درها و درکات دوزخ (جایگاه منافقین)
English 3664 Views |طبقه منافقین
از براى آتش جهنم درکاتی است و ابوابى که هر قسمت از کفار و معاندین در یک درک و از یک باب وارد می شوند به مراتب کفر و عناد و هر طبقه عذاب آنها سخت تر از طبقه ما فوق و خفیف تر از طبقه مادون است تا منتهى شود به طبقه هفتم که از همه عذاب آن سخت تر است و جاى منافقین است: «ان المنافقین فى الدرک الاسفل من النار و لن تجد لهم نصیرا؛ بى تردید منافقان در پست ترین طبقه از آتشند و هرگز براى آنها یاورى نخواهى یافت.» (نساء/ 145) زیرا آنها هم کافر هستند باطنا و هم منافق بعلاوه نفاق و مضرتهایى که از ناحیه آنها بر اسلام و مسلمین متوجه می شود در آیه ی شریفه ی «لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم؛ (دوزخى) كه براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معين از آنان وارد مى شوند.» (حجر/ 44)
کلمه ی "سلطان" به معناى حجت و برهان است و کلمه ی "درک" به دو فتح (و گاهى به فتح اول و سکون راء تلفظ مى شود) از ماده ادراک که به معنى رسیدن و احاطه کردن است، خواه در رابطه امر مادى باشد و یا معنوى. و در حس شرط است که احاطه کننده معنوى باشد. و درک چون شرف و کرم، اسم است به معنى چیزی که از ادراک حاصل مى شود، مانند شرف از اشراف، و کرم از اکرام. پس درک به معنى طبقه پایین تر و اسفل نیست، و اگر نه با کلمه اسفل توصیف نمى شد، بلکه آن مقامی است که پس از احاطه و رسیدن به آن حاصل مى شود.
به گفته راغب بر وزن "درج" و به معناى آن است، چیزى که هست "درج" (پله) را در جایى به کار مى برند که مساله ی بالا رفتن و صعود را در نظر داشته باشند ولى درک در جایى به کار مى رود که مساله ی پائین آمدن مورد نظر باشد و به همین جهت گفته مى شود: درجات بهشت و درکات آتش و همین درکات و سرازیرى هاى جهنم را براى اینکه در ذهن شنونده تصویر کنند آن را "هاویة" نامیدند که از "هوى" یعنى سقوط گرفته شده، این بود گفتار راغب. به هر جال این آیه تنها آیه ای است که اشاره به طبقات جهنم دارد، و می توان آیات دیگری کگه از درهای جهنم سخن می گوید را با آن تطبیق کرد، البته باید گفت که درهای جهنم در عرض هم نیست بلکه در طول هم است، بعضی بالای دیگری قرارد دارد.
"درک" در تفسیر فخر رازی
فخر رازی در تفسیر خود، بعد از آنکه «درک» را به معنی دورترین نقطه ی قعر چیزی تفسیر می کند، می گوید: «ظاهر این تعبیر قرآنی این است که جهنم دارای طبقاتی است، و ظاهر این است که سخت ترین طبقات جهنم همان طبقه ی پائین است.» و منظور در اینجا آن مرتبه ای است که منافقین موافق فهم محدود خود آن را احاطه داشته و به آن رسیده اند، و قهرا چنین مرتبه اى که براى آنها مفهوم شده است عبارت مى شود از محجوب بودن کلى از مراحل روحانى، و محدود شدن درک آنها در موضوعات مادى، و محروم شدن از انوار حق و معارف الهى و حقایق معنوى، و در مضیقه و آلودگى قرار گرفتن، و این معانى همان است که براى معرفى جهنم بیان مى شود، آن هم مرتبه محدودتر و ظلمانی تر و دردناک تر و محرومتر از طبقات جهنم.
