یکی از کمبودهای تأسف آور تحقیقات جدید غربی درباره جهان اسلام این است که در حالی که مطالعات جدی غالبا درباره حیات معنوی و عقلانی آنچه که به دوره «قرون وسطی» موسوم است، صورت می گیرد اما وقتی که نوبت به دوره معاصر می رسد، مطالعات محدود به حوزه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می شود. تصویر جهان اسلامی معاصر معمولا چنان ترسیم می شود که گویی بیانگر این است که شامل هیچ گونه اهمیت عقلانی نیست. حتی مطالعات و تحقیقاتی که در هنر و ادبیات صورت گرفته است، معمولا آنها محدود به اشخاص و گرایشاتی می شود که به دنبال بدعت گذاری و انحراف از سنن موجوده هستند، در صورتی که این سنت بازمانده، قطع نظر از اینکه این سنت چقدر حیاتی و مؤثر باشد، کنار گذاشته می شود؛ چنان که گویی اصلا وجود نداشته است. این تعصب که در بیشتر فنون و روشهای تحقیقات رایج ذاتی است و تنها به سنجش تغییر و تحول می پردازد، دوام و بقای این سنت را به موجب تعریف از آن نادیده می گیرد؛ قطع نظر از اینکه این سنن مستمر و پایدار چقدر ممکن است با اهمیت باشد. این حکم ماتقدم درباره معنای تغییر و «تکامل»، در مقابل زمینه ثابت و پایدار اشیا، همراه با تصویر هنوز کاملا مقبول در باب سنت عقلانی اسلامی به عنوان نه چیزی بیش از پلی میان جهان یونانی مآب و «اروپای» قرون وسطی، اکثرا مانع از طرح مطالعات جدی درباره حیات عقلانی اسلامی در دوره جاریش شده است.
گروه های مشغول به فلسفه در دوره معاصر
در این بررسی ما می خواهیم با توصیف فعالیتهای اخیر در ایران در قلمرو فلسفه (حکمت) اسلامی، تا اندازه ای این غفلت را جبران کنیم؛ بدین معنی که توجه مخاطب غربی را به یکی از عرصه های اصلی حیات عقلانی اسلامی که به ویژه تا کنون مغفول مانده است، معطوف نماییم. روی هم رفته سه گروه وجود دارند که در ایران امروز به فلسفه می پردازند: تحصیل کردگان کاملا سنتی که سنتهای فلسفه اسلامی را تا به امروز زنده نگاه داشته اند؛ دانشمندان و محققانی که هم تحصیلات سنتی و هم تحصیلات جدید داشته اند و غالبا طرق سنتی را با روشهای تحقیقی و تفسیری جدید تلفیق می نمایند؛ و سرانجام، افرادی که اساسا به فلسفه اروپایی جدید و دنیوی می پردازند.
در اینجا ما فقط به دو گروه اول و نه گروه سوم می پردازیم که موضوع پژوهش آنان به لحاظ ماهیت کاملا با فلسفه اسلامی سنتی اختلاف دارد؛ اگرچه حتی در بین این گروه اخیر تنی چند از بهترین مترجمان، زمینه و سابقه قابل قبولی در علوم اسلامی دارند.
در بین اساتید سنتی فلسفه اسلامی طی دو دهه گذشته می توان از فعالترین آنها به شرح ذیل نام برد.
1- علامه سید محمدحسین طباطبایی، نویسنده آثار متعدد از جمله تفسیر بیست و هفت جلدی قرآن به نام المیزان، اصول فلسفه با شرح مرتضی مطهری، و علی و حکمة الالهیه، او همچنین مسئولیت چاپ جدید اسفار ملاصدرا را بر عهده دارد.
2- سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، استاد بزرگ مکتب ملاصدرا که فقط رسائل چندی نوشته اما شاگردان برجسته بسیاری را تعلیم و تربیت کرده است مانند سید جلال الدین آشتیانی که هم نزد او و هم نزد علامه طباطبایی تلمذ کرده است.
3- سید محمدکاظم عصار، استاد سابق فلسفه اسلامی در دانشگاه تهران و مدرسه سپهسالار و مؤلف ثلاث رسائل فی الحکمة الاسلامیة و آثار متفرقه متعددی که اکنون یکجا تحت راهنمایی و هدایت سیدجلال آشتیانی در حال چاپ و نشر هستند.
