متفکران الهیاتی یهود در قرن سیزدهم (داوود قیمحی و ابراهیم بن موسی)
English 11054 Views |زندگی و اندیشه های دینی داوود قیمحی
داوود قیمحی یا داوود کیمخی (عبری:דוד קמחי) در سال ۱۱۶۰ زاده شد. او از مهمترین خاخام های سده های میانه بود که در دستور زبان عبری تخصص داشت و به تفسیر تورات و تنخ یهودی می پرداخت. او در ناربن در هاچمی پروانس زاده شد. پدرش یوسف قیمحی و برادرش ربی موسی قیمحی بود؛ پس داوود قیمحی از خانواده ای برخاسته بود که همگی متخصص دستور زبان و مفسر تورات بودند. داود قیمحی (مشهور به رادق) متخصص دستور زبان و مفسر اهل ناربن پروانس بود. او در ناربن تدریس کرد و شخصیت معروف این شهر بود. او حد فاصل سال های 1205 تا 1218 قضاوت چند نفر را عهده دار شد که نسبت به نام دانشمند یهودی، یعنی راشی بی حرمتی کرده بودند. وی در سال 1232 برای بحث در مورد ابن میمون به تولدو رفت و بدین وسیله می خواست حمایت یهودا ابن الفخار را نسبت به پیروان این فیلسوف بزرگ جلب کند، اما به علت بیماری نتوانست این امر مهم را به انجام برساند.
آثار و نوشته های داوود قیمحی
داوود قیمحی بیشتر برای تفاسیری که بر کتب نبییم نوشته است، معروف شده است؛ کتب نبییم به شرح زندگی و پیشگویی های پیامبران می پردازد. او همچنین تفسیری در مورد کتاب تواریخ ایام، سفر پیدایش و مزامیر داوود نوشت. ظاهرا نخستین این تفاسیر، تفسیر کتاب تواریخ ایام بوده است. این اثر در پاسخ به درخواست پدر یک دانش آموز برای تفسیری مطابق با مفهوم ساده و روشن این متن نگاشته شد. قیمحی در این تحقیقات رویکرد برگرفته توسط ابن عزرا و بزرگان قیمحی را به کار برد که بر دریافت فلسفی درست از متن تأکید می ورزیدند. قیمحی جهت تمایز نهادن میان مفهوم صریح کتاب مقدس در مقابل تفسیر موعظه ای از آن، اغلب در بحثش به منابع عمده خاخامی ارجاع می دهد.
اولین رساله قیمحی تحقیقی درباره فقه اللغة بود. بخش دستوری این اثر تحت عنوان میخلول شهرت یافت. واژه نامه آن به نام سفر هشوراشیم شناخته شد. هدف قیمحی از تألیف این رساله ارائه جایگزینی برای رساله های مشکل و پیچیده یونا [یونس] ابن جناح و یهودا ابن داود حیوج و نوشته های کوتاه تر ابراهیم ابن عزرا، موسی بن قماح و بزرگان خاندان قیمحی بود. سهم عمده او در مطالعات دستوری نظم بدیعی بود که در نوشته های پدر و برادرش و همه فهم کردن آنها اعمال کرد. علاوه بر این، قیمحی مجموعه ای از نکات جدید نیز از خودش ارائه داد. به رغم اهمیت این کار، قیمحی فردی به شمار می آید که درباره دستور زبان رویکردی نامتعارف دارد و محققانی همچون یوسف ابن کاسپی، پرافیات دوران، داود بن سلیمان ابن یحیی و ابراهیم اهل بالمه از وی انتقاد کرده اند.
با وجود این، او طرفدارانی نیز داشت و در آن زمان تحقیقات دستوریش به صورت گسترده ای در محافل یهودی و مسیحی شهرت یافت. بخش مهمی از اطلاعات موجود در میخلول قیمحی در کتابت سوفر تلخیص شد، و این اثر مانند کتاب راهنما برای کسانی بود که از کتاب مقدس نسخه برداری می کردند; این اثر جهت کمک به نویسندگان در کارشان تهیه گردید. قیمحی در این اثر تعدادی از مسائل دستوری را مورد بررسی قرار می دهد و نظرات او در تفاسیر بعدی ثبت گردیده است. بحث مهم او راجع به برداشت ها و قرائت های مختلف از متن کتاب مقدس که باعث ایجاد آشفتگی و سردرگمی هایی در مورد تفسیر درست در طول دوره شخصیت های سنهدرین بزرگ شد اهمیت خاصی دارد. او برای تعیین قرائت صحیح از کتاب مقدس و در جستجوی نسخه های خطی قدیمی سفرهای زیادی کرد.
تفسیر کتاب مقدس از نظر قیمحی
قیمحی در مورد تفسیر کتاب مقدس مطالعاتش را با تفسیری بر کتاب تواریخ ایام آغاز کرد. این اثر در پاسخ به درخواست پدر یک دانش آموز برای تفسیری مطابق با مفهوم ساده و روشن این متن نگاشته شد. به دنبال این اثر، تفاسیری بر سفر پیدایش و تمام کتاب های نبوتی و مزامیر ارائه گردید. خاندان قیمحی در این تحقیقات رویکرد اتخاذ شده توسط ابن عزرا و بزرگان قیمحی را به کار برد که بر ادراک فلسفی صحیح از متن تأکید می ورزیدند. قیمحی جهت تمایز نهادن میان مفهوم صریح کتاب مقدس در مقابل تفسیر موعظه ای از آن، اغلب در بحثش به منابع حاخامی ارجاع می دهد. او درطول بحث برای وضوح و قابل فهم شدن متن تلاش می کند.
علاقه قیمحی به موضوعات فلسفی و کلامی
قیمحی علاوه بر تحقیقات متنی و فقه اللغة، مجذوب موضوعات فلسفی نیز بود. او که متأثر از عقل گرایی ابن عزرا و ابن میمون بود، اغلب در تفاسیرش بر متن کتاب مقدس به موضوعات فلسفی و کلامی اشاره می کرد.
نبوت از دیدگاه قیمحی
قیمحی درباره نبوت پیامبران عقیده جنجالی داشت. او برداشت خود را از نبوت بر پایه نظرات ابن میمون بنا کرد، ولی از پذیرفتن نظرات بنیادگرانه ابن میمون مبنی بر این که پیامبری فقط در انحصار خاندان بنی اسرائیل است، سرباز زد. از دیدگاه قیمحی پیامبر باید به مرتبه ای بالا از مهارت فلسفی دست یافته باشد. قیمحی بر خلاف ابن میمون معتقد است که علاوه بر یهودیان، غیر یهودیان نیز می توانند نبوت کنند. او نیز همانند ابن میمون اظهار می دارد که عنایت شخصی مستقیما با پیشرفت عقلانی مرتبط است، اما به گفته او ممکن است حیوانات توسط عنایت الهی تا جایی هدایت گردند که اعمالشان انسان ها را تحت تأثیر قرار دهد. قیمحی در مورد معجزات تفسیر طبیعت گرایانه ای ارائه می دهد و در صدد است تا اهمیت آنها را ناچیز جلوه دهد. به همین ترتیب قیمحی در تبیین میصواها متکی بر تعلیمات دانشمندان پیش از ابن میمون است.
او در بیان نظرش به دنبال ارائه توضیحی در این مورد نیست که چرا خدا احکام خاصی را فرمان داده است. سرانجام قیمحی تحت تأثیر ابن میمون تفاسیری بر سفر پیدایش و نیز فصل اول حزقیال نوشت. در پاسخ به این اظهارات فلسفی، بسیاری از دانشمندان همچون یهودا ابن الفخار، یعقوب عیمدن و داود بن سلیمان ابن ابی زیمرا انتقادهای شدیدی مطرح کردند. اما به رغم این عکس العمل محافظه کاران، امانوئل بن سلیمان رومی، قیمحی را به اندازه کافی متصلب در رویکرد عقلانی نمی بیند.
