه آن را به یاد می آورد ]آنچنان واضح و روشن [که گویی آن کار را همان ساعت انجام داده است و به همین جهت است که می گوید: ای وای بر ما! این چگونه کتابی است که از کوچک و بزرگ ]اعمال ما[ فروگذار ننموده و همه را احصاء و جمع آوری کرده است» و عجیب تر اینکه دیگران نیز آن روز، قادر بر خواندن کتاب انسان خواهند بود. یعنی هرکسی می تواند نامه ی اعمال هرکس را بخواند و از «سرائر» و اعمال خفیه ی او با خبر گردد، چه آنکه «یوم تبلی السرائر» (طارق/9) روز ظهور بواطن و صحنه ی اعلان خفیات است، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد، لذا نیکوکاران از ظهور اعمالشان شاد گردیده و نامه ی خود را با سربلندی به دیگران عرضه می دارند که بیایید و بخوانید: «فاما من اوتی کتابه بیمینه فیقول هاوم اقرءوا کتابیه» (حاقه/19)، «اما کسی که نامه ی عملش به دست راستش داده شود )که نشان سعادت و رستگاری است) می گوید: بگیرید یا بیایید ] اهل محشر[ بخوانید نامه ام را»، یعنی مفتخرم که چهره ی اعمالم روشن است و کوچکترین نقطه ی تاریک که مایه ی رسوایی و خواری ام گردد در نامه ی من نخواهید دید. اما بد عملان نامه سیاه از برملا گشتن اعمال ننگینشان منفعل می شوند و با ذلت و خواری، ناله کنان می گویند: ای کاش این نامه به دستم نمی رسید: «و اما من اوتی کتابه بشماله فیقول یا لیتنی لم اوت کتابیه* و لم أدر ما حسابیه* یا لیتها کانت القاضیه» (حاقه/27-25)، «و اما کسی که نامه اش به دست چپش داده شود ]که نشان محکومیت به عذاب و بدبختی است[ می گوید: ای کاش نامه ام به من داده نمی شد و من از حساب خود آگاه نمی گشتم، کاش این حالت ]شرم آور[ منتهی به مرگ می شد و قطع حیات از من می نمود ]می مردم و این صحنه ی ننگین را به خود نمی دیدم[»
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره قیامت – از صفحه 207 تا 212
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها