راویان حدیث غدیر خم از صحابه پیامبر اکرم (ص تا ع)

حرف؛ ص- ض
57- ابو امامه صدی ابن عجلان باهلی؛ (در شام مسکن گزیده و در همانجا به سال 86 هجری درگذشته) در شمار کسانی است که ابن عقده در «حدیث الولایه» حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده است.
58- ضمیرة الاسدی؛ روایت او در «حدیث الولایه» و همچنین در «کتاب الغدیر» تألیف منصور رازی ذکر شده و نام او در کتاب الغدیر (ضمرة بن الحدید) ذکر شده و گمان دارد (ضمیرة بن جندب) یا (ضمیرة بن حبیب) باشد.

حرف؛ ط
59- طلحة بن عبیدالله تمیمی؛ (در سال 36 هجری روز جمل در سن 63 سالگی کشته شده)- نامبرده در روز جمل برای أمیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر شهادت داده و مسعودی در جلد 2 «مروج الذهب» ص 11 و حاکم در جلد 3 «المستدرک» ص 171 و خوارزمی در مناقب ص 112 و حافظ هیثمی در جلد 9 «مجمع الزواید» ص 107 و سیوطی در «جمع الجوامع» و ابن حجر در جلد 1 «تهذیب التهذیب» ص 391 (نقل از حافظ نسائی) و متقی هندی در جلد 6 «کنز العمال» ص 83 (نقل از حافظ ابن عساکر و در ص 154 نقل از مستدرک حاکم غیر از حدیث مناشده روز جمل) آن را از او روایت نموده اند. و حافظ عاصمی در «زین الفتی فی شرح سورة هل اتی» از محمد بن ابی زکریا، از ابی الحسن محمد بن ابی اسماعیل علوی از محمد بن عمر بزاز از عبدالله بن زیاد مقبری از پدرش از حفص بن عمر (عمری) از غیاث بن إبراهیم از طلحة بن یحیی از عموی او عیسی از طلحة بن عبیدالله روایت نموده که پیغمبر (ص) فرمود: «هر کس که من مولای او هستم علی (ع) مولای او است.» و ابن کثیر در جلد 7 «البدایة و النهایه» ص 349 حدیث غدیر را با ذکر سند به لفظ براء بن عازب روایت نموده؛ و سپس گفته: این حدیث از سعد و طلحة بن عبیدالله و جابر بن عبدالله نیز روایت شده و برای آن طرق متعددی است، و از ابی سعید خدری و حبشی بن جناده و جریر بن عبدالله و عمر بن خطاب و ابی هریره نیز روایت شده و حافظ ابن المغازلی در «مناقب» خود عشره مبشره را از جمله یکصد تن راویان حدیث غدیر شمرده و طلحه نامبرده از آنها است، و جزری شافعی در «اسنی المطالب» ص 3 نامبرده را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده است.

حرف؛ ع
60- عامر بن عمیر نمیری؛ ابن عقده در «حدیث الولایه» حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت کرده، و ابن حجر در جلد 2 «الاصابه» ص 255 حدیث مزبور را از موسی ابن اکتل بن عمیر نمیری از عمویش عامر (نامبرده) روایت نموده.
61- عامر بن لیلی بن ضمره؛ حافظ ابن عقده در «حدیث الولایه» با ذکر سند حدیث مزبور را به اسنادش از او روایت کرده و ابن اثیر در جلد 3 «اسدالغابه» ص 92 به طریق ابوموسی از ابی الطفیل از او روایت نموده که گفت: «چون رسول خدا (ص) از حجة الوداع برگشت (جز آن حج نفرموده) آمد تا به حجفه رسید (در روز غدیر خم) خم در نزدیک حجفه است، و رسول خدا (ص) در آنجا مسجدی دارد که معروف است. پس خطاب به مردم فرمود...» تا پایان حدیث. و ابن صباغ مالکی نقل از کتاب «الموجز» تألیف حافظ اسعد بن ابی الفضایل به سند خود تا منتهی شود به عامر، و ابن حجر در جلد 2 «الاصابه» ص 257 از کتاب «الموالات» تألیف ابن عقده از طریق عبدالله بن سنان از ابی الطفیل از حذیفة بن اسید و عامر بن لیلی روایت نموده اند که: «چون رسول خدا (ص) از حجة الوداع بازگشت فرمود آمد تا به حجفه رسید...» تا پایان حدیث.
و ابوموسی با ذکر سند آن را روایت نموده، و سمهودی نقل از حافظ ابن عقده و ابی موسی و ابی الفتوح عجلی به طرقشان از عامر و حذیفة بن اسید روایت نموده که گفتند: چون رسول خدا (ص) از حجة الوداع باز گشت فرمود (و جز آن حج نکرده بود) آمد تا به جحفه رسید. قدغن فرمود که در زیر درختان نزدیک به هم (که در آن صحرا است) فرود نیایند. پس از آنکه آن گروه در جایگاههای خود فرود آمدند و مستقر شدند، رسول خدا (ص) فرستاد، زیر درختان و شاخه های مشرف بر سر مردم را پاک و خار خاشاک را برطرف و متفرق نمودند تا هنگامی که بانک نماز بلند شد، و رسول خدا (ص) در زیر درختان مزبور نماز خواند و سپس رو به طرف مردم گردانید و این واقعه در روز غدیر خم بود؛ و خم از جحفه است، رسول خدا (ص) در آنجا مسجد معروفی دارد. پس خطاب به مردم فرمود: «همانا خداوند مهربان و دانا مرا آگاه فرمود که هیچ پیغمبری جز نیمی از عمر پیغمبر پیش از خود زیست نمی کند و من گمان دارم که قریبا به سرای دیگر دعوت شوم و اجابت نمایم و همانا من مسئول هستم (در امر تبلیغ) و شما مسئول هستید (در پیروی و تبعیت). آیا من تبلیغ نمودم؟؟ نظر و گفتار شما چیست؟»
گفتند «ما می گوئیم که به تحقیق تبلیغ فرموده و کوشش و نصیحت نمودی. پس خدای جزای نیک به شما عطا فرماید.» فرمود: «آیا نه چنین است که شما شهادت به یکتائی خدا می دهید و اینکه محمد بنده و فرستاده او است، و اینکه بهشت و دوزخ او حق است، و محشور شدن بعد از مردن حق است؟» گفتند «بلی.» فرمود «بار خدایا گواه باش.» سپس با مبالغه و تأکید در جلب توجه و شنوائی آنان فرمود: «آگاه باشید همانا خداوند مولای من است و من اولی (سزاوارتر) به شما هستم از خود شما. آگاه باشید و هر کس که من مولای او هستم پس این علی (ع) مولای او است.» و دست علی (ع) را گرفت و او را بلند فرمود تا به حدی که تمام آن گروه او را شناختند. سپس گفت: «بار خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد.» سپس فرمود: «ای مردم من (در انتقال به سرای دیگر) بر شما پیشی می گیرم و شما بر من وارد می شوید در کنار حوضی که پهنای آن از مسافت بین بصری و صنعاء بیشتر است. در آن به شماره ستارگان آسمان قدحهای سیمین هست (آگاه باشید) و هنگامی که بر من وارد می شوید از شما درباره دو چیز گران و نفیس مؤاخذه و سئوال خواهم نمود. پس بیندیشید تا چگونه بعد از من با آن دو رفتار خواهید نمود، که هنگام ملاقات من اظهار نمائید.»
گفتند: «یا رسول الله آن دو چیز گران و نفیس چیست؟» فرمود: «آنکه بزرگتر است کتاب خدا است؛ سبب (رشته ارتباطی) است که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگر آن در دست شما است. پس آن را محکم بگیرید تا بعد از من گمراه نشوید و آن را تبدیل و دگرگون نسازید و آن دیگر عترت منند. همانا خداوند دانا به من خبر داد که آندو از یکدیگر جدا نشوند تا مرا ملاقات نمایند.» تا پایان حدیث. و به همین لفظ و بیان، شیخ احمد ابوالفضل بن محمد باکثیر مکی شافعی در «وسیلة آلمال فی مناقب الال» حدیث مزبور را از حذیفه و عامر روایت نموده و خطیب خوارزمی در مقتلش نامبرده را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده و ابن اثیر در جلد 3 «اسدالغابه» ص 93 از عمر بن عبدالله ابن یعلی از پدرش از جدش شهادت او را برای علی (ع) به حدیث غدیر در روز رحبه روایت نموده.
62- عامر بن لیلی غفاری؛ ابن حجر نامبرده را در جلد 2 «الاصابه» ص 257 بعد از عامر سابق الذکر جداگانه نامبرده و گفته که: ابن منده نیز او را ذکر نموده و از طریق عمر بن عبدالله بن یعلی بن مره از پدرش از جدش آورده که گفت: شنیدم پیغمبر (ص) می گفت: «هر کس که من مولای اویم پس علی (ع) مولای او است.» و پس از آنکه علی (ع) به کوفه آمد مردم را سوگند داد (درباره حدیث غدیر) و هفده تن (از جمله آنان عامر بن لیلی غفاری) گواهی دادند و ابوموسی تجویز نموده که ممکن است این عامر همان عامر بن لیلی بن ضمره سابق الذکر باشد و ابن اثیر از او پیروی کرده و توجیه نموده به اینکه «او همان عامر بن لیلی بن ضمره است. و کلمه (من) به غلط (ابن) نگاشته شده- یعنی عامر بن لیلی (شماره61) از قبیله ضمره بوده، نه پسر ضمره- و در این صورت شکی نیست هر کس که غفاری باشد از قبیله ضمره است زیرا غفار پسر ملیل و او پسر ضمره بوده». مگر اینکه، اختلاف طریق و سند مرحج باشد متعدد بودن آنها را (یعنی عامر بن لیلی غفاری و عامر بن لیلی بن ضمره دو نفر باشند).
63- ابوالطفیل عامر بن واثله لیثی؛ (در یکی از سالهای 100 ر 102 ر 108 ر 110 درگذشته) پیشوای حنبلیان احمد بن حنبل در جلد 1 مسند خود ص 118 با ذکر سند از علی بن حکیم از شریک از اعمش از حبیب بن ابی ثابت از ابی الطفیل از زید بن ارقم به لفظ مذکور در حدیث زید (صفحه 64) و در جلد 4 ص 370 از ابی الطفیل حدیث مناشده در رحبه را (که به لفظ و سند او خواهد آمد) از او روایت نموده و نسائی در «الخصایص» ص 15 به اسنادش از او از زید و در ص 17 از ابن مقدام و محمد ابن سلیمان از فطر از او با ذکر سند روایت نموده و ترمذی در جلد 2 صحیح خود ص 298 از سلمة بن کهیل از او (ابوالطفیل مذکور) از حذیفة بن اسید روایت نموده و خبری که حاکم در جلد 3 «مستدرک» ص 109 به طرقی که صحت آن را احراز نموده از ابوالطفیل از زید روایت نموده، و ابومحمد عاصمی در «زین الفتی» به اسنادش از فطر حدیث مناشده، و ابن اثیر در جلد 3 «اسدالغابه» ص 92 و در جلد 5 ص 376 نیز از او روایت کرده. و خوارزمی در «مناقب» ص 93 به اسنادش از او حدیث زید بن ارقم را روایت نموده و در ص 217 حدیث شورا را که متضمن احتجاج و استدلال به حدیث غدیر است، روایت نموده و گنجی شافعی در «کفایة الطالب» ص 15 حدیث زید را؛ و طبری در «الریاض النضره» جلد 2 ص 179 و ابن حمزه حنفی دمشقی در «البیان و التعریف» نقل از طبرانی و حاکم. و ابن کثیر در جلد 5 «البدایة و النهایه» ص 211 از طریق احمد و نسائی و ترمذی و در جلد 7 ص 246 از احمد و نسائی و در همین جلد ص 348 از طریق غندر از شعبه از سلمة بن کهیل از او از زید، و ابن حجر در جلد 4 «الاصابه» ص 159 و در جلد 2 ص 252 از او از حذیفه و عامر به لفظی که خواهد آمد و متقی در جلد 6 «کنز العمال» ص 390 نقل از ابن جریر و سمهودی در «جواهر العقدین» نقل از قندوزی حنفی در ص 38 از ینابیع حدیث او را آورده اند.
64- عایشه دختر ابی بکر بن ابی قحافه؛ (زوجه پیغمبر (ص))؛ ابن عقده در «حدیث الولایه» واقعه غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده.
65- عباس بن عبدالمطلب بن هاشم عموی پیغمبر (ص)؛ (در سال 32 وفات یافته) ابن عقده به طریق خود با ذکر سند حدیث غدیر را از او روایت نموده و جزری در «اسنی المطالب» ص 3 او را از جمله راویان حدیث غدیر ذکر نموده.
66- عبدالرحمن بن عبد رب انصاری؛ نامبرده یکی از شهود علی (ع) است به حدیث غدیر در روز رحبه به طوری که در حدیث اصبغ بن نباته خواهد آمد که حافظ ابن عقده از او روایت نموده و ابن اثیر در جلد 3 «اسدالغابه» ص 307 و در جلد 5 ص 205 و ابن حجر در جلد 2 «الاصابه» ص 408 از او ذکر نموده اند. و قاضی در «تاریخ آل محمد (ص)» ص 67 او را از جمله راویان حدیث غدیر ثبت نموده است.
67- ابومحمد عبدالرحمن بن عوف قرشی زهری؛ (در سال 31 ر 32 هجری درگذشته) حدیث غدیر را ابن عقده به اسنادش در «حدیث الولایه» و منصور رازی در «کتاب الغدیر» از او روایت نموده اند و او از عشره مبشره است که حافظ ابن المغازلی آنها را از جمله یکصد تن راویان حدیث غدیر به طرق خود به حساب آورده و جزری در «اسنی المطالب» ص 3 او را از جمله راویان حدیث غدیر ذکر نموده است.
68- عبدالرحمن بن یعمر دیلی؛ (در کوفه مسکن گزیده)، ابن عقده حدیث غدیر را در «حدیث الولایه» از او روایت کرده و در مقتل خوارزمی از راویان حدیث مزبور به شمار آمده.
69- عبدالله ابن ابی عبدالاسد مخزومی؛ ابن عقده حدیث غدیر را از او روایت کرده.
70- عبدالله بن بدیل بن ورقاء سید خزاعه؛ (در صفین کشته شده) نامبرده یکی از شهود امیرالمؤمنین (ع) است که در روز رکبان به طوری که حدیث او خواهد آمد به حدیث غدیر گواهی داده.
71- عبدالله بن بشیر مازنی؛ ابن عقده او را از راویان حدیث غدیر به شمار آورده است.
72- عبدالله بن ثابت انصاری؛ نامبرده به طوری که در بیان اصبغ بن نباته است در روز رحبه برای علی (ع) به حدیث غدیر شهادت داده و در تاریخ آل محمد (ص) ص 67 از جمله راویان حدیث غدیر به شمار آمده است.
73- عبدالله بن جعفر بن ابی طالب هاشمی؛ (در سال 80 وفات یافته) ابن عقده حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده و داستان احتجاج او بر معاویه به حدیث غدیر مشهور است.
74- عبدالله بن حنطب فرشی مخزومی؛ سیوطی در «احیاء المیت» از حافظ طبرانی حکایت نموده که او به اسنادش از مطلب بن عبدالله بن حنطب از پدرش خطبه پیغمبر (ص) را در جحفه با ذکر سند روایت نموده.
75- عبدالله بن ربیعه؛ خوارزمی در مقتلش او را از راویان حدیث غدیر به شمار آورده است.
 


Sources :

  1. علامه عبدالحسین امینی- ترجمه الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب- جلد 1 بخش ‏اول صفحه 89

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/118161