قوانین حقوقی و فقهی اسلام از گستره ی حداکثری برخوردار است. نسبت علم فقه با علم حقوق، عموم و خصوص مطلق است; یعنی حقوق به لحاظ موضوع، تنها به جنبه های اجتماعی می پردازد، ولی فقه، به جنبه های فردی و اجتماعی نظر دارد. احکام حقوقی، الزام آورند، ولی احکام فقهی به پنج دسته انشعاب می یابند: 1. واجبات; 2. محرمات; 3. مستحبات; 4. مکروهات; 5. مباحات. قوانین حقوقی از ضمانت اجرایی دولتی برخوردارند، لکن تنها بخشی از مقررات فقهی از این امتیاز بهره می برند. حال که تمایز فقه و حقوق روشن شد باید گفته شود که احکام شرعی اسلام به تمام رفتارهای فردی و اجتماعی، و ارادی و غیر ارادی انسان نظر دارد و به احکام وضعی و تکلیفی و از یک جهت به احکام اولیه، ثانویه و حکومتی و از جهت دیگر نیز به احکام ظاهری و واقعی تقسیم می شود.
فرق حقوق و اخلاق با این تعاریف تفاوت حقوق و اخلاق نیز روشن می گردد که اولا احکام حقوقی بر رفتارهای اجتماعی انسان ها بار می شوند، ولی احکام اخلاقی بر تمام رفتارهای اختیاری اعم از فردی و اجتماعی، مترتب می گردند. ثانیا، هدف احکام حقوقی، ایجاد نظم و امنیت و سعادت انسان هاست، ولی هدف احکام اخلاقی، بالندگی روحی و معنوی آنهاست. ثالثا، احکام و قوانین حقوقی، الزام بردار و ضمانت اجرایی بیرونی دارند; یعنی دولت موظف است در تحقق آنها تلاش نماید، ولی در احکام اخلاقی، ضمانت اجرایی درونی حاکم است و اگر ضمانت اجرایی بیرونی نیز در الزامات اخلاقی تحقق یابد به احکام حقوقی تبدیل می شوند، گرچه ماهیت اخلاقی نیز داشته باشند.
حقوق اساسی بشر
حق حیات: «من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا؛ هر کس نفسی را بدون حق قصاص و یا بی آن که فساد و فتنه ای در روی زمین کند به قتل رساند، مثل آن است که همه ی مردم را کشته باشد.» (مائده/ 32)
حق کرامت انسان: «و لقد کرمنا بنی آدم؛ و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتيم.» (اسراء/ 70)
«إن أکرمکم عندالله أتقاکم؛ در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.» (حجرات/ 13)
حق آزادی به معنای نفی بردگی:
«لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا؛ بنده غیر خودت «انسانی» نباش; خداوند تو را آزاد آفریده است.» (مستدرک الوسائل، ج 7، ص 232)
حق آزادی تکوینی انسان نسبت به دین:
«لااکراه فی الدین؛ در قبول دین هیچ اکراهی نیست.» (بقره/ 256)
حق آزادی از ظلم و ستم:
«و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم؛ و بارهای سنگین و بارهایی که بر آنان بوده برمی دارد.» (اعراف/ 157)
حق آزادی بیان حقایق:
«یا أهل الکتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تکتمون الحق و أنتم تعلمون؛ ای اهل کتاب چرا حق را با باطل مشتبه می کنید و حقیقت را پوشیده می سازید، در حالی که می دانید؟» (آل عمران/ 71)
«فبشر عباد* الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه أولئک الذین هداهم الله و أولئک هم أولوا الألباب؛ پس بندگان مرا بشارت ده همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند.» (زمر/ 17- 18)
حق برائت انسان ها:
«رفع عن امتی تسعة اشیاء: مالا یعلمون و ما لا یطیقون و ما اضطروا الیه و ما استکرهوا علیه و الخطأ و النسیان؛ نه چیز از امت من برداشته شده است: آنچه را که نمی دانند و قدرت ندارند و مضطر و مکره و گرفتار خطا و نسیانند.»
اصل مساوات زن و مرد در برابر قوانین الهی:
«من عمل سیئة فلا یجزی إلا مثلها و من عمل صالحا من ذکر أو أنثی وهو مؤمن فأولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب؛ هرکس که بدی کند جز به مانند آن کیفر داده نمی شود، ولی هر کسی کار شایسته ای انجام دهد (خواه مرد یا زن) در حالی که مؤمن باشد، آنها وارد بهشت می شوند و در آن روزی بی حساب به آنها داده خواهد شد.» (مؤمن/ 40)
اصل احترام به اقلیت های مذهبی:
«إن الذین آمنوا والذین هادوا والنصاری والصابئین من آمن بالله والیوم الاخر وعمل صالحا فلهم أجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون؛ کسانی که ایمان آورده اند و کسانی که به آیین یهود گرویدند و نصاری و صابئان، هرگاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هیچ گونه ترس و اندوهی برای آنان نیست.» (بقره/ 62)
اصل انواع آزادی های عقیده، مطبوعات، احزاب در چارچوب شریعت
تمایز اساسی حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر این است که در حقوق بشر اسلامی، قانون گذار، خداوند متعال است و احکام او حدود الهیند و نباید از آنها تجاوز کرد; همان گونه که در قرآن آمده است: «تلک حدود الله فلا تعتدوها ومن یتعد حدود الله فأولئک هم الظالمون؛ این ها حدود و مرزهای الهی است; از آن تجاوز نکنید; و هرکس از آن تجاوز کرد ستمگر است.» (بقره/ 229)
اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها، مانند صلح حدیبیه. اصل اهتمام ورزیدن به کشورهای اسلامی: «من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس منهم؛ کسی که شب را به صبح برساند و در امور مسلمانان اهتمام نورزد از آنان نیست.» (اصول کافی، ج 2، ص 164)
اصل مسئولیت بین المللی دولت ها
«کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» (بحارالانوار، ج 2، ص 38)
اصل دوستی و مودت با بیگانگان غیر دشمن
«عسی الله أن یجعل بینکم وبین الذین عادیتم منهم مودة؛ امید است خدا میان شما و کسانی از مشرکین که با شما دشمنی کردند، پیوند محبت برقرار کند.» (ممتحنه/ 7)
اصل شناسایی ملل بیگانه
«یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا؛ ای مردم، شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.» (حجرات/ 13)
اصل صلح
«قل یا أهل الکتاب تعالوا إلی کلمة سواء بیننا وبینکم ألا نعبد إلا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله؛ بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعض دیگر را به خدایی نپذیرد.» (آل عمران/ 64)
اصل تحمل و گذشت
«خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجاهلین؛ با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکی ها دعوت نما.» (اعراف/ 199)
اصل وفای به قراردادها
«أوفوا بالعهد إن العهد کان مسؤولا؛ به عهد خود وفا کنید که از عهد سؤال می شود.» (بنی اسراییل/ 34) و ده ها اصل دیگر بین المللی.
حقوق مدنی
با مراجعه به کتاب و سنت، به روشنی به وجود احکام، قوانین و حقوق مدنی پی می بریم. احکام حقوقی در باب اموال منقول و اموال غیر منقول، حقوق انتفاع به معنای اعم، اسباب تملک، احیای اراضی موات و حیازت اشیای مباحه، اقسام عقود و معاملات و الزامات و فسخ قراردادها، انواع ضمان های قهری و غیر قهری، احکام بیع و شرایط و اقسام مبیع، انواع خیارات، احکام اجاره و فسخ اجاره، آثار و احکام عقد مزارعه و مساقات، احکام مضاربه، جعاله، شرکت، ودیعه، عاریه، قرض و دین، وکالت، حواله، کفالت، صلح، رهن، هبه، شفعه، احکام و آثار آن، وصیت تملیکی و وصیت عهدی و شرایط موصی، احکام و موجبات ارث و طبقات وارث، موانع و شرایط ارث و مسائل مربوط به ترکه، احکام ازدواج و طلاق.
حقوق اساسی
ـ اصل حاکمیت اسلام و ولی فقیه
ـ اصل انتخابات مردم و جایگاه شوراها
ـ اصل استقلال و آزادی
ـ اصول مربوط به حقوق; مانند تساوی حقوق، حمایت قانون از همه، آزادی های عقیده، نشریات، مطبوعات، احزاب، شغل، تأمین اجتماعی، آموزش و پرورش، ممنوعیت شکنجه و هتک حرمت.
ـ اصول مربوط به اقتصاد و امورمالی; مانند حق مالکیت خصوصی ملت و احترام به مالکیت شخصی، توزیع عادلانه ی درآمدها، ضبط ثروت های نامشروع، تشکیلات دیوان محاسبات، اصول مربوط به قوه ی مقننه و اختیارات و وظایف برنامه ریزان قانونی، اصول مربوط به قوه ی مجریه، سیاست خارجی و دیگر اصول که از کتاب و سنت قابل استنباطند.
منابع اسلام، یعنی قرآن و سنت، به صورت حداکثری به مباحث جزای عمومی و خصوصی پرداخته است; احکام مربوط به دیات، مانند مجازات بودن دیه، خسارت بودن دیه، موارد عمد و شبه عمد، خطای محض و ملاک تشخیص آنها، خسارت مازاد بر دیه، دیه ی قتل مسلمان و غیر مسلمان، دیه ی جراحت ها و صدمه ها، مهلت پرداخت دیه، مسؤول پرداخت دیه مانند عاقله و غیره، موجبات ضمان، احکام مربوط به اشتراک در جنایت، تسبیب در جنایت، اجتماع سبب و مباشر یا اجتماع چند سبب، دیه ی اعضا، «مو، چشم، بینی، گوش، لب، زبان، دندان، فک، گردن، دست و پا، ناخن، ستون فقرات، نخاع، بیضه، دنده، استخوان زیر گردن، نشیمن گاه، استخوان ها» عقل، حس شنوایی، بینایی، بویایی، چشایی، صوت و گویایی، دیه ی زوال منافع و دیه ی جراحات، جملگی در متون دینی، با دلایل عام یا خاص، ذکر شده است.
در حقوق جزای اسلامی، علاوه بر بیان احکام جرایم مربوط به صدمات بدنی، مانند قتل عمد و خطا و یا سقط جنین، به جرایم علیه شخصیت معنوی افراد، مانند جرایم بر ضد آزادی اشخاص و حبس آنها و جرایم بر ضد حیثیت اشخاص و هتک حرمت آنها و جرایم علیه تمامیت جسمی افراد و اموال و مالکیت آنها می پردازد. همچنین احکام انواع بزهکاری و مسؤولیت کیفری، سرقت، تخریب، کلاه برداری، خیانت در امانت، صدور چک پرداخت نشدنی، جرایم مخل امنیت و آسایش و مصالح عمومی کشور، مانند جرایم امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاق و عفت عمومی در نظام جزایی اسلام بیان شده است.