بررسی ارتباط شب قدر با ولایت امام عصر

از آیه های «سوره قدر» به روشنی فهمیده می شود، در هر سال شبی هست، که از هزار ماه (به ارزش و قدر و فضیلت) برتر است. و این شب، در هر سال، هست. یک شب، شب قدر است. در این شب، فرشتگان به همراه بزرگ خویش (روح) به زمین می آیند، و هر امر و فرمان و تقدیری، که از سوی خدا معین شده است برای یک سال، تا شب قدر سال آینده فرود می آورند.
آنچه از احادیثی که در تفسیر این سوره، و تفسیر آیات آغاز سوره «دخان» و جز آن رسیده است، فهمیده می شود، این است که فرشتگان در شب قدر مقدرات یکساله را به نزد «ولی مطلق زمان» می آورند، و بر او عرضه می دارند. و به او تسلیم می کنند. این واقعیت، همواره بوده است و خواهد بود. در روزگار پیامبر اکرم، محل نزول فرشتگان شب قدر، آستان مصطفی (ص) بوده است. این امر مورد قبول همگان است. امر دیگری که مورد قبول است این است که پس از پیامبر اکرم (ص) نیز «شب قدر» هست، چنانکه در «قرآن کریم»، در «سوره قدر»، و «سوره دخان» بر روشنی ذکر شده است، که شب قدر، در هر سال هست. رشیدالدین میبدی، مفسر معروف سنی در کتاب «کشف الاسرار» می گوید: برخی گفته اند: این شب قدر، به روزگاران پیامبر (ص) و سپس از میان رفت. اما چنین نیست. زیرا که همه اصحاب پیامبر و علمای اسلام معتقدند که شب قدر تا قیام قیامت، باقی است.
شیخ طبرسی در کتاب «مجمع البیان» در این باره، روایتی از ابوذر غفاری نقل می کند: «جاءت الروایه عن ابی ذر، انه قال: یارسول الله! لیله القدر هی شیء تکون علی عهد الانبیاء ینزل فیها، فاذاقبضوا رفعت؟ قال: لا، بل هی الی یوم القیا مه؛ از ابوذر غفاری روایت است که گفت: به پیامبر خدا گفتم: ای پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان، در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد، و چون پیامبران از جهان رفتند دیگر شب قدری نیست؟ پیامبر فرمود: نه، بلکه شب قدر، تا قیام قیامت هست.»
درباره این امر شناختی مهم، احادیث متعدد رسیده است، و این موضوع عظیم قرآنی، مورد تشریح و توضیح قرار گرفته است. از این جمله است حدیث دیگری که در کتاب «اصول کافی» نقل شده است. در این حدیث، از قول امام جعفر صادق (ع) چنین آمده است: علی (ع) بسیار می فرمود، که هرگاه دو تن از اصحاب نزد پیامبر (ص) بودند، و آن حضرت سوره «انا انزلناه» را با خشوع و گریه تلاوت می کرد و می گفتند: چقدر در برابر این سوره حساسی؟ می فرمود: «این حساسیت برای چیزی است که چشمانم دیده است، و جانم نپوشیده است. و پس از من، جان این مرد (اشاره به علی) خواهد نیوشید.» می پرسیدند: تو چه دیده ای، و او چه خواهد دید؟ پیامبر (ص) در پاسخ آنها روی خاک می نوشت: «تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر؛ در شب قدر فرشتگان و روح، به اذن خدا، هر امری (تقدیری) را فرود می آورند.» (قدر/ 4) آنگاه می فرمود: «پس از اینکه خدای متعال فرموده است: «من کل امر؛ هرامری»، آیا چیز دیگری باقی خواهد ماند؟ می گفتند: نه....

صاحب شب قدر
هنگامی که در شناخت قرآنی، به این نتیجه می رسیم، که «شب قدر» در هر سال هست، باید توجه کنیم که پس «صاحب شب قدر» نیز باید همیشه وجود داشته باشد- چنانکه در احادیث آمده است وگرنه فرشتگان بر چه کسی فرود می آیند؟ و کتاب تقدیر را نزد چه کسی می گشایند؟ و مجازی امور را، به اذن خدا به چه کسی می سپارند؟
هدایت و ولایت «تکوینی» از هدایت ولایت «تشریعی» جدا نیست. عکس این قضیه نیز صادق است. پس چنانکه «قرآن کریم» تا قیام قیامت هست و «حجت» است، صاحب شب قدر نیز همواره هست و همو «حجت» است. و پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، این مقام، از آن جانشینان پیامبر است. و همین دو واقعیت بزرگ است. (یعنی وجود شب قدر در هر سال، و وجود صاحب قدر در هر عصر»، که امام علی بن ابیطالب (ع) از آنها، اینچنین یاد می کند: «ان لیله القدر، فی کل سنه. و ا نه ینزل فی تلک الیله امر السنه. وان لذلک الامر ولاه بعد رسول الله (ص)؛ شب قدر، در هر سال هست. در این شب امور همه سال (و تقدیر ها و سرنوشتها) فرو فرستاده می شود پس از درگذشت پیامبر (ص) نیز، این شب، صاحبانی دارد.»
بسیار جالب توجه است که عالمان اهل سنت نیز، در مواردی این حقایق را به صراحت گفته اند، از جمله در شرح «حدیث ثقلین» حدیث ثقلین، حدیث مشهور و متواتری است، که صدها مدرک سنی و شیعی آن را نقل کرده اند، و یکی از مهمترین حقایق اسلامی و احادیث نبوی است. پیامبر اکرم، در این حدیث شریف می فرماید: «انی تارک فیکم الثقلین، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی، احدهما اعظم من الاخر، کتاب الله و عترتی؛ من، در میان شما امت دو شیء گرانقدر می گذارم و می روم، تا هنگامی که به آن هر دو چنگ زنید (و از هر دو با هم و در کنار هم پیروی کنید) گمراه نخواهید شد. یکی از این دو، از دیگری عظیمتر است این دو کتاب خدا و عترت من (ائمه طاهرین) هستند.»
درباره این حدیث، عالمان و محققان اهل سست، بیانات بسیار مهمی دارند. در اینجا به عنوان نمونه یکی از آن بیانات را می آوریم. محدث معروف، ابن حجر هیتمی مکی شافعی، مولف کتابهای چند، از جمله «الصواعق المحرقه» می گوید: «و فی احادیث الحث علی التمسک باهل البیت، اشاره الی عدم انقطاع متاهل منهم للتمسک به، یوم القیامه، کما ان الکتاب العزیز کذلک، و بهذا کانوا امانا لاهل الارض؛ احادیثی که از پیامبر رسیده است و در آنها تاکیده شده است بر پیروی از خاندان پیامبر و چنگ زدن به هدایت آنان، می فهماند که همیشه، تا قیام قیامت، کسی از خاندان پیامبر وجود دارد که شایسته رهبری و هدایت است، چنانکه قرآن نیز تا قیامت راهبر و هادی است. و برای همین (که همیشه کسی از ایشان در جهان هست)، آنان سبب ایمنی و بقایند برای اهل زمین.»
بدینسان می نگریم که حدیث عظیم ثقلین، به جز اثبات اصل «امامت»، تداوم امامت را نیز اثبات می کند. این حدیث نبوی مسلم، همانگونه که به ما می گوید، هدایت با دو رکن تحقق می یابد: قرآن و امام؛ همانگونه نیز تداوم بقای امام و امامت را چونان تداوم و بقای قرآن اثبات می کند. و همین واقعیت بزرگ و محتوای سترگ است که علامه مجاهد، و مرزبان حماسه جاوید، حضرت میرحامد حسین نیشابوری هندی نیز آن را یادآور می شود. وی در کتاب «عبقات» می گوید: حدیث ثقلین چنانکه برهان باهر امامت ائمه اثناعشر عموما، و سلطان قاهر خلافت بلافضل جناب امیرالمومنین (ع) خصوصا می باشد. همچنین این حدیث شریف دلیل واضح امامت امام دوازدهم (ع) و حجت قائمه وجود و بقای آن امام عصر نیز هست، زیرا که این حدیث شریف، بلاشبهه دلالت بر مرافقت و ملازمت کتاب و عترت، تا به قیام قیامت دارد. پس چنانکه قرآن مجید، تا به یوم آخر، باقی است، همچنین از عترت معصومه جناب رسالت مآب (ص) کسی که امام زمان، و حجت وقت باشد، بقاء او لازم و حتمی است.
