سبک خراسانی قرن پنجم (غزنویان)
English 9780 Views |حکومت محمود غزنوی
قرن پنجم مقارن با حکومت محمود غزنوی قرن پنجم مقارن است با بخشی از دوران حکومت محمود غزنوی، عصر مسعود غزنوی، و بخشی از دوران اقتدار سلجوقیان. محمود غزنوی، اگر چه ترک نژاد و برده زاده بود، تربیت شده سامانیان بود و با آداب سنت ها و اعیاد ایرانی مأنوس، به همین سبب در دربار او و فرزندش مسعود، جشن های ایرانی برگزار می شد و سنت های حکومتی سامانی برقرار بود. محمود چون برده زاده بود، در نظر ایرانیان پاک نژاد نبود. اما از آنجا که اعتقادات دینی در میان خراسانیان ارجی تمام داشت، وی برای جبران این نقیصه خویش، به دین متوسل گردید و اگرچه با تقوا و پرهیزکار نبود، با سیاستی چیزی که در پیش گرفت برای خویش سیمایی مذهبی ساخت آن چنان که مدت ها پس از وی، سیمای مذهبی او در خاطره ها باقی ماند و در قرن ششم و اوایل قرن هفتم در اشعار عطار نیشابوری انعکاس یافت. از یک سو به بهانه غزوه به هندوستان لشکر می کشید و غنایم فراوان به دست می کرد و از سوی دیگر از بهر قدر عباسیان انگشت در کرده بود و قرمطی می جست و آنان را بر دار می کرد.
محمود غزنوی در امور مذهبی تعصب فراون نشان می داد و در حق فرقه های مذهبی، سختگیری بسیار می کرد. اسماعیلیان و شیعیان (که گروه اول را قرمطی و گروه دوم را رافضی می نامیدند) سخت مورد خشم و غضب بودند. رواج قصیده و شعر مدحی محمود به هنگام فتح ری گروهی کثیر را به جرم قرمطی بودن و رافضی بودن به دار آویخت و کتاب های فراوان را سوخت. دوره حکومت او را باید آغاز تعصبهای مذهبی و نزاعهای فرقه ای در ایران دانست. محمود از سوی دیگر، شاعران متعدد در دربار خویش جمع کرده بود و آنان را به گفتن قصیده های ستایش آمیز ترغیب می کرد و از گنجینه های بیکران خود، سهمی به آنان می بخشید آنچنان که بعضی از شاعران درباری چون عنصری و فرخی صاحب تجملات فراوان شدند و شاعران دوره های بعد، با حسرت و گاه با نکوهش از ثروت و تجمل و رفاه آنان یاد می کردند. به همین سبب، شاعران در واقع، ابزار تبلیغاتی دربار محمود بودند، به همین سبب شعر مدحی و قصیده در دوران او رواجی به سزا یافت، آنچنان که تا پایان دوران مدیحه سرایی در شعر فارسی، شاعران عصر محمود زبانزد شاعران بودند و شیوه شعری آنان مورد توجه بود.
بی اعتنایی مسعود غزنوی به شعر و شاعری
مسعود غزنوی سیاست پدر را نداشت و در آغاز، گشاده دستی های بی هدف می کرد. در سالهای پایان عمر (شاید به سبب ناآرامیهایی که در قلمرو حکومت او پیش آمده بود) به شعر و شاعری بی توجه بود و به تعبیر بیهقی، «آن ابر زرپاش سستی گرفته بود.» (تاریخ بیهقی، ص 790) بی اعتنایی های مسعود و درباریان او را به شعر و شاعری در قصیده ای در دیوان منوچهری دامغانی می توان خواند با مطلع:
گاه توبه کردن آمد از مدایح وز هجی *** کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی
قرن پنجم نفوذ عناصر عربی در فارسی در دوران حکومت محمود و مسعود، میان آنان و خلفای عباسی، فرستادگان در آمد و رفت بودند و محمود و مسعود، در سیاست های خویش رضایت خلیفه بغداد را در نظر داشتند. این روابط نیکو و وجود مهاجران عرب در خراسان، و دیوانی شدن زبان عربی از اوایل قرن دوم، سبب آمده بود که عربی دانان و عربی گویان فراوان در خراسان ظهور کنند. این عوامل و سیر طبیعی زبان فارسی، زمینه را برای نفوذ بیشتر عناصر عربی در فارسی مهیا می کرد.