4- میرزا احمد آشتیانی، که خصوصا به دلیل تبحر و تسلطش در اخلاق و عرفان معروف و شناخته شده است و نویسنده نامه رهبران آموزش کتاب تکوین است.
5- مهدی الهی قمشه ای استاد سابق دانشگاه تهران و مؤلف کتاب دو جلدی معروف حکمت الهی خاص و عام که چندین بار چاپ شده است.
6- علامه محمدصالح حائری سمنانی، باوفاترین مرید فلسفه مشائی در ایران امروز که در «نقطه مقابل» مکتب ملاصدرا ایستاده و مؤلف حکمت بوعلی است.
7- حاجی آقا رحیم ارباب، آخرین استاد بزرگ مکتب اصفهان که گرچه در فلسفه اسلامی چیز زیادی ننوشته، اما شاگردان بسیار خوبی تربیت کرده است.
8- عبدالوهاب شعرانی، مصحح اسرار الحکم سبزواری.
9- جلال همائی، یکی از برجسته ترین شخصیتها و دانشمندان ادبی ایران معاصر، که علاوه بر آثار متعددش در ادبیات فارسی و علوم اسلامی، زیباترین تحقیق جدید درباره غزالی را نیز به فارسی پپدید آورده است: غزالی نامه.
10- محمود شهابی، هم حقوقدان و هم فیلسوف سنتی، مؤلف نمطی از الاشارات و التنبیهات ابن سینا.
11- جواد مصلح، که خصوصا به دلیل ترجمه ناتمامش از اسفار ملاصدرا به فارسی تحت عنوان فلسفه عالی معروف است.
12- حسین قلی راشد، واعظ معروف خراسانی که دو فیلسوف شرق و غرب را نوشته و نظریه حرکت ملاصدرا را با نظریه نسبیت اینشتین مقایسه کرده است.
13- سیدمحمد مشکات، مصحح بسیاری از رسائل فلسفی مهم حلی، کاشانی، ابن سینا، قطب الدین شیرازی و دیگران و مؤلف چندین رساله مستقل که قبل از دوره ای که در این مقاله مورد بررسی قرار گیرند، نوشته شده اند.
14- و در نهایت یک بانوی اصفهانی که معمولا آثارش را تحت عنوان «یک بانوی ایرانی» امضا می کند و آثار متناوبی را در اخلاق، عرفان، آخرت شناسی و علوم دینی نوشته است از جمله معاد یا آخرین سیر بشر، و تفسیری بر قرآن.
دانشمندان سنتی جوانتر که اخیرا در فلسفه اسلامی بسیار فعال بوده اند، عبارتند از:
1- میرزامهدی حائری، تنها فرد طبقه سنتی حکما با تجربه وسیعی از غرب و مؤلف علم کلی و کاوشهای عقل نظری که مرحله مهمی را در مواجهه فلسفه اسلامی سنتی و تفکر غربی نشان می دهد.
2- مرتضی مطهری نویسنده ای کثیرالتألیف که مطالعات فلسفیش عبارت است از شرحی بر اصول فلسفه علامه طباطبایی و چاپ جدید کتاب التحصیل بهمنیار.
3- سرانجام سیدجلال الدین آشتیانی از کثیرالتألیف ترین فیلسوفان سنتی معاصر که آثار باور نکردنیش طی دهه گذشته عبارت است از هستی از نظر فلسفه و عرفان، چاپ المظاهر الالهیه ملاصدرا، چاپی از تفسیر ملا محمدجعفر لاهیجانی (شرح المشاعر) بر المشاعر ملاصدرا، شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، شرح بر مقدمه قیصری در تصوف اسلامی، چاپ الشواهد الربوبیه ملاصدرا با تفسیر و شرح سبزواری، و چاپ مجموعه رسائل سبزواری. وی اخیرا با همکاری هانری کربن در حال نوشتن و چاپ گزیده ای از فلسفه اسلامی در ایران از میرداماد تا عصر حاضر است. خوانندگان محترم توجه دارند که افراد مزبور اکنون در قید حیات نیستند و مؤلف دانشمند این مقاله را در سال 1971 به رشته تحریر درآورده است.