علامه میرحامد حسین، سپس یاد می کند که گروهی از دانشمندان و حافظان حدیث و بزرگان اهل سنت، به این حقیقت، تصریح کرده اند. و در توضیح «حدیث ثقلین» به این امر عظیم خسته گشته اند، دانشمندان و حافظانی چون:
شهاب الدین دولت آبادی در کتاب هدایه السعداء
نورالدین سمهودی در کتاب جواهر العقدین
شهاب الدین ابن حجر هیتمی مکی در کتاب صواعق المحرقه
کمال الدین جهرمی در کتاب براهین قاطعه
عبدالروف مناوی در کتاب فیض القدیر
ابوعبدالله زرقانی مصری در کتاب شرح المواهب اللدنیه
احمد بن عبدالقادر عجیلی در کتاب ذخیره المال
مولوی حسن زمان در کتاب قول مستحسن
درباره اهمیت «شب قدر» از نظرگاه دو قانون عظیم حاکم بر کاینات، «قانون وساطت در فیض» و «قانون اجمال و تفصیل» در خلق و تقدیر سخن بسیار گفته اند: مسئله «تداوم تقدیر» و «تداوم مجری تقدیر» مسئله ای حتمی و قانونی الاهی است. و قانونهای الاهی هرگز تبدیل نمی پذیرد، و تغییر نمی کند. این دو واقعیت توامان، همیشگی است، همواره بوده است، و هست و خواهد بود.
امام جواد (ع) می فرماید: خداوند متعال شب قدر را، در ابتدای آفرینش دنیا آفرید. همچنین در آن شب، نخستین پیامبر و نخستین وصی را آفرید. در قضای الاهی چنان گذشت که در سال شبی باشد، که در آن شب، تفصیل امور مقدرات یکساله فرود آید.. بی شک پیامبران با شب قدر در ارتباط بوده اند. پس از پیامبران نیز، باید حجت خدا وجود داشته باشد. زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا آخر فنای دنیا، بی حجت نخواهد بود. خداوند در شب قدر، مقدرات را به نزد آن کس که اراده فرموده است (وصی و حجت) فرو می فرستد. به خدا سوگند. روح و ملائکه در شب قدر، بر آدم نازل شدند، و مقدرات امور را نزد او آوردند و حضرت آدم در نگذشت مگر اینکه برای خود وصی و جانشین تعیین کرد. همه پیامبرانی که پس از آدم آمدند، نیز، بر هر کدام، در شب قدر امر خداوند نازل می گشت. و هر پیامبری این مرتبت را، به وصی خویش می سپرد.
در این حدیث شریف، تعلیم بزرگ که تنها بخشی از آن آورده شد. نکته های مهم چندی است، که از نظر شناخت و معرفت، درخور توجه بسیار و فراگیری عمیق است. و شناخت واقع وجود، و ماهیت جهان و روابط کائنات، و قوان ماموی حقایق، بدون این معرفتها، و معرفت این نهادها و پیوندها، جز شناختی پوسته و قشری نخواهد بود، چنانکه «قرآن کریم» درباره علمهای کسانی که از این حقیقتها بی اطلاعند، فرموده است: «یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا؛ اینان تنها صورتی ظاهری، از جهان و زندگی جهان، می شناسند.» (روم/ 7)
البته شناخت ظاهر اشیا و جهان، منافات ندارد با پی بردن به خواص پاره ای از اجسام و فلزات و ترکیبات شیمیایی و معادن، اطلاع یافتن از مقداری از کهکشانها و اختراع برخی وسایل رفاهی و مسافرتی و جنگی و پزشکی و اطلاعاتی و کیهان نوردی. اینها نیز به گونه ای هنوز همان صورت ظاهر است، در قیاس با درک حقایق. در اینجا به پنج نکته از حدیث اشاره می کنیم:
1- ضرورت وجود نظم و تقدیر، تا جایی که نخستین چیزی که از این جهان آفریده می شود، شب قدر است یعنی ظرف زمانی تقدیر و تنظیم امور.
2- ضرورت وجود اجرا کننده، به گونه ای که می بینیم همراه ظرف زمانی تقدیر دست اجرا کننده نیز پیدار می گردد.
3- ضرورت وجود حجت، در جریان امور، که همان اجرا کننده مقدرات است به اذان خدا، و خلیفه خداست: پیامبر یا وصی پیامبر.
4- ضرورت واسطه فیض، در پیوند باطن به عالم، که همان ولی و حجت است، و وجود او مقدم است بر دیگران.
5- ضرورت تداوم سنتهای الاهی تاریخ، و استمرار آنها بی وقفه و بی گسست، تا هنگامه رستاخیز و قیام قیامت.
پس می نگریم که شب قدر و تقدیر، از نخستین هنگام آفرینش این جهان بوده است، و در امتهای پیش از ما نیز مورد توجه قرار داشته است. امتهای پیشین نیز در طلب شب قدر بوده اند، در تفسیر کشف الاسرار جلد 10 صفحه 599 آمده است و به این شب و اهمیت آن توجه داشته اند.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- خورشید مغرب- صفحه 131- 137

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/210693