علاوه بر این غلبه اشاعره بر خراسان نتیجه همین گونه سیاستها بوده است و آن نیز، زمینه را به تدریج برای تغییر بعضی اغراض شعری فراهم می نمود و نزاعهای مذهبی را در شعر انعکاس می داد. محمود غزنوی، در سال آخر حکومت خویش (یعنی سال 421) ری را تصرف کرد. در منطقه ری و جبال به سبب نزدیکتر بودن به مرکز خلافت و علاقه آل بویه به زبان عربی و وجود وزیران و امیران عربی دان چون صاحب بن عباد و ابن عمید که محضر آنان محل آمد و شد اهل فضل و ادب بود، ادب عرب نفوذ و رواج بیشتری داشت و به نظر منتقدان ادبی، این حادثه خود عاملی بود برای در آمیختن سلیقه ادبای خراسان و منطقه عراق عجم که زمینه بعضی دگرگونی های ادبی را فراهم می آورد.
پیدایش اشعار مذهبی در قرن پنجم پادشاهان سلجوقی و همچنین نظام الملک به صوفیان ارادت می ورزیدند. داستان ملاقات طغرل با سه پیر عارف (از جمله بابا طاهر) بر دروازه شهر همدان معروف است. نظام الملک نیز صوفیه را یاری می داده و به آنان اعتقادی تمام داشته است. مجموع این احوال باعث شده بود که اصول و سنتهای دوره سامانیان و غزنویان درهم بریزد و دیگر آنکه تعصبها و نزاعهای فرقه ای (که از زمان محمود شروع شده بود) تشدید شود و زمینه برای پیدایش اشعار مذهبی و عرفانی در این قرن فراهم گردد. ترک تازیها و ناآرامیها و فسادهای اخلاقی نیز به تدریج در جامعه رواج می یافت؛ به همین سبب در شعر بسیاری از شاعران این قرن انتقادهای تند نسبت به این اوضاع و احوال دیده می شود.
ویژگی های شعر قرن پنجم باید توجه داشت که هر دوره ای از ادوار مختلف سبک شعری شعرای ادب پارسی، دارای ویژگی ها و خصوصیات متمایزی از دیگر دوره هاست و با کمک همین ویژگی ها می توان هر دوره ای را از سایر دوران باز شناخت.
سبک اشعار
سبک شعر قرن پنجم نیز دارای ویژگی های منحصر به فردی است که آشنایی با آنها ما را به شناخت بهتر این سبک رهنمون می شود که به شناخت این ویژگی ها می پردازیم:
الف) کمتر شدن لغات مهجور در قرن پنجم زبان شعری این دوره (با بعضی تفاوتها) همان زبان شاعران دوره سامانی است. کهنگی های زبانی در این دوره نیز وجود دارد اما نه به شدت دوران پیشین. گروهی از واژه های مهجور فارسی که در شعر شاعران دوره قبل به کار رفته، در این دوره کمتر شده است. البته گرشاسب نامه اسدی و ویس و رامین تا حدودی استثناست زیرا اسدی خود لغت دان و لغت نویس بوده و این خصلت در او باعث شده است که بسیاری از لغات مهجور را در شعر خود به کار ببرد. ویس و رامین نیز به سبب آنکه از اصلی پهلوی، به فارسی دری در آمده، بعضی اشکال کهنه کلمات را دربر دارد که در سایر متون قرن پنجم کمتر دیده می شود.
ب) نفوذ واژه های عربی در شعر قرن پنجم نفوذ واژه های عربی در زبان شعری این دوره بیشتر از دوران سامانی است. به خصوص در شعر بعضی از شاعران (چون منوچهری دامغانی و ناصر خسرو) این تأثیر را بیشتر می توان دید. این مطلب را با مقایسه بعضی قصاید که در یک وزن و ردیف سروده شده است می توان دریافت. دقیقی قطعه ای دارد به مطلع:
ز دو چیز گیرند مر مملکت را *** یکی پرنیانی یکی زعفرانی
نه بیت از این قطعه در کتاب پیشاهنگان شعر فارسی (ص 115) صرف نظر از حروف ربط و اضافه در این قطعه 84 کلمه (با احتساب واژه های مکرر) به کار رفته است که 14 واژه آن (باز هم با احتساب واژه های مکرر) عربی است یعنی 5/16 درصد. در دیوان عنصری قصیده ای است با همین وزن و قافیه با مطلع:
شـه مشـرق و شـاه زابلستـانی *** خداوند اقران و صاحبقرانی
در نه بیت اول از این قصیده (با همان معیار قبلی) هشتاد و هفت واژه به کار رفته که مجموعا بیست و پنج واژه آن عربی است، یعنی 5/28 درصد. در دیوان فرخی سیستانی قصیده ای است با مطلع:
یکی گوهری چون گل بوستانی *** نه ز روبه دیدار چون زرکانی
در نه بیت اول این قصیده (با همان معیار پیشین) مجموعا 77 واژه به کار رفته که مجموعا بیست واژه آن عربی است، یعنی حدود 37 درصد. البته استثنا هم هست. در دیوان منوچهری قصیده ای است به مطلع:
جهانا چه بدمهر و بدخو جهانـی *** چـــو آشفتــه بازار بازارگانی
که در آن تعداد واژه های عربی به نسبت بعضی از قصاید دیگر دیوان بسیار کمتر است. در نه بیت اول این قصیده (با همان معیار) مجموعا 83 کلمه به کار رفته است که تنها چهار واژه آن عربی است یعنی حدود 5/4 درصد. منوچهری در بسیاری از قصاید خود واژه های دشوار و مهجور عربی را به کار برده است.
ج) دیگر ویژگی های زبانی شعر قرن پنجم (زبان شاعران این دوره نیز همان استحکام و صلابت و صراحت زبان شاعران دوره سامانی را دارد) تشدید و تخفیف و اشباع مصوتهای کوتاه و ناهماهنگی در اوزان، در شعر قرن پنجم نیز وجود دارد اما به اندازه دوران سامانی نیست. (زبان شعر در این دوره نیز ساده و طبیعی و صریح است) صلابت و فخامت زبان در شعر این دوره نیز وجود دارد، به خصوص قصاید عنصری و ناصر خسرو از این جهت ممتازتر است. فخامت زبان عنصری، گویی که با فر و شکوه دربار محمود نسبتی دارد. صلابت سخن ناصر خسرو نیز بر اهل ادب پوشیده نیست.
قرن پنجم دوران رواج قصیده از شاعران قرن پنجم، اشعار بیشتری در دست است به همین سبب درباره سبک شعر این دوره، دقیق تر می توان داوری کرد. در دیوانهای این دوره اکثر قالبهای شعری فارسی را می توان یافت. قرن پنجم دوران رواج قصیده است. اکثر شاعران این قرن در این قالب شعری طبع آزمایی کرده و باعث تکامل آن شده اند. عنصری، فرخی، منوچهری و ناصر خسرو شاعران قصیده سرا هستند. قصیده های با تعزل و مقتضب (هر دو) در دیوانهای این دوره وجود دارد. بعضی چون عنصری بیشتر به قصاید مقتضب تمایل دارند و بعضی چون فرخی تغزلهای کوتاه می آورند اما منوچهری دامغانی بیشتر به آوردن تغزلهای بلند راغب است.
مدح، زهد و مفاهیم دینی، مهمترین مفاهیم قصیده را در این قرن تشکیل می دهند. اما مفاهیم پراکنده دیگر مانند گله و شکایت و مرثیه نیز در قصاید هست. بعضی از قصاید طولانی و زیبای زبان فارسی در این دوره سروده شده است. بعضی از این قصاید مدحی را مطلعهایی ممتاز است که نزد ادبا و اهل شعر معروف است، مانند:
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر *** سخن نوآر، که نو را حلاوتی است دگر
خوشـا عاشقـی خاصـه وقت جوانــی *** خوشا بــــــا پــریچهرگــان زنــدگـــانـی
دل مــــن همـــی داد گـــــویی گـــوایی *** کـــه باشد مـــرا روزی از تو جـدایـی
در دیوانهای این دوره (مانند دیوان منوچهری) گاه گاه قصایدی هست که به بیت تخلص پایان می یابد یا تنها شامل تغزل قصیده است. می توان حدس زد که ادامه این قصاید سروده نشده یا از میان رفته است. همچنین در این قصاید، بیتهای تخلص زیبا، فراوان می توان یافت و این بیانگر آن است که شاعران این دوره، مطابق اصولی که در شعر عرب مطرح بوده است به مطلع و مخلص و مقطع اشعار خود بسیار توجه داشته اند. در دیوان فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی تخلصهای زیبا فراوان می توان یافت: نوبهاران مفرش صدرنگ پوشید تا مگر *** دوستی از دوستان خواجه ی طاهر شود
ور فکنده ست او مرا در ذل غربت گو فکن *** غربت اندر خدمت خواجه، مرا والا کنـد
مــرغان دعـا کنند به گـل بـر سپیـده دم *** بـر جـان و زنـدگـانـی بـوالقـاسـم کثیـــــر
منوچهری گاه در دو بیت تمهید تخلص کرده است مانند:
آن را پس سختی ز همه رنج امـان بود *** وین را پس سختی ز همه رنج امان است
آن را به سماوات مکان گشت و مر این را *** بر دست امیران و وزیــرانش مکان است
چون دست وزیر ملک شرق که دستش *** از باده گران نیست که از جود گران است
آوردن نام شعری شاعر در پایان قصاید، سنت عمومی شاعران نبوده است، اما در این دوره، ناصر خسرو در پایان بسیاری از قصاید خود، نام شعری خود یعنی «حجت» را آورده است و این رسمی است که بعدها در غزل فارسی مرسوم می شود.
مثنوی های مهم قرن پنجم
مثنوی نیز از قالبهای مهم شعری در این دوره است. دو مثنوی معروف به جای مانده از قرن پنجم یکی ویس و رامین است که داستانی است عشقی و دیگر گرشاسپ نامه که منظومه ای است حماسی. البته مثنوی ورقه و گلشاه سروده عیوقی، شاعر عصر غزنوی نیز به دست ما رسیده است. ویس و رامین در بحر هزج مسدس محذوف یا مقصور سروده شده و وزن آن در ادوار بعد، به عنوان مهمترین وزن در مثنوی های بزمی، جای خود کرده است. گرشاسپ نامه در بحر متقارب مثمن محذوف یا مقصور است بر وزن شاهنامه. مثنویهای دیگری نیز از شاعران قرن پنجم می شناسیم که باقی نمانده است. از جمله می توان از منظومه های داستانی و بزمی عنصری نام برد به نامهای وامق و عذرا، سرخ بت و خنگ بت، شادبهر و عین الحیوه.
دیگر قالبهای قرن پنجم رباعی
در پایان بیشتر دیوانهای قرن پنجم، تعدادی رباعی دیده می شود. ظاهرا بیشترین رباعی ها (از نظر تعداد) از آن عنصری بوده است. (رباعیات عنصری آنقدر معروف بوده که «ترانه به عنصری بردن» مانند «زیره به کرمان بردن» مثلی معروف بوده است) و بهترین و معروفترین آنها از آن خیام است. خیام معروفترین رباعی سرای زبان فارسی است. رباعیهای منسوب به او، بعضی کامل است و بعضی خصی. زبانی روشن و صریح و بی پیرایه و دلنشین دارد.
مسمط
قالبی است که از قصیده به وجود آمده است. رشید وطواط در حدایق السحر ابیاتی را که به چهار بخش تقسیم شود و در میانه مصراع اول و دوم و پایان مصراع اول قافیه مشترک آورده باشند، مسمط نامیده است. در شعر دوره سامانی از این دست اشعار دیده می شود. اگر به جای هر نیم مصراع، یک مصراع کامل آورده شود و قافیه ها نیز به همان ترتیب رعایت شود مسمط به وجود می آید. قدیمترین و معروفترین انواع مسمط در شعر فارسی از آن منوچهری دامغانی است. منوچهری تمام اصول قصیده را که عبارت باشد از تغزل، مخلص، مدیحه و شریطه در مسمطهای خود رعایت کرده است. مسمطهای او بی استثنا، شش مصراعی است و تغزل آن معمولا توصیف طبیعت است یا خمریه.
ترجیع بند
این نوع شعر مجموع غزلهایی است بر یک وزن که با تکرار یک بیت در پایان هر غزل به هم پیوند می یابد. قدیمترین ترجیع بندها در دیوان فرخی سیستانی.
قطعه
قطعه نیز در دیوانهای این دوره کم و بیش دیده می شود، اما هیچ یک از آنها به قدرت و قوت قطعه های ادوار بعد نیست.
غزل
فرخی سیستانی در این دوران بیشتر از دیگران به غزل توجه داشته است. اما غزلهای او، هنوز تکامل نیافته و بسیار شبیه است به تغزلهای قصاید او. موضوع این غزلها، عشق و ارتباط با معشوق و توصیف اوست. در این غزلها، «تخلص شعری» هنوز دیده نمی شود و از نظر موضوع و توصیف احوال درونی نیز به پایه غزلهای ادوار بعد نرسیده است.
دوبیتی
قالبی است از نظر شکل چون رباعی، با این تفاوت که وزن آن معمولا هزج مسدس محذوف یا مقصور است. معروفترین دوبیتی های فارسی از آن بابا طاهر است که در قرن پنجم می زیسته. زبان آنها بی پیرایه و ساده و با رنگ لهجه ای است و شور و سوز عرفانی بر آنها غلبه دارد.
Sources
محمد غلامرضایی- سبک شناسی شعر پارسی- اتشارات جامی- 1377
محمدبن علی بن سلیمان راوندی- راحه الصدور و آیه السرور- تهران- انتشارات امیر کبیر- 1384.
محمدرضا شفیعی کدکنی- موسیقی شعر- مؤسسه انتشارات آگاه- 1368
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites