مسیحیت و نقش آن در آفریقا (نهضت)

English 3616 Views |

نهضتهاى کلیسایى آفریقایى و تاکید بر استقلال از نظارت میسیونرى
نهضت هاى کلیسایى آفریقایى صورتى از مسیحیت را در این قاره به نمایش مى گذارند. بیشتر آنها بر استقلال از نظارت میسیونرى بسیار تاکید مى کنند. به هر صورت باید یادآورى کرد در حالى که هفت هزار از این نهضت ها خود را از کلیساى میسیونرى جدا کرده اند، هزار نهضت دیگر هنوز به کلیساهاى تبلیغى وابسته اند. استقلال اساسا بر اساس سازمان، رهبرى، تصمیمات، امکانات مالى و اداره امور قرار دارد. در موضوعات دیگر آنها از کلیساهاى تبلیغى تقلید مى کنند و بعضى از آنان مایل هستند با کلیساهاى تاریخى در داخل و خارج آفریقا مرتبط باشند. الهام و شفابخشى نقشهاى مهمى را در کلیساهاى مستقل بازى مى کنند. بعضى از آنها پیروانشان را از استفاده داروهاى اروپایى منع مى کنند، و به اعضایشان تعلیم مى دهند که از طریق دعا و اعمال شفابخش کاملا به قدرت خداوند متکى باشند. الهام از طریق رویاها و خواب ها و تمرکز حواس هنگامى مى آید که رهبران براى مدت زمانى به مکانهاى عزلت مى روند. همچنین تاکید بر مکان و کار روح القدس است و در مدت مراسم نیایش مردم مى کوشند به تسخیر او در آیند. زمانى که کاملا تحت تسخیر قرار مى گیرند به زبانهاى دیگرى صحبت مى کنند. تفسیر شفاهى انجیل در میان این کلیساها رایج است. با وجود این باید بیادداشت که بعضى از رهبرانشان حتى قادر به خواندن نیستند واکثریت آنان از سواد اندکى برخوردارند، لذا تنها شمار اندکى از آنان به دانشکده هاى الهیات یا مدرسه هاى علوم دینى رفته اند. در میان برخى گروهها تمایلى زیادى به استفاده از عهد عتیق و احکام و دستورات آن وجود دارد. بعضى از رهبران این کلیساها زن هستند و مورد قبول و احترام پیروانشان مى باشند.

تفاوت در انضباط حاکم بر کلیساها
انضباط حاکم بر کلیساها تفاوتهاى فراوانى دارد. بعضى از کلیساهاى مستقل بسیار سخت گیرند و اعضا را از خوردن گوشت خوک و نوشیدن الکل، داشتن بیش از یک همسر، سیگار کشیدن، رقص به شکل اروپایى، مردم آزارى، گدایى و غیره منع مى کنند، و به علاوه آنان را مجبور مى کنند از گناهان کبیره مانند زنا، قتل، دزدى و تنبلى اجتناب نمایند. کلیساهاى دیگر آسان گیرتر هستند. خطاکاران به نسبت شدت خطایشان مجازات مى شوند. از بعضى غرامت گرفته مى شود، بعضى دیگر مجازات تعلیقى مى شوند، مورد امتحان قرار مى گیرند، و بعضى حتى زمانى که ثابت مى شود بسیار بدنام اند تکفیر مى شوند. در مراسم کلیسایى گروههاى مستقل مایل اند از الگوى کلیساهاى تبلیغى که از آنها جدا شدند پیروى کنند. اما آنان موضوعاتى مانند سرودخوانى، موعظه، دعا براى بیماران، جن گیرى، و دادن پول و دیگر کالاها براى حمایت از رهبران خود و برنامه هایشان را جدى تر مى گیرند. بیشتر آنها اگر نه همه، آیین غسل تعمید، جایگاه نسبتا کم اهمیت اختصاص داده مى شود یا کلا حذف مى شود. بزرگداشت جشنهاى مسیحى بسیار متفاوت است، و بعضى گروه ها کریسمس را جشن نمى گیرند چون آن را با شعایر مشرکان اروپایى مرتبط مى دانند. ارزیابى تاثیر و معیار کلیساها در آفریقا مشکل است. برخى از آنها شعایر سنتى را که به روشنى مسیحى نیستند و مسیحیت آنان را به سطح بسیار پایین تقلیل مى دهند به درون کلیساهاى خود وارد کرده اند. کلیساهاى دیگر با قضاوت درباره پاى بندى پیروانشان، افزایش عددى اعضایشان و ایجاد فضایى که در آن مشکلات انسانى اعضایشان به گونه رضایت بخشى مورد توجه قرار مى گیرد بطور جدى و خالصانه معیار بالایى از زندگى مسیحى را حفظ مى کنند. بعضى از گروهها یا رهبرانشان از جانب کلیساهاى تبلیغى و حکومتهاى استعمارى و مستقل تحت فشار و آزار قرار دارند. این نوع آزار اغلب این جنبش ها را به فعالیتهاى مخفى و زیرزمینى مجبور مى کند و آنها را ترغیب مى کند به حرکتهاى حادترى روى آورند. دلایل و علت توسعه آنها هر چه که باشد، این کلیساهاى مستقل ویژگى مهم مسیحیت در آفریقا هستند. به هر حال ممکن است نام بردن از آنها به عنوان کلیساهاى «اصلاح آفریقایى»، همانطور که بعضى از نویسندگان مایلند در باره آنها این گونه قضاوت کنند، غلوآمیز باشد.

