روش مفسرین شیعه و طبقاتشان

روشی که شیعه در تفسیر قرآن اتخاذ نموده است غیر روش مفسرین اهل سنت می باشد و در نتیجه اختلاف روش طبقه بندی مفسرین نیز سیمای دیگری به خود می گیرد. شیعه به نص قرآن مجید قول پیغمبر اکرم (ص) را در تفسیر آیات قرآنی حجت می داند و برای اقوال صحابه و تابعین مانند سایر مسلمین هیچگونه حجیتی قائل نیست مگر از راه روایت از پیغمبر اکرم (ص) و مانند آن حجت می دانند و از این روی در نقل و اخذ روایات تفسیری تنها به روایاتی که از پیغمبر اکرم (ص) و ائمه اهل بیت (ع) نقل شده اکتفا کرده اند و طبقات خود را به ترتیب زیرین به وجود آورده اند.
طبقه اول: کسانی که روایات تفسیر را از پیغمبر اکرم (ص) و ائمه اهل بیت فرا گرفته اند و در اصول خود به طور غیر مرتب ثبت کرده به روایت آنها پرداخته اند مانند (زراره و محمد بن مسلم هر دو از فقهای شیعه و خواص اصحاب امام پنجم و ششم امامیه می باشند و معروف و جریر هر دو از خواص اصحاب امام ششمند) زراره و محمد بن مسلم و معروف و جریر و امثال ایشان.
طبقه دوم: اهل تالیفات اولی تفسیر مانند فرات ابن ابراهیم (فرات بن ابراهیم کوفی صاحب تفسیر از مشایخ قمی صاحب تفسیر است «ریحانه» و ابوحمزه ثمالی از فقهای شیعه و از خواص اصحاب امام چهارم و پنجم امامیه است.) و ابوحمزه ثمالی و عیاشی «عیاشی» محمد بن مسعود کوفی سمرقندی از اعیان علماء امامیه و در نیمه دوم قرن سوم هجری می زیسته «ریحانه» «علی بن ابراهیم قمی» از مشایخ حدیث امامیه و در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم می زیسته است، «نعمانی» از اعیان علماء امامیه و از تلامذه کلینی است و در اوائل قرن چهارم هجری می زیسته. «ریحانه» و علی بن ابراهیم قمی و نعمانی صاحب تفسیر، شیوه این طبقه مانند طبقه چهارم از مفسرین اهل سنت این بود که روایات ماثوره را که از طبقه اول اخذ کرده بودند با اسناد در تالیفات خودشان درج می کردند و از هرگونه اعمال نظر خودداری می نمودند.
طبقه سوم: طبقه ارباب علوم متفرقه است مانند سیدرضی (سید رضی از اعیان فقهاء امامیه و در شعر و ادب سرآمد اهل عصر خود بوده و نهج البلاغه از تالیفات اوست در سال چهارصد و چهار یا شش هجری در گذشته «ریحانه») در تفسیر ادبی خود و شیخ طوسی (شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی که از اکابر علماء امامیه و کتاب تهذیب و کتاب استبصار که دو اصل از چهار اصل حدیث امامیه می باشند تالیف اوست در سال چهارصد و شصت هجری در گذشته. «ریحانه») در تفسیر کلامی خود که تفسیر تبیان است و صدرالمتالهین شیرازی در تفاسیر فلسفی خود و میبدی گونابادی در تفسیر عرفانی خود و شیخ عبدالعلی حویزی (شیخ عبدالعلی حویزی شیرازی صاحب تفسیر نورالثقلین در 5 مجلد متوفی سال 1112 هجری «ریحانه») و سیدهاشم بحرانی و فیض کاشانی در تفسیر نورالثقلین و برهان و صافی و کسانی میان عده از علوم در تفاسیرشان جمع کرده اند مانند شیخ طبرسی (فضل بن حسن طبرسی از اعیان علماء امامیه صاحب تفسیر مجمع البیان در ده جلد متوفای 548 هجری «ریحانه») در تفسیر مجمع البیان که از راههای مختلف لغت و نحو و قرائت و کلام و حدیث بحث می کند.


منابع :

  1. سيد محمدحسين طباطبائي- قرآن در اسلام- صفحه 49 -51

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/27030