راجع به گروه دوم باید گفت که فعالترین آنها عبارتند از: یحیی مهدوی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، غلامحسین صدیقی، مهدی محقق، سیدحسین نصر، علی مراد داودی، سید ابوالقاسم پورحسینی، رضا داوری اردکانی، سیدجعفر سجادی، محمدتقی دانش پژوه، سیداحمد فردید، کریم مجتهدی، محسن جهانگیری، جلال الدین مجتبوی، محمد خوانساری، فتح الله مجتبایی، حسن ملکشاهی، سیدعلی موسوی بهبهانی و ابراهیم دیباجی که همگی از دانشگاه تهرانند؛ اکبر داناسرشت، محققی مستقل از تهران، غلامحسین آهنی و اسماعیل واعظ از دانشگاه اصفهان، کرامت رعناحسینی، عضو گروه فرهنگ و هنرهای زیبای شیراز، عبدالمحسن مشکات الدینی و زین الدین زاهدی (جورابچی) از دانشگاه مشهد (که می تواند در گروه اول نیز جای گیرد)، و عبدالجواد فلاطوری که اکنون در دانشگاه کلن آلمان مشغول تدریس است. البته باید به این فهرست، محققان و دانشمندانی را نیز که در حوزه زبان و ادبیات عربی و فارسی فعالیت دارند، افزود مانند: ذبیح الله صفا، مجتبی مینوی، غلامحسین یوسفی و سیدجعفر شهیدی که گرچه این افراد به طور فنی به تحقیق در حوزه فلسفه اسلامی نمی پردازند، اما از طریق آثار تصحیحی و مطالعات و پژوهشهای عالمانه، سهم مهمی در اعتلای آن داشته اند.
مراکز تحقیق و مطالعه فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی که دو گروه نخست فوق الذکر به تعلیم و تحقیق در آن اشتغال دارند هم دارای مراکزی در مدارس سنتی، به ویژه مدارس قم، تهران، مشهد، اصفهان و نیز نجف در کشور عراق است و هم دارای مراکزی در دانشگاهها و مؤسسات و نهایتا در محافل خصوصی است که در آنها هنوز تعلیم و آموزش بسیاری از مسائل فلسفه سنتی رواج دارد. اما راجع به دانشگاهها که مهمترینشان تا کنون دانشگاه تهران بوده است باید گفت که هم در دانشکده الهیات و هم گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دوره های متعددی هم در مراحل لیسانس و هم فوق لیسانس در فلسفه اسلامی ارائه می شود. اما دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز و دانشگاه اصفهان نیز دارای اهمیت می باشد. آن مؤسسات و مراکزی که نقش مؤثر در چاپ و نشر آثار فلسفی اسلامی ایفا کرده اند عبارت است از: انجمن آثار ملی، بنیاد فرهنگ ایران، انجمن ترجمه و نشر کتاب، و دو مؤسسه ای که از لحاظ منابع مالی از خارج حمایت می شوند: انستیتوی فرانسوی- ایرانی فرانسه، و شعبه تهران مؤسسه (مطالعات اسلامی) مک گیل (مونترال – کانادا). مرکز نخست که به عبارت دقیقتر گروه مطالعات ایرانی انجمن فرانسوی- ایرانی است، نقش بسیار مهمی را در شناساندن آثار فلسفه اسلامی هم در شرق و هم در غرب و نیز در برانگیختن علاقه در بین خود ایرانیان به سنت عقلانی خودشان ایفا کرده است. این مؤسسه که بیش از بیست سال توسط فیلسوف و خاورشناس مشهور فرانسوی، هانری کربن هدایت و سرپرستی شده و آثار زیادی را منتشر کرده است.
این مؤسسه همچنین دارای یکی از بهترین کتابخانه ها در فلسفه اسلامی است. خود استاد کربن نشستهای زیادی را طی این دوره در دانشگاه تهران رهبری و اداره کرده است. این نشستها طی دهه گذشته معمولا با همکاری سیدحسین نصر صورت گرفته است. کربن همچنین جندین سال در بسیاری از مباحث خصوصی و گروههای تحقیقی عمدتا با علامه سید محمدحسین طباطبایی شرکت جسته است. این برخوردها که طی آن غالبا بسیاری از محققان برجسته دیگری مانند بدیع الزمان فروزانفر و مرتضی مطهری در آنجا حضور داشته اند، یکی از زیباترین مواجهه های عقلانی بین شرق و غرب را در سالهای اخیر نشان می دهد. این افراد آثار کربن و نیز آثار عالمان فارسی زبان حاضر را تحت تأثیر قرار داده اند. در حقیقت مجلدی موسوم به مصاحبه علامه طباطبایی با استاد کربن که مبتنی بر مباحثاتی است که طی این نشستها صورت گرفته، انتشار یافته است.
فعالیتهای دومین مؤسسه خارجی، مؤسسه مطالعات اسلامی مک گیل، شعبه تهران، دارای خاستگاه بسیار جدیدی است. این مؤسسه در سال 1969، زمانی که استاد توشیهیکو ایزوتسو به تهران آمد تا با همکاری مهدی محقق از دانشگاه تهران این مؤسسه را هدایت و سرپرستی کند، آغاز به کار کرد. از آن زمان به بعد بسیاری از محققان و دانشجویان از آن بازدید کرده اند. با این حال، این مؤسسه به رغم عمر کوتاهش، اثر عمده ای را هم اینک در «مجموعه دانش ایرانی» اش، یعنی غرر الفرائد یا شرح منظومه سبزواری، با تحلیل انگلیسی جامعی از متافیزیک او به همت ایزوتسو انتشار داده است. همچنین در این مؤسسه سخنرانیهای منظمی از سوی محققان برجسته ایراد شده و اولین شماره بولتن آن موسوم به مقالات جمع آوری در فلسفه و تصوف اسلامی، منتشر شد. محققان و پژوهشگران این مؤسسه اولین چاپ انتقادی از قبسات میرداماد، حواشی میرزا مهدی آشتیانی بر شرح منظومه سبزواری و کاشف الاسرار اسفراینی را منتشر کردند.
فعالیتهایی که به مقدار زیادی در اشاعه علاقه به فلسفه اسلامی و انتشار مطالب مربوط تأثیر داشته است، جشنهای سالیانه متعددی است که طی دو دهه گذشته در ایران برگزار شده است. از مهمترین این جشنها به یقین جشن هزارمین سال (تولد) ابن سینا بود که در سال 1951 در دانشگاه تهران برگزار شد. این جشن تعداد بسیاری از محققان و پژوهشگران بین المللی را به ایران کشاند و بسیاری از آثار استاد مشائیان مسلمان در آن زمان، عمدتا تحت توجهات «انجمن آثار ملی» منتشر شد. همچنین مجموعه ای از کتب یادبود که شامل تحقیقات بسیاری درباره ابن سینا بود و به همت ذبیح الله صفا و سعید نفیسی چاپ و تصحیح شده بود، تنظیم و تدوین شد. این جشن با جشن هفتصدمین سالگرد تولد نصیرالدین طوسی دنبال شد که طی آن باز آثار و تحقیقات بی شماری درباره این فیلسوف- منجم به همراه یک مجلد یادبود موسوم به یادبود هفتصدمین سال خواجه نصیر طوسی انتشار یافت. سال 1961 مصادف با چهارمین سال تولد ملاصدرا بود.
در آن زمان جو فکری ایران برای تجدید تعالیم او مستعد و آماده بود. در نتیجه، این فرصت موجب رشته ای از فعالیتها شد که تا کنون بی وقفه ادامه یافته است؛ به طوری که ملاصدرا (به همراه ابن سینا و سهروردی) به عنوان حکیمی شناخته می شود که در سالهای اخیر به طور بسیار کاملی در ایران مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. یادنامه ملاصدرا به همراه سه مجلد دیگر به همت دانشکده الهیات دانشگاه تهران به این مناسبت منتشر شده است. دانشگاه مشهد نیز از طریق آثار سیدجلال الدین آشتیانی و دانشگاه اصفهان با آثار غلامحسین آهنی در این فعالیتها شرکت جسته اند.
جشن بزرگداشت محدودتری در هزار و یکصدمین سال (تولد) محمدبن زکریای رازی در سال 1965 در دانشگاه تهران برگزار شد. اگرچه بیشتر این پژوهشها و تحقیقات به موفقیتهای پزشکی و علمی او (رازی) اختصاص یافته بود، لکن مطالعات چندی نیز درباره فلسفه او از جمله انتشار متن سیرة الفلسفیه رازی از مهدی محقق با ترجمه و نیز مقدمه جامعی بر آن، صورت گرفته است.
در سال 1969، مراسم یکصدمین سال وفات حاجی ملاهادی سبزواری برگزار شد و باز چندین اثر او به همت دانشگاه مشهد که دانشکده الهیات آن شماره مخصوصی از نشریات خود را به این حکیم اختصاص داده بود، منتشر شد. سیدجلال الدین آشتیانی از این دانشگاه، شرح سبزواری بر الشواهد الربوبیة و نیز مجموعه رسائل سبزواری را به این مناسبت منتشر ساخت. انتشار شرح المنظومه او از طریق مؤسسه مک گیل نیز در ارتباط با همین مراسم بزرگداشت بود.
در سال 1970 دو جشن بزرگداشت مهم برگزار شد که به طور غیر مستقیم بر فلسفه اسلامی تأثیر گذاشته است: جشن هزارمین سال (تولد) شیخ محمد طوسی در دانشگاه مشهد و جشنواره ششصد و پنجاهمین سال تولد رشیدالدین فضل الله در دانشگاه تهران.
هر دوی این جشنها فرصت مناسبی برای انتشار تعدادی از کتابهایی که با حیات عقلانی اسلامی ارتباط دارد، فراهم ساخت. خلاصه گزارش مباحثات سمینار رشیدالدین به زودی منتشر خواهد شد و شامل برخی از مطالعاتی است که درباره علم و فلسفه اسلامی بحث می کند، و مقالات سمینار طوسی نیز قرار است به زودی منتشر شوند. این سمینارهای تخصصی علاوه بر اولین کنگره بین المللی ایران شناسی (تهران، 1966) و اولین کنگره ملی مطالعات ایرانی (تهران، 1970) که هر دوی آنها دارای بخشهایی است که به ویژه به فلسفه اسلامی اختصاص یافته است، در برانگیختن علاقه به فلسفه اسلامی و متمرکز ساختن علاقه محققان و پژوهشگران متعدد بر اشخاص، موضوعات و ادوار مخصوص کمک بسیاری کرده اند.
اهمیت سنت فلسفه اسلامی در حیات فردی و اجتماعی دوران معاصر
فلسفه اسلامی امروزه به عنوان سنتی زنده در ایران به حیات خود ادامه می دهد. این فلسفه، در حقیقت، یکی از گرانبهاترین جنبه های میراث عقلانی اسلام در ایران است؛ میراثی که می تواند در حفظ سنتهای آن به او یاری رساند و آن را از غلتیدن کامل در گرداب مدرنیسم، که شکست و ناکامی کاملش فقط در ظواهر درخشان موفقیتهای صوری اش پنهان است، باز دارد. فعالیتهای عالمانه و محققانه در حوزه فلسفه اسلامی در ایران می تواند کمک بزرگی به محققان غربی در این موضوع باشد که اکثر آنها تا کنون با آن آشنا نشده اند. این امر همچنین می تواند برای محققان دیگر سرزمینهای اسلامی در شناخت بهتر جنبه تاکنون مغفول میراث اسلامی سودمند افتد. همین طور کوششهای دیگر عالمان مسلمان می تواند به محققان ایرانی و عناصر عقلانی جامعه ایران، عموما در طرح مسیری کمک کند که به یقین تا حد زیادی توسط تمامی کشورهای مسلمان، که سرنوشتشان ضرورتا به یکدیگر پیوند می خورد، قسمت خواهد شد.
برای یافتن راهی به سوی آینده، رهبران عقلی جامعه اسلامی باید به خود اسلام به عنوان بهترین عامل تعیین کننده نظر کنند و میراث عقلانی مندرج در آن، که شامل تعالیم فلسفه اسلامی است، می تواند از طریق تحقیقات آشکار و مؤثر در کار مهم حیات بخشی به حقایق جاوید مندرج در فلسفه اسلامی و نیز بهتر شناساندن بخشی که الگوی تفکر مسلمانان معاصر را بنا نهاده، هم از آثار دیگران آگاهی یافته و هم نقش مهم خودشان را در همکاری با آنان انجام دهند. تا جایی که به تحقیقات غربی مربوط می شود، همکاری نزدیک در حوزه فلسفه اسلامی بین محققان غربی و اسلامی نه تنها می تواند خود تحقیقات را بی اندازه توسعه داده و غنی سازد بلکه همچنین می تواند یک بار دیگر میراث عقلانی را که زمانی غرب و شرق به طور عمیقی با هم در آن مشارکت داشتند، روشن و واضح نماید؛ میراثی که هنوز می تواند به عنوان پلی مهم برای درک عقلانی درست، که بدون آن دیگر اشکال درک و فهم غیر ممکن است، عمل نماید.