شیخ طوسی در امالی روایت کرده است که: «امیرالمؤمنین (ع) گفته اند که شنیدم از رسول خدا (ص) که می گفتند: چون مردم در روز قیامت محشور شوند، یک منادی مرا ندا کند که ای رسول خدا! خداوند جل اسمه تو را بر پاداش محبان تو و محبان اهل بیتت که از جهت تو ولایت آنها را داشته اند و از جهت تو معاندت و دشمنی با دشمنان تو و آنها را داشته اند، متمکن گردانیده است، حال به هر کیفیت که بخواهی آنان را پاداش ده! پس من می گویم: ای پروردگار من! جزای آنان بهشت است! آنان را جای می دهم هر کجا از آن را که بخواهم و اینست مقام محمودی که به آن وعده داده شدم.»
شیخ طوسی در «امالی» روایت کرده است از محمد بن ابراهیم بن کثیر که گفت: ما برای عیادت ابو نواس حسن بن هانی در همان مرضی که در آن فوت کرد رفتیم. عیسی بن موسی هاشمی به او گفت: ای ابا علی! تو در آخرین روز از روزهای دنیا و اولین روز از روزهای آخرت هستی و در کردارهای خود فیما بینک و بین الله، لغزش هایی و خطایای زشتی داشته ای! پس حالا به سوی خداوند عزو جل توبه کن! ابو نواس گفت: مرا بنشانید! چون او را نشاندند و قرار گرفت، گفت: آیا تو مرا از خدا می ترسانی؟! آری، حماد بن سلمه از ثابت بنانی از انس بن مالک برای من چنین گفت که: رسول الله (ص) فرموده اند: «لکل نبی شفاعة و أنا خبأت شفاعتی لاهل الکبآئر من أمتی یوم القیمة؛ أفتری لا أکون منهم؟!؛ از برای هر پیغمبری شفاعتی است و من حق شفاعت خود را برای معصیت کاران به کبایر از امت خودم در روز قیامت ذخیره و پنهان داشته ام؛ آیا تو چنان می پنداری که من از آنها نیستم؟!» (امالی شیخ، طبع نجف ج1، ص389)
در «بشارة المصطفی» با سلسله سند متصل خود روایت کرده است، از رسول الله (ص) که فرموده است: «چهار نفرند که در روز قیامت من شفیع آنان هستم: اکرام کننده ذریه من، برآورنده حاجت های آنها، کوشا در امور آنها در مواقع گرفتاری و ضرورت، و دوست دارنده آنها با زبان و دل»
صدوق در «اعتقادات» گفته است: «اعتقاد ما طایفه شیعه در شفاعت آنست که آن برای افرادی است که دارای دین پسندیده باشند، از افرادی از آنها که معصیت های کبیره و صغیره انجام می دهند و اما توبه کنندگان از گناه نیازمند به شفاعت نیستند. رسول الله (ص) فرموده اند: کسی که به شفاعت من ایمان نداشته باشد، خداوند او را نائل به شفاعت من نمی کند». صدوق در کتاب «فضائل الشیعه» از حضرت صادق (ع) با اسناد خود آورده است که: «اذا کان یوم القیمة نشفع فی المذنب من شیعتنا فأما المحسنون فقد نجاهم الله؛ چون روز قیامت شود، ما درباره گناهکاران از شیعیان خود شفاعت می کنیم؛ و اما نیکوکاران، آنها را خداوند نجات بخشیده است» (بحارالانوار، طبع حروفی ج8، ص59)
در «تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی» معنعنا از حضرت صادق (ع) از امام باقر (ع) آورده است که این آیه: «پس بنابراین برای ما هیچ شفیعی نیست و هیچ دوست مهربانی نیست» درباره ما و شیعیان ما آورده شده است و علتش آنست که خداوند ما را فضیلت و برتری داده است و شیعیان ما را نیز فضیلت و برتری داده است، تا به حدی که ما شفاعت می کنیم و ایشان نیز شفاعت می کنند و چون کسانی که از شیعیان نباشند این را ببینند می گویند: پس برای ما شفیعی نیست و دوست مهربانی نیست.»
محمدبن یعقوب کلینی از عده ای از اصحاب، آورده است که «سماعة بن مهران گوید: من با حضرت امام موسی کاظم (ع) در مسجد الحرام نشسته بودیم و مردم در دل شب به طواف خانه مشغول بودند. حضرت فرمود: ای سماعه! بازگشت این خلق به سوی ماست و حساب آنها بر عهده ماست؛ پس آن گناهان و خطاهایی که بین آنها و خداوند عزوجل صورت گرفته است، ما از خدا جدا خواسته ایم که به ما وا گذارد و خداوند درخواست ما را پذیرفته است و آن گناهان و خطاهایی که بین آنها و مردم صورت گرفته است، ما از مردم در روز قیامت می خواهیم که به ما ببخشند و مردم نیز دعوت ما را اجابت می کنند و در عوض خداوند عزوجل به آنان پاداش می دهد»
و در «علل الشرایع» با اسناد خود از حضرت صادق (ع) آورده است که: «چون روز قیامت بر پا شود خداوند عالم و عابد را مبعوث می کند و چون این دو در پیشگاه خداوند عز وجل قرار گرفتند، به عابد گفته می شود: به بهشت رهسپار شو و به عالم گفته میشود: توقف کن تا در ازای حسن تأدیبی که از مردم نمودی آنان را شفاعت کنی»