دفاع از یهودیت در برابر انتقادات
قیمحی علاوه بر ابعاد فلسفی تفاسیرش، به رغم همه انتقاداتی که از سوی محافظه کاران یهودی به او وارد می شد، قیمحی به دنبال دفاع از یهودیت در برابر انتقادات بود. او به پاسخ گویی بر انتقاداتی که مسیحیان و مسلمانان بر دین یهود وارد می کردند، رغبت داشت. وی شیوه کنایی تفسیر مسیحی را مورد حمله قرار داده و تحریفات مسیحیان از کتاب مقدس را نشان داده است. وی همچنین کتابی در رد آیین مسیحیت نوشته؛ اما تأکید کرده که برتری قوم یهود بر دیگر اقوام برتری دینی و نه برتری نژادی است. از این رو دغدغه او در سراسر آثارش اثبات ناکافی بودن تفاسیر مسیح شناختی از کتاب مقدس است. او اغلب شیوه مجازی و کنایی تفسیر مسیحی را مورد حمله قرار می دهد و نیز به دنبال نشان دادن تحریفات مسیحیان از متن کتاب مقدس و همچنین غیر معقول بودن تفسیر مسیحی است. علاوه بر این، او برای رد آیین مسیحیت تلاش می کند، و برتری دینی قوم یهود را مورد تأکید قرار می دهد. قیمحی گرچه نسبت به آسیب پذیری ملت یهود در تبعید آگاه است، ولی به نظر او خدا عنایت خاصی به یهودیان دارد. او در این زمینه به رستگاری آتی ملت یهود در عصر مربوط به ظهور مسیحای موعود اشاره می کند.
زندگی و اندیشه های دینی ابراهیم فرزند ابن میمون
ابراهیم بن موسی ابن میمون، تنها فرزند ابن میمون، در سال 1186 متولد شد. او تحت راهنمایی پدرش منابع مربوط به کتاب مقدس و منابع حاخامی و نیز فلسفه و طب را فرا گرفت. ابراهیم پس از مرگ ابن میمون در سال 1204 به رهبری جامعه یهود مصر برگزیده شد; او تا هنگام مرگش در سال 1237 این منصب را حفظ کرد. به محض اینکه انتصاب او اعلام گردید، نزاع شدیدی در مورد به کار بردن نام او در نیایش عمومی درگرفت. چنین رسمی در بابل درباره رهبر تبعیدیان رواج داشت. مخالفین با این عمل، رفتن به کنیسه ها را تحریم کردند و مراسم دعا را در خانه های یکدیگر برپا می کردند; این وضع موجب از بین رفتن سرمایه فراوانی از جامعه شد. در نتیجه رهبران یهودیان مصر فرمان دادند تا نام رهبر (ناگید) در مراسم نیایش حذف گردد; همزمان با آن اظهار داشتند تمام کسانی که رابطه خود را با کنیسه ها قطع کنند باید طرد گردند.
تأثیر عرفای اسلامی بر ابراهیم
بر اساس این تعلیم و تربیت بود که ابراهیم عرفای اسلامی را از قدر و منزلت والایی برخوردار می دانست. او تحت تأثیر آنان سعی کرد تا برخی از اعمالی را که متروک مانده بود (همچون سجده رفتن و به خاک افتادن و گشودن دست ها) احیا کند. علاوه بر این، او تلاش کرد تا رسومی که هیچ سابقه ای در یهودیت نداشت، همچون شستن پاها قبل از عبادت، نشستن به حالت چهارزانو، و به صف ایستادن را رواج دهد. گرچه برخی از مراجع و صاحب نظران این تغییرات در عبادت یهود را پذیرفتند، ولی بخش های مختلفی از جامعه مصر با این تغییرات مخالفت کردند. خاندان نتنئل و سر شالوم، بازماندگان موسی هلوی که در قرن دوازدهم رئیس دانشکده فسطاط بود، در اعتراض به این امر دادخواستی به سلطان ارائه کردند. هنگامی که ابراهیم از این عمل مطلع گشت نامه ای به سلطان نوشت و در آن توضیح داد که او قصد تحمیل این نوآوری ها را بر هیچ یک از اعضای جامعه نداشته است.
در وسط این نزاع، ابراهیم درگیر بحث و مجادله خصمانه ای در مورد نوشته های پدرش شد.
آثار و نوشته های ابراهیم
در سال 1213، دانیال بن سعدیا، محقق بابلی، انتقادهای شدیدی در مورد آثار هلاخایی ابن میمون (یعنی میشنه تورا و سفر همیصووت) برای ابراهیم فرستاد. ابراهیم در پاسخ به این اتهامات، دو اثر در دفاع از ابن میمون نوشت: بیرکت اوراهام و معسه نیسیم. بعد از این، هنگامی که تحقیقات پدرش در اسپانیا مورد حمله قرار گرفت، او از درگیر شدن در این نزاع خودداری کرد; اما هنگامی که شنید در سال 1235 کتاب های پدرش را در مون پولیه سوزانده اند، رساله ای با عنوان میلحموتادونای نوشت و این عمل را که به دانشمندان پروانس نسبت داده می شد مورد انتقاد قرار داد.
ابراهیم فردی صاحب نظر در شریعت یهود
ابراهیم که فردی صاحب نظر در شریعت یهود محسوب می شد سئوالات بسیاری در مورد موضوعات هلاخایی از دانشمندان سراسر دنیای یهود دریافت می کرد. پاسخ های او، که اغلب به زبان عربی نوشته می شد، نمونه صراحت و ایجاز بود. او در مقام ناگید، مجموعه فرامین مهم و اساسی منتشر ساخت که در جوامع دیگر همچون عکا، مهم ترین محل اقامت یهودیان در ارص ییسرائل مورد پذیرش قرار گرفت. در مورد مقام او به عنوان یک پزشک باید گفت که او در بیمارستانی که توسط صلاح الدین تأسیس گردید، انجام وظیفه می کرد; در آنجا او با ابن ابی اصیبیعه آشنا شد، همو که شرح حال مختصری از ابراهیم را در کتاب تاریخ پزشکان خویش آورد. مسئولیت های همگانی و پزشکی او را از تاب و توان انداخته بود، لذا اغلب از اینکه این مسئولیت ها مانع تکمیل تحقیقات ادبی وی شده است گلایه داشت.
مهم ترین اثر فلسفی ابراهیم در مورد دین یهود
اثر فلسفی برجسته ابراهیم، هدایت جامع برای بندگان خدا، تحقیقی جامع و دایرة المعارفی در مورد دین یهود است. سه بخش اول این رساله به بررسی میصواها یا فرمان ها می پردازد; بخش چهارم معطوف به نیت و قصد فردی است که به دنبال رعایت شریعت است. به نظر ابراهیم، انجام این فرمان باید به خاطر عشق به خدا باشد. اگرچه ترس از خدا منجر به رعایت شریعت می شود، اما این عشق به خدا است که موجب برانگیختن شور و هیجانی شدید جهت انجام میصواها می گردد. به نظر ابراهیم، به دست آوردن زندگی جاودانه تنها از طریق شناخت و انجام این فرمان ها امکان پذیر است، به شرط آنکه انگیزه شخص چنین اخلاص عاشقانه ای باشد.
پرهیزگاری و عرفان صوفیان از دیدگاه ابراهیم
ابراهیم با ارائه این دیدگاه در مورد پرهیزگاری یهودی می گوید ارتباط با خداوند در شناخت عالم بیرون نیست، بلکه این ارتباط نتیجه خلوت درونی است. او با آغاز بحث از عرفان صوفیان می نویسد: «اهل تصوف اسلامی نیز به خلوت نشینی در اماکن تاریک می پردازند و خود را در آنجا در انزوا نگه می دارند، تا زمانی که بخش های حساس نفس تضعیف گردد، به گونه ای که حتی نتواند نور را ببیند. اما این امر مستلزم تهذیب و تنویر شدید درونی است که به وسیله آن نفس چنان به خود مشغول می شود که از تاریکی بیرونی رنجور نمی گردد. بدین ترتیب، این مسیر آخرین مرحله از راه های برتر، و دیوار به دیوار مقام اتحاد مجدد عرفانی با خدا است، چرا که خلوت ظاهری این روش خود نوعی سلوک است، و خلوت باطنیش در آغاز سلوک است و در پایان اتحاد مجدد، و برای همه آنها نیز نمونه هایی موجود است.»
و اما نکته های بحث: اول اینکه این راه های برتر با یکدیگر مرتبطند، همان گونه که مثلا تواضع با مهربانی، و ترحم با سخاوت و قناعت با خویشتن داری مرتبط است و به همین قیاس. اکنون مسیری که فرد را با خداوند متحد می سازد منوط به سفر از طریق تمام آن طرق و گذر از مراحل مختلف هر طریق و رسیدن به پایان آن، یا گذر از بیشتر مراحل آن است تا جایی که فرد به پایان آن نزدیک گردد. نکته دوم، این طرق نظم و ترتیبی نیز دارند و در این ترتیب برخی از آنها بر برخی دیگر مقدم است. نکته سوم، آنچه باید بدانی و دریابی این است که مسیر کارآمد و اثربخش که منتهی به اتحاد واقعی با خدا می شود، عموما شرط آن این است که تحت هدایت فردی که با خدا راز و نیاز دارد باشد.
گرایش های عرفانی ابراهیم
ابراهیم در حمایت از این طریق پارسایی در زندگی، از آموزه های پدرش فاصله می گیرد. به نظر ابن میمون هدف انسان شناخت خدا است. اما ابراهیم به سبب گرایش های عرفانیش هدف زندگی را اتحاد نفس با خدا می داند. او که بدن را همچون زندانی برای نفس می داند طرفدار زندگی زاهدانه ای است که در آن فعالیت های مادی باید به حد اقل برسد. او اظهار می دارد که بنده واقعی خدا حتی نباید خانواده ای بزرگ به وجود آورد; زیرا نیازها و مطالبات اجتناب ناپذیری به وجود می آورد. او که به شدت تحت تأثیر رسوم و سنت های صوفیان است، این عارفان اسلامی را پیروان معنوی انبیای اسرائیل می داند، و از روش تربیت صوفیان جهت روشنگری روحی و تکامل انسان حمایت می کند.
Sources
انجمن کلیمیان ایران- تعلیمات دینی و فرهنگ قوم یهود
دن کوهن شرباک- فلسفه یهودی در قرون وسطا- مترجم علیرضا نقدعلی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383
فردریک کاپلستون- دیباچه ای بر فلسفه قرون وسطی- ترجمه مسعود علیا- ققنوس 1383
ویکیپدیا- دانشنامه آزاد
نینیان اسمارت، وینگ زای چان، شلوموپینز- کتاب سه سنت فلسفی، گزارشی از فلسفه های هندی، چینی و یهودی- ترجمه ابوالفضل محمودی
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites
For more information
-
متفکران الهیاتی یهود در قرن سیزدهم (ابن عقنین و سموئیل ابن طیبون)
-
متفکران الهیاتی یهود در قرن سیزدهم (آناتولی و ابن طیبون)
-
متفکران الهیاتی یهود در قرن سیزدهم (شم طوو و البلاغ)
-
متفکران الهیاتی یهود در قرن سیزدهم (لوی بن ابراهیم و یهودا سلیمان)
-
متفکران الهیاتی یهود در قرن سیزدهم (یهودا بننسیم و دیگران)