دمیدن در صور و خوف و هراس ناشی از آن در قیامت
قرآن کریم در خصوص دمیده شدن در صور در هنگام وقوع قیامت می فرماید: «و یوم ینفخ فی الصور ففزع من فی السمـاوات و من فی الارض إلا من شآء الله و کل أتوه دخرین * و تری الجبال تحسبها جامدة و هی تمر مر السحاب صنع الله الذی أتقن کل شیء إنه خبیر بما تفعلون * من جآء بالحسنة فله خیر منها و هم من فزع یومئذ آمنون* و من جآء بالسیئة فکبت وجوههم فی النار هل تجزون إلا ما کنتم تعملون؛ و در روزی که در صور دمیده شود، تمام کسانیکه در آسمان ها و کسانیکه در زمین هستند به فزع و هراس و ترس می افتند، مگر افرادی را که خداوند بخواهد. و همه با حال ذلت و انکسار بر خداوند وارد میشوند. و در آن حال می بینی که کوه ها جامدند، و چنین گمان میکنی که آرام و بدون حرکت در جای خود ایستاده اند، ولی چنین نیست و آنها مانند ابرهای سریع السیر در گردش و حرکت هستند. و این صنع و حکمت خداست که هر موجودی را متقن و مستحکم نموده و بر اساسی راستین و استوار قرار داده است، و حقا که پروردگار به آنچه شما بجا می آورید خبیر و داناست. هر کس کار پسندیده و نیکوئی انجام دهد آن عمل از او مقبول و مورد پسند واختیار بوده و در پاداش، از آن کردار بهتر و والاتر به او داده خواهد شد؛ و این گروه از فزع و هراس آن روز ایمن خواهند بود. کسانیکه کار زشت و نکوهیده ای انجام دهند، با چهره و سیمای خود به رو در آتش می افتند و چنین خطاب به آنها میشود که: این جزا و پاداش مگر غیر از کردار و افعالی است که خود شما در دنیا انجام میداده اید؟» (نمل/87-88-89-90). این آیه مبارکه به آیه نفخ فزع معروف است؛ یعنی بواسطه دمیده شدن در صور، تمام افرادی که در آسمان ها و در زمین هستند در خوف و هراس و خشیت و ترس می افتند.
دمیده شدن در صور و مرده و زنده شدن موجودات
آیه ای در سوره زمر داریم: «و نفخ فی الصور فصعق من فی السمـاوات و من فی الارض إلا من شآء الله ثم نفخ فیه أخری فإذا هم قیام ینظرون * و أشرقت الارض بنور ربها و وضع الکتـاب و جیء بالنبیـــن و الشهدآء و قضی بینهم بالحق و هم لا یظلمون؛ و در صور دمیده می شود و تمام کسانیکه در آسمان ها و در زمین هستند هلاک میشوند مگر افرادی را که خداوند بخواهد. پس بار دیگر در صور دمیده میشود، در این هنگام تمام موجودات هلاک شده زنده می شوند و به حال قیام و وقوف درآمده، در انتظار امر پروردگار هستند. در آن وقت زمین به نور پروردگار خود روشن میشود، و کتاب و نامه عمل حاضر و قرار داده می شود، و پیغمبران و گواهان را برای ادای شهادت می آورند، و در میان آنها به حق قضاوت و داوری خواهد شد، و ایشان مورد ظلم و ستم واقع نمی شوند» (زمر/68-69).
این آیه مبارکه به آیه نفخ صعق معروف است. صور صعق یعنی در بوقی دمیده میشود که بدان جهت همه هلاک میگردند، چون صعق به معنای هلاکت است. ولی از این آیه اخیره استفاده میشود که دو صور داریم، یعنی به دو گونه نفخ، در آن دمیده میشود: یک نفخی که تمام زندگان آسمان ها و زمین بواسطه آن نفخ و دمیدن می میرند. دوم نفخی که تمام مردگان آسمان ها و زمین بواسطه آن پس از مردن زنده می شوند. چون می فرماید: «ثم نفخ فیه أخری»، پس از نفخ اول نفخ دیگری در صور به وجود می آید. اما صعق و فزع ظاهرا هر دو یک معنی دارد و هر دو برای ارائه یک حالت خاص آمده اند. فزع آن خوف و خشیتی را گویند که غالبا منتهی به مرگ است، و صعق هم بمعنای هلاکت است که از ترس و دهشتی خاص ناگهان بر انسان وارد گردد. پس مفاد صدر دو آیه: آیه وارده در سوره نمل و آیه وارده در سوره زمر، همان دمیدن در صور است که بواسطه آن همه زندگان در خوف و هراس افتاده و هلاک میشوند. و مفاد ذیل آیه دوم: آیه وارده در سوره زمر، زنده شدن مردگان است بعد از هلاک شدن و فانی شدن.
شیخ طبرسی در «مجمع البیان» گوید: و گفته شده است که اسرافیل در صور سه مرتبه میدمد: نفخه اولی نفخه فزع است، و نفخه ثانیه نفخه صعق است که بواسطه آن تمام افراد آسمان ها و زمین هلاک میشوند، و نفخه ثالثه نفخه قیام و حضور در پیشگاه رب العالمین است و در این حال همه مردم از قبور خود بر می خیزند.
وقوع صیحه آسمانی و حاضر شدن مردم در پیشگاه خداوند در قرآن مجید
خوف و ترسی که مردم در دنیا بواسطه نفخ در صور پیدا می کنند به «صیحه» تعبیر شده است: «إن کانت إلا صیحة واحدة فإذا هم خـامدون؛ یک صیحه واحد بیش نخواهد بود که ناگهان بر اثر آن تمامی مردم خاموش و پژمرده و بی حرکت و بی اثر خواهند شد» (یس/29). و در آیه دیگر وارد است: «ما ینظرون إلا صیحة واحدة تأخذهم و هم یخصمون * فلا یستطیعون توصیة و لا إلی أهلهم یرجعون؛ یک صیحه واحد بیش نیست که ناگهان بر اثر آن تمام افراد در نزد ما حضور پیدا می کنند، پس در آن هنگام هیچکس قادر بر وصیت نیست و نمی تواند بسوی اهل خود برگردد» (یس/49-50).
حتی در روایت وارد است که در وقتیکه ساعت قیام قیامت فرا میرسد، چنان ناگهانی و دفعی است که دو مرد فروشنده و خریدار مشغول مبایعه هستند؛ فروشنده مثلا پارچه و لباس را برای خریدار باز کرده است، آنان مهلت جمع کردن و پیچیدن را نداشته و قیامت فرا می رسد. و مردی لقمه را برداشته تا به دهان خود گذارد، هنوز لقمه به دهانش نرسیده که قیامت می رسد. و مردی حوض منزل خود را که سوراخ شده و آب از آن می رود مشغول سد ثغور و گرفتن روزنه های آن است که مواشی خود را از آن آب دهد، هنوز مواشی را آب نداده قیامت در میرسد. شاید مراد از گفتار کسی که طبرسی قول او را نقل کرده است از نفخ فزع همان صیحه ای باشد که در دنیا زده می شود، و مردم در اثر آن هلاک میشوند. اما صیحه ای که در هنگام قیامت زده می شود دو صیحه بیشتر نیست: یک صیحه که مردم برزخی را برای ورود به قیامت می میراند، و یک صیحه برای خود مردم برزخی است که پس از مردن بواسطه آن زنده می شوند. و بنابراین نفخ فزع و نفخ صعق راجع به مردمان برزخی است نه اهل دنیا، و یک نفخ بیشتر نیست؛ و اما نفخ دیگر راجع به احیاء و زنده شدن مردگان است. و علی کل تقدیر، نفخی که به علت آن مردم می میرند و زنده می شوند دو نفخ بیشتر نیست: یک نفخ اماته و دیگر نفخ احیاء؛ دمیدن برای میراندن، و دمیدن برای زنده کردن.