آرى منافقین در زندگى دنیوى خود نیز چنین محرومیت و محدودیت را داشته، و اثرى از نور عرفان و حقیقت و خلوص در قلوب آنها وجود نخواهد داشت. و در قیامت حکم قاطع با خداوند متعال است، و اولیاء او نیز با موافقت صد در صد او مى توانند شفاعت کنند، و بطوریکه گفته شد در وجود منافقین زمینه هدایت نیست، و آنها هرگز روى تمایلات باطنى خودشان، چنین درخواستى هم ندارند.
نکته ای که از آیه مورد بحث استفاده کردیم این بود که دوزخ از لحاظ عمق، طبقات و درکاتى است، هم چنان که بهشت را از لحاظ علو و ارتقاع، درجاتى است. در آتش دوزخ مراتبى مختلف براى ساکنان آن هست، بعضى در سافلند و بعضى در اسفل (سافل تر) و ناگفته پیدا است که به حسب اختلاف این مراتب شکنجه ها نیز مختلف مى شود که خداى عز و جل این عذابهاى مختلف را درکات نامیده.
منافقان در طبقه زیرین دوزخ هستند. منافق از لحاظ قبح کردارش در طبقه زیرین دوزخ قرار دارد. این معنى از ابن کثیر و ابوعبیده و جماعتى است. عبدالله مسعود گوید: منافقان در دوزخ در تابوتهای آهنین باشند زیر آتش باز کرده چنانکه آهنگران این عالم آهن زیر آتش باز کنند تا سرخ شود، و این از جهت زیادتی عذاب بود ایشان را. منافقان در درکه فروترین باشند و در تابوتهای آهنین باشند. ابوالقاسم بلخى گوید: ممکن است که «درک ها» منزلهایى باشند که برخى از برخى دیگر، از لحاظ مسافت، پایین ترند و ممکن است خبر باشد از اینکه عذاب آنان به سر حد خود مى رسد. چنان که مى گویند: پادشاه فلان شخص را به حضیض و و فلان شخص را به عرش رسانید و مقصودشان این است که یکى را از لحاظ مقام دچار انحطاط و دیگرى را به اوج رسانید و صحبت از مسافت و زیر و بالا نیست.
"ویل" چیست؟
در تفسیر ویل دارد که چاهى است در قعر جهنم که تمام آتش جهنم از آن چاه بیرون می آید و در قعر آن چاه تابوتى است که در آن چهارده نفر معذب هستند هفت نفر از پیشینیان مثل: شداد، نمرود، فرعون. و هفت نفر از پسینیان مثل: اول و ثانى و ثالث و من یحذوا حذوهم. و بالجمله هر چه کفر و عناد و ظلم و تعدى و نفاق بیشتر عذاب سخت تر است اعاذنا الله من العذاب. چنانچه در بهشت هم درجاتی است هر چه ایمان و اخلاق و تقوى و عمل صالح بهتر باشد درجات بالاتر است تا برسد به درجه ی اعلا که خاص محمد (ص) و آل او است.
در کشف الاسرار گفته آورده اند که منافقین را به دوزخ فرستند، در درک اول، مالک گوید: (یا نار جهنم خذیهم) اى آتش آنها را بگیر. آتش گوید: حکم و ولایت ما بر زبان است و بر زبان وى هر چند به مجاز باشد کلمه توحید رانده و راه را به ما فرو گرفته، به درک دوم رسد. آتش همین گوید تا برسد به درک هشتم چون به درک هشتم رسد، آتش گوید: ولایت ما بر دل است نه بر زبان، بیار تا از دل چه نشان دارى و در دل وى جز نشان شرک و کفر نباشد، آتش در دل ایشان پیچد و ابد الاباد در عذاب بمانند. این است که رب العزة گفت «ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار» (نساء/ 145) ممکن است در سایر طبقات کفار و معاندین بعضى به واسطه قصور مثل اطفال و بعض نساء و ضعفاء العقول نجات از عذاب داشته باشند ولى منافق قصورى در آن تعقل نمی شود لذا ناصر و شفیعى و وسیله نجاتى از براى آنها نیست: «و لن تجد لهم نصیرا» (نساء/ 145)
اسفل السافلین
نفاق عبارت از شقاوت روانى است و داراى مراتب بی شمار به تعداد نفوس منافقان است هم چنین درکات دوزخ بی شمار و از نظر شدت سختى آن نیز متفاوت است و هر یک از منافقان بر حسب سیرت عناد خود در مرتبه اى از درکات دوزخ براى همیشه عقوبت خواهند شد و هرگز براى آنان کمک و یا وسیله اى که درباره آنها شفاعت کند و یا سبب تخفیف و یا تاخیر در اجراء عقوبت گردد نخواهد بود.
