و نیز در «عدة الداعی» روایت است که: «إن الله سبحانه و تعالی یجمع الخلق یوم القیمة و لبعضهم علی بعض حقوق، و له تعالی قبلهم تبعات. فیقول: عبادی! ما کان لی قبلکم، فقد وهبته لکم؛ فهبوا بعضکم تبعات بعض وادخلوا الجنة جمیعا برحمتی؛ خداوند سبحانه تمام مخلوقات را در روز قیامت جمع می کند، در حالی که بعضی از آنها حقوقی بر عهده بعضی دیگر دارند و نیز برای خداوند حقوقی است بر عهده همه آنها که از آن بر نیامده اند. خداوند خطاب می کند: ای بندگان من! آنچه من برای خود از حقوقی که انجام نداده اید دارم همه را به شما بخشیدم! شما نیز حقوق یکدیگر را ببخشید و همگی به رحمت من در بهشت وارد شوید!» (عدة الداعی، ص 107)
در «توحید» صدوق از حضرت صادق (ع) روایت می کند: «قال: قلت له: جعلت فداک! ما تقول فی القضآء والقدر!؟ قال: أقول إن الله تعالی إذا جمع العباد یوم القیمة سألهم عما عهد إلیهم و لم یسألهم عما قضی علیهم؛ ابن اذینه گوید به حضرت عرض کردم فدایت شوم! نظر شما درباره قضا و قدر چیست!؟ حضرت فرمود: نظر من اینست که چون خداوند، بندگان خود را در روز قیامت جمع میکند، درباره آنچه بر عهده آنان گذارده است پرسش میکند و درباره آنچه را بدون اختیار آنها بر آنان جاری ساخته است پرسش نمی کند» (توحید صدوق، ص 365)
در «تفسیر عیاشی» در ذیل آیه کریمه «و لا تقف ما لیس لک به علم إن السمع والبصر والفؤاد کل أولـ'ئک کان عنه مسئولا؛ و چیزی را که بدان علم نداری پیروی مکن، همانا گوش و چشم و قلب، همه آنها مورد سوال واقع خواهند شد.» (اسراء/ 36)
از حسین بن هارون از حضرت صادق (ع) آورده است که: «یسأل السمع عما یسمع، والبصر عما یطرف، والفؤاد عما یعقد علیه؛ گوش از آنچه می شنود و چشم از آنچه به واسطه حرکت خود می بیند و دل از آنچه نیت خود را بر آن استوار می دارد مورد پرسش و سؤال واقع می شوند» (تفسیر عیاشی، ص 292)
و نیز در «تفسیر عیاشی» از حسن روایت است که حسن گوید: «من چون به بیت التخلیه برای قضای حاجت می رفتم نشستن در آنجا را طول می دادم تا از استماع آواز بعضی از همسایگان که به طرب مشغول بودند طرفی ببندم. می گوید: چون بر حضرت صادق (ع) وارد شدم فرمودند: ای حسن! به درستی که حقا گوش و چشم و دل، یکایک آنها از این امر، مورد بازپرسی قرار می گیرند: گوش و آنچه شنیده است؛ چشم و آنچه دیده است؛ دل و آنچه بر آن نیت خود را جزم نموده و اراده کرده است.»
و در «کافی» مرحوم کلینی روایت کرده است از حضرت باقر (ع) که: «قال: إنما یدآق الله العباد فی الحساب یوم القیمة علی قدر ما ءاتاهم من العقول فی الدنیا؛ فرمود: خداوند در روز قیامت بندگان خود را فقط بر مقدار عقل هایی را که به آنان داده است به طور دقت محاسبه می کند» (اصول کافی، ج1، ص 11)
و نیز در «کافی» از علی بن ابراهیم از یونس بن عمار روایت است که حضرت صادق (ع) گفتند: «دیوان ها در روز قیامت سه تا است: دیوانی که در آن نعمت های خدا نوشته شده است و دیوانی که در آن حسنات است و دیوانی که در آن سیئات است و در اولین وهله مقابله می اندازند بین دیوان نعمت ها و دیوان حسنات. پس نعمت های خدا تمام حسنات را فرا می گیرد و چیزی دیگر از آنها نمی ماند و در این صورت دیوان سیئات باقی می ماند. در این حال فرزند آدم را که مؤمن است برای حساب می خوانند. چون حرکت می کند، قرآن پیشاپیش او در بهترین شکلی جلو می آید و می گوید: ای پروردگار من! من قرآن هستم و این بنده مؤمن تست که با تلاوت من خود را به تعب و مشقت افکنده است و با ترتیل و تدبر در معانی من شب های دراز را به صبح رسانده است و در هنگام تهجد دیدگانش از اشک چشم بر می شده است؛ پس او را راضی کن همچنان که او مرا راضی کرده است. خداوند عزیز جبار به بنده مؤمن خطاب می کند: ای بنده من! دست راست خود را جلو بیاور و باز کن! خداوند آن را از مقام رضوان خدای عزیز جبار پر می کند و دست چپ او را از رحمت خدا پر می کند و پس از آن میگوید: اینست بهشت، مباح است برای تو؛ پس بخوان قرآن و بالا برو! بنده مؤمن شروع می کند به خواند قرآن و هر آیه ای را که می خواند یک درجه بالا می رود.» (اصول کافی، ج2، ص 602)