مسیحیت تبلیغى در آفریقا
همچنین در آفریقا چیزى که مى توان آن را مسیحیت تبلیغى نامید وجود دارد. شاید مهم ترین ویژگى مسیحیت تبلیغى توسعه سازمانى آن است. مسیحیت تبلیغى نه تنها داغ ننگ استعمار، بیگانه پرستى، غرب زدگى و پدرسالارى را حمل مى کند، بلکه همچنین از نقطه قوت و تواناییهاى سازمان دهى، قانون گرایى، پیوند با سنتهاى تاریخى عالم مسیحیت، منابع مالى، کارکنانى از ماوراى بحار، علاقه روز افزون به اتحاد جهانى کلیساها، و تلاش آگاهانه در جهت ارتباط دادن مسیحیت به مشکلات جدید درآفریقا برخورداراست. طبعا برخى ازکلیساهاى تبلیغى در این زمینه ها بهتر از کلیساهاى دیگر هستند. مسیحیت تبلیغى ضعف هاى تاریخى بسیارى دارد که بعضى از آنها به راحتى خاستگاههاى آمریکائى و اروپایى شان را به مرور زمان کنار گذاشته اند، براى نمونه شعائر، سرودها مسایل مربوط به ایمان، اصول اعتقادى، معمارى، کمکهاى ظاهرى، شکل پرستش، اختلاف کلیسا و سلسله مراتب روحانى آن. نوکیشان آفریقایى که پیرو مسیحیت تبلیغى اند اغلب مشتاق اند تا آنجا که ممکن است اقتدار آن را بپذیرند. اما این مسیحیتى است که عمیقا در فرهنگ آمریکایى اروپایى ریشه دارد. به نظر مى آید آنچه که ویلیام سون در تحقیق خود درباره مسیحیت در میان قوم آکان مشاهده کرده است شرایط را در دیگر جوامع آفریقایى خلاصه مى کند. او مى نویسد که فعالیت هاى تبلیغى در جهت راندن نوکیشان از زندگى سنتى بطرف آنچه که میسیونرها مى پنداشتند توصیف فرهیخته و درست مسیحى از ایمان جدید بود و «یک آکان پاى بند به نظام جدیدى که توسط مسیحیت میسیونرى معرفى شد مسیحى شد تا با تلاش براى تامین رستگارى خود در میان محیط مذهبى سنتى...» نتیجه این است که «آنچه که مسیحیت قلمداد مى شود، همانطور که بسیارى آن را مى فهمند، بى اعتقادى به خدایان و فتیش. اینها کشفیات ناراحت کننده کسى است که در غنا براى بیست وشش سال به عنوان مبلغ مذهبى کار و در آنجا فوت کرد. از آفریقاى شرقى وضعیت مشابهى گزارش شده. هم ولبورن که خود به عنوان مبلغ، قاضى عسگر، بازرس و سخنران در اوکاندا براى تقریبا بیست سال مشغول خدمت بود و هم اگات مى نویسند که آیین پروتستان و آیین کاتولیک رومى قصد داشته اند آفریقائیان را از جامعه شان جدا کنند و آنان را در کنار اروپاییان گذاشته اند. نام گذارى اسامى اروپایى و پیوستن به کلیساهاى تبلیغى، دریافت آموزش ادبى و امید به ارتقا در ماموریت و دولت گواه این مطلب است. این نوع مسیحیت تلاش مثبتى براى وارد کردن اجداد و جادوگران، سرود و رقص در برنامه مسیحى نکرد. این دو نویسنده نتیجه گیرى مى کنند که «از جهت تغییر دین یک گروه از مردم، کلیسا شکست خورده است و تا حدودى حداقل این شکست به آن سبب بود که عمدتا قادر نبوده است چیزى بیش از تصویرى غربى از دینش به آفریقا ارائه دهد. (کلیسا) فقط اگر مردم در ابتدا آموخته باشند چگونه در محل خود احساس راحتى کنند مى تواند به آنها احساس آرامش در ملت و دنیا را بدهد». نویسنده دیگرى واکنشهاى نیجریه اى را به مسیحیت خلاصه مى کند و به این نتیجه مى رسد که «مسیحیت در بسیارى از افراد این تصور را ایجاد نموده که عمدتا سازمان اجتماعى است که قادر به پرستش خداوند و مال دنیا در یک زمان است، و براى نمادهاى عضویت واداره آیین هاى مقدس دینى تقاضاى وجه مى کند. بسیارى از تغییر دینها به دلایل مادى بوده است. لذا براى بسیارى افراد مسیحیت کاملا سطحى است و از این رو پاسخهاى واقعى براى مشکلات شخصى زندگى و نیز تاثیرى واقعى برگرفتاریهاى اجتماعى مردم ندارد». نمونه هایى از این مشاهدات را مى توان از بسیارى مناطق آفریقا نقل کرد. آنان به وضوح تصویرى از مسیحیت میسیونرى ترسیم مى کنند که به عمق تدین سنتى آفریقایى نفوذ نکرده است. بزرگترین تاثیر آن در سطح فرهنگى بوده است. در شرایط صنعتى و شهرى بررسى دیگرى به این نتیجه مى رسد که «براى بسیارى از مسیحیان آفریقایى عملکردهاى دین به گونه اى درک مى شود که بسیار ماده گرا و سودمدارانه هستند... مسیحیت به گونه اى اجتناب ناپذیر با مفهوم تمدن» پیوندى نزدیک دارد. براى این که فردى را عضو کلیسا بخوانند، حتى اگر ارتباط شخصى بسیار ناچیز باشد، مقام خاصى را اعطا مى کند و از دست دادن مقام اغلب به عنوان بزرگترین خسارت شناخته مى شود زیرا عضویت او در یک کلیسا به حالت تعلیق در مى آید یا از فرقه دیگر عضویت خود را تغییر مى دهد». از این رو در شهرها همانند روستا، یک جنبه از مسیحیت میسیونرى آن است که آن سطحى است، با فرهنگ غربى و ماده گرایى آمیخته شده و هنوز با اعماق جوامع آفریقایى بیگانه است. با وجود این، این مسیحیت جنبه هاى دیگرى دارد که نمى توان به یک اندازه آنها را نادیده گرفت. تا این زمان آفریقایى جدید، همانند کلیساى قدیم در آفریقا، سهم خود را از شهداى مسیحى بخصوص در میان اقوام باگاندا و گیکویو، و نیز بسیارى از افراد دیگر در سراسر آفریقا که دینى را بنیان گذاشته اند که برایش جان دادند یا هنگام نیاز آماده مرگ اند، پرداخت کرده است.

نهضت احیاى مذهبى در آفریقاى شرقى
همچنین نهضت احیاى مذهبى در آفریقاى شرقى وجود دارد که در اواخر قرن نوزده تا بیست در رواندا شروع شد و در قسمتهاى وسیعى از کلیسا و جامعه در آفریقاى مرکزى و شرقى گسترش یافته است. کمک بزرگ آن به کلیسا آن است که اعضاى این نهضت احیا در داخل فرقه هاى خود به فعالیت ادامه داده اند تا فرقه دیگرى را بوجود آورند، و احساس گرمى از مودت و برادرى مسیحى نشان مى دهند که اختلافات نژادى، قومى و فرقه اى را انکار مى کند و با آن در تضاد است. همچنین مسیحیت تبلیغى آگاهانه تلاش مى کند تا با چالش ها روبرو شود و وظایف مذهبى خود را با هدف پاسخگویى به حداقل بخشى از نیازهاى آفریقاى جدید انجام دهد.

میسیونرها و مسیحیان آفریقایى و خدمات به مردم آفریقا
میسیونرها و مسیحیان آفریقایى حتى هنگامى که دولتهاى مستقل آفریقایى اداره این مدارس را از لحاظ سازمانى و مالى بعهده گرفته اند کلیسا کمک خود را در زمینه پزشکى ادامه مى دهد، و باز هم پیشتاز این خدمات در آفریقا است و به اداره بیمارستانها و شیرخوارگاهها ادامه مى دهد و همچنین به پزشکان و پرستاران مسیحى براى کار در کلیسا و نهادهاى دولتى و خصوصى کمک مى کند. در زمینه ادبیات چاپخانه هاى مسیحى به انتشار نشریه ها و مجله ها مى پردازند و نیز برنامه هاى آموزشى و مذهبى توسط مجامع کلیسایى در رادیو و تلویزیون از طریق ایستگاههاى رادیو ملى و شش ایستگاه رادیویى کلیسا در آفریقا وجود دارد.

اخلاقیات و معنویات مسیحى در جامعه آفریقا
همچنین در سطحى کمتر آشکار اخلاقیات و معنویات مسیحى وجود دارد که در زندگى بسیارى از مردان و زنان در آفریقا که تحت تاثیر آموزش مسیحى بوده اند نفوذ دارد. بسیارى از رهبران ملتهاى مستقل آفریقایى غیر از دولتهاى مسلمان تا اندازه اى محصول تربیت مسیحى هستند و تقریبا تمام آنها یک زمانى به ایمان خود به مسیحیت اقرار کرده اند. دیدن نشانه هایى از کمال مطلوب هاى مسیحى در خدمتشان به آفریقا مشکل نیست، و برخى از آنان سهم فعالى در زندگى کلیسائى به عنوان افراد غیر روحانى ایفا مى کنند. همچنین تعداد زیادى از عالمان به مسایل مذهبى، مبلغان مذهبى، افراد غیر روحانى، بزرگان کلیسا، راهبه ها، خادمین کلیسا، شبانان، روحانیون، کشیشان، اسقف ها، اسقفهاى اعظم و کاردینالهائى وجود دارند که اعضاى رسمى و صاحب منصبان کلیسا را تشکیل مى دهند. اینان حداقل حضور جدى و واقعى مسیحیت را در آفریقا و با مقبولیت آن را در نزد مردم آفریقا به صورتى نمادین نشان مى دهند. بسیارى از کلیساها در آفریقا نسبت به نیازهاى جامعه بخصوص در مناطق شهرى و نیازهایى که در نتیجه تغییرات جدید بوجود آمده اند هشیار مى شوند.

نقش کلیساهاى سراسر آفریقا
کنفرانس کلیساهاى سراسر آفریقا که در سال 1963 بنیان نهاده شد، در قسمتهاى سازمانى گوناگون خود مسئولیت هاى بسیارى را داراست. فدراسیون ها و شوراهاى مسیحى در بیش از بیست کشور آفریقایى وجود دارند. اینها به همراه کنفرانس کلیساهاى سراسر آفریقا تلاش مى کنند نه تنها به بررسى مشکلات وحدت جهانى بلکه به مسایل خانوادگى، تعلیم و تربیت، اشتغال جوانان، ادبیات پناهندگان، زندگى شهرى و تبلیغ مسیحیت در شرایط جدید ما بپردازند. کنفرانس هایى مانند کنفرانس «کلیساهاى سراسر آفریقا» در کامپالا برگزار شدند، و گردهمایی هاى در آبیجان (1969)، لوزاکا (1974)، نایروبى (1981)، و لوم (1987)، انجمن جوانان مسیحى برگزار شدند. بنابراین وضع مسیحیت در آفریقا با تقسیمات کلیسائى و تحولات، دستاوردها و چالش ها، موفقیت ها و واکنش ها، شکستها و عقب گردها، بیگانگى و قشرى گرى، گرفتارى و درگیرى، نقاط قوت، فرصت ها، ایفاى نقش مثبت و منفى و فرهنگى آن، با الهیات بومى در حال رشد و معهذا با گروه نیرومندى از فعالان محلى و ماوراى بحار آن به شرح فوق است و مسیحیت قدرتى است که باید هم در روستا و شهرها، و هم در مدارس و محله هاى فقیر نشین، در دولت و در تجارت به حساب آورد. پیروان آن را مى توان با برچسبهاى «دست پرورده مذهب انگلیکن، «دست پرورده مذهب لوترى»، «دست پرورده مذهب کاتولیک رومى»، «دست پرورده مذهب ارتدکس»، یا (دست پرورده «کلیساى صهیون آفریقایى خداوند واقعى» مطرح کرد. با نگرش آمارى، مسیحیت در طول قرن بیستم در آفریقا گسترش یافته و دو سوم جنوب قاره و ماداگاسکار را اکثرا مسیحى کرده است، در حالى که یک سوم شمال اکثرا مسلمان است. دین آفریقایى هنوز کاملا حضور دارد، اگر چه این موضوع از نظر آمار و ارقام چندان روشن نیست، زیرا این دین در جهان بینى بسیارى از مسیحیان و مسلمانان تاثیر دارد. در سال 1900 از کل جمعیت یکصد و هفت میلیون و نهصد هزار نفر، در مقایسه با 5/34 میلیون مسلمان (یا 32 درصد) ده میلیون مسیحى (یا 2/9 درصد جمعیت) وسى وسه درصد پیروان دین آفریقایى (یا 58 درصد)، وحدود یک میلیون پیروان ادیان دیگر مانند یهودى وهندویى بودند.

Sources

جان اس. مبیتی- ادیان و فلسفه آفریقایی- مترجم مرضیه شنکایی- نشر ادیان- تاریخ نشر 1383

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information