از این آیه به خوبى استفاده می شود که از نظر اسلام نفاق بدترین انواع کفر، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند و به همین دلیل جایگاه آنها بدترین و پست ترین نقطه دوزخ است، و باید هم چنین باشد، زیرا خطراتى که از ناحیه منافقان به جوامع انسانى می رسد با هیچ خطرى قابل مقایسه نیست، آنها با استفاده از مصونیتى که در پناه اظهار ایمان پیدا می کنند، ناجوانمردانه، و آزادانه به افراد بى دفاع حمله ور شده، از پشت به آنها خنجر می زنند، مسلما حال چنین دشمنان ناجوانمرد و خطرناک که در قیافه دوست آشکار می شوند از حال دشمنانى که با صراحت اعلان عداوت کرده و وضع خود را مشخص ساخته اند به مراتب بدتر است، در حقیقت "نفاق" راه و رسم افراد بى شخصیت و پست، و مرموز و ترسو، و به تمام معنى آلوده است.
از عبدالله بن عمر نقل می کنند که گفته سه گروهند که در قیامت عذاب آنها سخت تر از عذاب دیگران است:
1- منافقین که درباره آنها است «ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار»
2- آنهائیکه به مائده عیسى بن مریم (ع) کافر شدند که درباره ی آنها گفته «فانی اعذبه عذابا لا اعذبه احدا من العالمین؛ عذابى كنم كه هيچ يك از جهانيان را [آن چنان] عذاب نكرده باشم.» (مائده/ 115)
3- درباره آل فرعون که فرموده: «ادخلوا آل فرعون اشد العذاب؛ فرعونيان را در سختترين [انواع] عذاب درآوريد.» (غافر/ 46)
از صادقین (ع) روایت کرده فرمودند: این آیه درباره ی عبدالله بن ابى وارد شده و جاری است تا قیامت در حق هر منافق و مشرکى. عیاشى به سند خود از حضرت صادق (ع) روایت کرده فرمود «از رسول اکرم سؤال نمودند براى نجات از عذاب قیامت چه باید کرد؟» فرمود «خدعه نکنید با خدا و هر که خدعه کند با خدا او نیز با آنکس خدعه می نماید و ایمان را از دل او بر طرف می کند و در حقیقت با نفس خود خدعه کرده.» عرض کردند «حضورش چگونه باشد خدعه کردن با خدا؟» فرمود «عمل به اوامر خدا می کند ولى اراده غیر خدا را از عملش مى نماید.» سپس فرمود آن حضرت «بپرهیزید از عمل ریا که او شرک است ریا کار را روز قیامت به چهار نام صداى کنند و گویند ای کافر! و اى فاجر! و اى زیانکار! و اى حیله باز! طلب کن مزد خود را از کسی که اعمال خودت را به خاطر او به جا آوردى.»
Sources
محمودبن ابي المكارم حسني واعظ- دقائق التأویل و حقائق التنزیل- صفحه 107
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- ترجمه مجمع البیان- جلد 6 صفحه 113
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 5 صفحه 191
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 4 صفحه 181
نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد 4 صفحه 202
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 4 صفحه 257
عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد 4 صفحه 250
میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد 6 صفحه 274
سيد محمدابراهيم بروجردى- تفسیر جامع- جلد 2 صفحه 135
ملا حسين كاشفي- مواهب علیة- صفحه 215
ناصر مكارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6 صفحه 421
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites