مقایسه دیدگاه هندو و اسلام در مورد جهان (1)
English 5744 Views |آفرینش عالم در هندوئیسم
نظریه مشخص روشنی درباره آفرینش عالم در هندوئیسم وجود ندارد. حتی روشنی نیست که آیا واقعا عالم آفریده خداوند است یا نه.
آفرینش در نظام سانکهیه
دست کم یک نظام فکری هندوئی وجود دارد نظام سانکهیه که معتقد است دنیا مخلوق تکامل است. سانکهیه، نظامی هندوئی است که وجود خدا را انکار می کند و از این رو در آن مسأله ای به نام آفرینش وجود ندارد. در نبود خدای آفریننده، مسأله آفرینش هم مطرح نمی شود. عالم از تکامل پراکریتی، ماده نخستین یا آغازین، با کمک و مشارکت پوروشا، آگاهی نخستین یا آغازین تغییر ناپذیر پدید می آید. حتی آن نظامهایی که عالم را محصول فعل آفرینش می دانند، معتقد نیستند که جهان به یکباره و در یک دوره زمانی مشخص و به شیوه ای کاملا معین، مانند اعتقاد یهودی مسیحی، خلق شده است. به نظر می رسد که عالم به گونه ای از ازل خلق شده و افعال خلق و انهدام به طور نامحدودی در نظامی دایره وار ادامه دارد.
مسأله خلقت به عنوان یک راز در متون دینی گوناگون هندوئی
البته در متون دینی گوناگون هندوئی، داستانهای اساطیری متفاوتی درباره آفرینش جهان وجود دارد، اما عمدتا آفرینش نوعی فعل رازآمیز به نظر می رسد و روشن نیست چه موقع و چگونه این امر انجام گرفته است؟ سرود زیر از ریگ ودا مسأله خلقت را به وضوح به عنوان یک راز تصویر می کند: «آن هنگام نه نیستی بود، و نه هستی؛ نه قلمرو هوا بود و نه آسمانی در بالای آن. چه چیز آن را پوشانده بود و کجا؟ و چه چیز سابیان او بود؟ آیا آب آنجا بود، ژرفای بی پایان آب؟ آن هنگام نه مرگ بود و نه هیچ جاویدی، نه نشانه ای از جدایی شب و روز. آن یک چیز، بی تنفس که با طبیعت خود نفس می کشید: جداز آن هیچ چیز وجود نداشت. آنجا تاریکی بود، در ابتدا در تاریکی پوشیده بود، آن همه هرج و مرجی نامتمایز بود. همه آنچه وجود داشت خلأ و بی شکلی بود، به نیروی حرارت آن یکتا زاده شد. سپس در ابتدا خواهش پدید آمد. خواهش، بذر اولیه و منشأ روح بود. حکیمانی که با اندیشه قلب خود جستجو کردند، خویشاوندی موجود را در ناموجود یافتند. مرز جدایی آنها به طور افقی گسترده بود. پس بالای آن چه بود، و در پایین چه؟ آنجا آفرینندگانی بودند، و در اینجا نیروهای قدرتمند، فعل آزاد در اینجا و نیرویی آنسوتر در آنجا. برستی چه کسی می داند و چه کسی در اینجا می تواند آن را اعلام کند، چه موقع آن زاده شد و چه وقت این آفرینش پدید آمد؟ خدایان بعد از خلق این عالم پدید آمده اند. بنابراین چه کسی می داند، کی و از چه زمان این جهان در آغاز به وجود آمد؟ «او، سرچشه نخستین این جهان آفرینش، آیا او آن را تماما آفرید یا نیافرید. چشمان چه کسی از بالاترین آسمان ناظر بر عالم است، او به حقیقت آن را می داند و شاید هم نداند».
اسطوره های گوناگون خلقت در هندوئیسم
روایات اساطیری درباره خلقت عالم در ویشنو پورانا، مانیوسامریتی و دیگر متون یافت می شود. بیشتر مطالب این متون با یکدیگر مطابقت دارد اگرچه اختلافاتی نیز وجود دارد. جزئیات اسطوره آفرینش آن گونه که در یک ریگ ودا و مانیوسامریتی آمده بسیار با یکدیگر مشابهت دارد. در یکی از سروده های ریگ ودا برهما به عنوان هیرینه گربهه بذر و هسته اصلی همه مخلوقات معرفی می شود. این بذر طلایی تمام عالم خلقت از خود ویشنو پدید می آید که در عمق آب بی انتها آرمیده است. سرود می گوید: «در ابتدا تخمه طلایی وجود داشت. همین که او زاده شد سرور و پروردگار یکتای هر آنچه هست گردید». تخمه طلایی پراجاپاتی پروردگار همه مخلوقات است که هم خدای متعال و هم روح درونی هر چیزی است. داستان خلقت از تخمه طلایی بیشتر از هر داستان دیگری در میان هندوها محبوبیت دارد. اسطوره های دیگری نیز وجود دارد (مانند آنچه در ویشنو پورانا آمده است) که اشاره می کند عالم از تخم مرغی بیرن آمده که آن را خدا شکسته است. سر چارلز الیوت درباره این اسطوره های گوناگون خلقت در هندوئیسم می گوید: «کیهان آفرینی های هندوئی متفاوت و در جزئیات مغایر با هم است، اما با ظهور یا تکامل موجودات زنده از الوهیت آغاز می شود و اغلب عمل تولیدمثل بخشی از این فرایند را تشکیل می دهد مانند بیرون آمدن جوجه از تخم و یا تقسیم الوهیت به دو نیمه مذکر و مؤنث. در این داستانهای آفرینش همه چیز صرفا استعاری است».
وابستگی کامل عالم به خداوند از دیدگاه مکاتب مختلف هند
صرف نظر از صحت و واقعیت داشتن یا نداشتن هر یک از داستانهای آفرینش که در متون دینی هندو ارائه شده، یک مطلب، واضح است و آن اینکه کسانی که معتقدند جهان نوعی فعل آفرینش است بر این باورند که خداوند، جهان را از عدم نیافریده است؛ او یا جهان را از عناصری که از ازل وجود دارند آفریده (چنانکه نظام نیایاواشیشکا معتقد است که خداوند عالم را در زمان و مکان و از اتمهای مادی ازلی و مطابق با کارماهای پیشین افراد آفریده) یا از عناصر مادی از وجود خویش (آن گونه که در مکتب رامانوجا و بهگودگیتا آمده است). با وجود این، در همه این مکاتب الهی، عالم مطلقا وابسته به خدا دانسته می شود. حتی اگر خداوند عالم را از مواد موجود از قبل خلق کرده باشد، آن گونه که مکتب نیایاواشیشکا می گوید، با این حال چیزی در عالم مستقل از خدا نیست. باور عمومی هندوها نیز کاملا به نظریه وابستگی کامل عالم به خداوند گرایش دارد. این باور به خوبی در عقیده هندوها درباره تثلیث «برهما، ویشنو و ماهش» وجود دارد. این تثلیث تصریح می کند که خداوند در جنبه های متفاوت خود مسئول سه فعل آفرینش، نگهداری و ویرانی یا نابودی عالم است. خداوند به عنوان آفریننده جهان، برتر از آن شناخته می شود، اما به عنوان حافظ درونی و حاکم بر آن در همه مظاهر جهان حضور دارد. حتی اگر خداوند عالم را از ماده وجود خود آفریده باشد، او در این عالم کاملا فرسوده نمی شود و تحلیل نمی رود. این موضوع از گزیده زیر از پوروشا سوکتا در ریگ ودا روشن است که به شیوه رمزآمیزی درباره این حقیقت سخن می گوید که اگرچه خداوند همه جا در عالم حاضر است اما وجود او در آن تحلیل نمی رود: «پوروشا دارای هزار سر است، هزار چشم و هزار پا دارد. زمین را از هر سو در بر گرفته و به پهنای ده انگشت از آن وسیعتر است. پوروشا در واقع این همه است، آنچه بوده و خواهد بود و او پروردگار فناناپذیری است و آنچه با خوردن غذا رشد می یابد... یک چهارم او همه موجودات ممکن الوجود است، سه چهارم او آن چیزی است که در آسمان جاودانه است. با سه چهارم پوروشا صعود کرد، یک چهارم او دوباره در اینجا هستی یافت. سپس در هر سویی در میان آنچه خورنده است و آنچه خورنده نیست منبسط شد».
ماهیت و شأن عالم در باور عمومی هندوها
باور عمومی هندوها درباره ماهیت و شأن عالم این است که اگرچه عالم وابسته به خداوند است، واقعیت دارد. عالم مخلوق واقعی خدا و عرصه ای برای عمل آدمی است که به وسیله آن زندگی آینده اش رقم خواهد خورد. تنها مکتب ودانته است که دنیا را مایا یا وهم می داند. و این واقعیت است که بخش اعظم باور هندوها تحت تأثیر این دیدگاه است.
دیدگاه شانکارا درباره عالم
غربی ها دیدگاه شانکارا درباره عالم را وجه ممیزه دین و فلسفه هندوئی می دانند و به همین دلیل است که اغلب دین هندوئی را به انکار عالم متهم می سازند. اما به ندرت می توان این نظر را ارزیابی درست از دیدگاه هندوها درباره عالم دانست. اولا آشکارا باید در نظر داشت که نظر شانکارا درباره عالم تنها یکی از چندین نظریه ای است که دین و فلسفه هندی شامل آنهاست. بعلاوه حتی سخن شانکارا که این عالم را مایا یا هیچ می داند به این معنا نیست که آن را خواب و رؤیا می پندارد. همچنین با مایا نامیدن عالم، او تنها می خواهد توجه ما را به حضور حقیقت روحانی بنیادی تری در عالم هدایت کند. این جنبه از تفکر شانکارا را بارها و با رها مفسرین جدید ادویته ودانته مانند ویوکاناندا و رادا کریشنان و دیگران مورد تصحیح و تأکید قرار داده اند. شانکارا خودش به وضوح می گوید که اگرچه در نهایت عالم واقعی نیست و آنچه حقیقی است تنها برهمن است، در عمل عالم کاملا واقعی است و تمام افعالش معنایی واقعی و روشن دارد.
هدف خلقت و آفرینش عالم از دیدگاه هندوها
پاسخ کلی هندوها به این پرسش که چرا عالم وجود پیدا کرد و یا چرا خداوند آن را خلق کرد، این است که عالم بازی یا مایه سرگرمی (لیلا) خداوند است. جهان سریان خود به خود شادی یا سرخوشی خداست (آناندا). گاهی اوقات، چنانکه در نیایاواشیشکا عالم مخلوق طلب و خواست (ایچها) خداوند دانسته می شود، اما واژه طلب و خواست به این معنا نیست که خداوند این عالم را خلق کرد تا برخی از احتیاجاتش را برآورده سازد. او نیازی ندارد تا آن را برآورده سازد. او عالم را تنها بر اساس الزامات قانون کارما خلق می کند.
چهان و آفرینش در دین اسلام
حس کنجکاوی و دانش طلبی، آدمی را برمی انگیزد که افزون بر شناخت خود و خدای خویش، در طریق شناسایی جهان پیرامون خود و قوانین حاکم بر این پدیده ها گام بردارد و اساسا می توان پیدایش و رشد بسیاری از علوم بشری را پاسخی به نیاز فطری انسان به جهان شناسی دانست. به دیگر سخن، دایره آگاهی های آدمی به خدا آگاهی و خود آگاهی محدود نمی گردد. بلکه کمال دانش او در گروه پیوستن ضلع دیگر مثلث معرفت، یعنی جهان آگاهی است. اسلام حقایق فراوانی را در باب پیدایش جهان پدیده های طبیعی و فرا طبیعی و روابط حاکم بر آن ها عرضه داشت و آیات و روایات برشماری، از مسائل جهان شناختی سخن گفته است.
جهان در نظر اسلام
از نظر دین مبین اسلام جهان آفریده خداست، هر چیزی در جهان رودخانه ها، کوهها، درختان، حیوانات، پرندگان، و هر چیز دیگر به وسیله خدا خلق شده است. قرآن بارها به انسان یادآوری می کند که مخلوقات جهان آفرینش آفریده خداوندند. هر چیزی در عالم گواه عظمت و قدرت اوست. آسمان و زمین و هر چه در آنهاست آفریده اوست و فقط اوست که حافظ و نگهدارنده هر چیزی است. از نظر جهان بینی توحیدی اسلامی، جهان یک آفریده است و با عنایت و مشیت الهی نگهداری می شود. جهان به معناى ما سوى الله مخلوق خداوند بوده وکائنات لحظهاى از خداوند بى نیاز نبوده ونخواهند بود. اینکه مى گوییم جهان مخلوق خدا است بدین معناست که جهان به اراده او آفریده شده ونسبت آن با خدا نسبت تولیدى از قبیل پدر و فرزند نیست، چنانکه مى فرماید: «لم یلد ولم یولد»؛ «زاده نشده» (توحید/ 3).
(ادامه دارد ...)
Sources
مرتضی مطهری- جهان بینی توحیدی- صفحه 24-5- صفحه 131
سایت صدا و سیما- کتاب معارف اسلامی- جلد 1
مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 6- صفحه 203-200- جلد 9- صفحه 28-25
جعفر سبحانی- منشور عقاید امامیه
کدارنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- انتشارات سمت- صفحه 26-22 و صفحه 185
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites